هشدار اقتصاددانها درباره انتخاب اشتباه
![هشدار اقتصاددانها درباره انتخاب اشتباه هشدار اقتصاددانها درباره انتخاب اشتباه](https://www.eqtesaddan.ir/wp-content/uploads/2024/07/1-2.jpg)
روحانی: یک نامزد تحریم را نعمت و دیگری فاجعه میداند فرشاد مومنی: حاکم کردن جهل و تعصب، باب توسعه در ایران را مسدود میکند با نزدیک شدن به دور دوم انتخابات، جامعه در حال گرفتن تصمیم نهایی خود خواهد بود و بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی معتقدند اگر تنها بخشی از مرددان تصمیم به
روحانی: یک نامزد تحریم را نعمت و دیگری فاجعه میداند فرشاد مومنی: حاکم کردن جهل و تعصب، باب توسعه در ایران را مسدود میکند
با نزدیک شدن به دور دوم انتخابات، جامعه در حال گرفتن تصمیم نهایی خود خواهد بود و بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی معتقدند اگر تنها بخشی از مرددان تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته و به مسعود پزشکیان رای بدهند، میتوان در کوتاهمدت کشور را از خطر ورود به یک عرصه نامشخص و ترسناک نجات داد، ایدهای که میتوان بر اساس برخی گفتهها و صحبتهای جلیلی به آن رسید.
سعید جلیلی در ادامه برنامههای انتخاباتی خود روز گذشته نیز صحبتهایی را مطرح کرد که در میان آنها یک جمله بهشدت در میان مردم تاثیرگذار بود: جنگ ترس ندارد اما عدهای مردم را از جنگ میترسانند.
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، این صحبتهای خود برای بخش مهمی از جامعه که در سالهای گذشته شرایط اقتصادی سختی را پشت سر گذاشتهاند، به مثابه یک تهدید جدی به شمار میرود، موضوعی که بسیاری از فعالان اقتصادی و سیاسی نیز تلاش کردهاند در روزهای گذشته نسبت به آن هشدار بدهند. حسن روحانی، رییس دولتهای یازدهم و دوازدهم روز گذشته در دومین اقدام در حمایت رسمی از پزشکیان، به بخشی از این تهدیدها اشاره کرد. در بخشهایی از این پیام که خطاب به مردم ایران منتشر شده آمده: سلام و درود خدا بر شما باد. درود بر گامهایی که آگاهانه برداشتید و درنگهایی که گلایهمندانه داشتید. انتخابات جمعه گذشته پیام روشن و رسایی داشت برای آنان که بخواهند ببینند و بشنوند. بیش از نیمی از مردم ایران، در انتخابات شرکت نکردند. ادامه روند کاهش در مشارکت در سه انتخابات اخیر از ۱۴۰۰ تا امروز، دستاورد کسانی است که بیآنکه خود را پاسخگوی مردم بدانند، برای آنان مهندسی انتخابات میکنند. از جمع عظیم ملت ایران، آنان که نیامدند به انتخابات، به تأیید صلاحیتهای سلیقهای اعتراض کردند و آنان که آمدند به رسانههای یأس و هیاهوی هراس، نه گفتند. میلیونها نفر هم آگاهانه سخنها را شنیدند و از میان آنها بیاعتنا به گزارشهای وارونه و ادعاهای واهی، بهترین را برگزیدند.
سرانجام انتخابات از چند گزینه انحرافی و پوششی به دو گزینه واقعی و دوقطبی بدل شد؛
ما امروز با یک انتخاب حیاتی و تاریخی میان دو راه مواجه هستیم که اتفاقاً میتوان هر دو را در کلمههای «تحریم» و «ضد تحریم» خلاصه کرد:
از یک سو در «سیاست داخلی» رقابت میان تحریم (شرکت نکردن در انتخابات) و ضد تحریم (شرکت در انتخابات) است:
میان آنان که موافق رأی دادن برای تغییر اوضاع هستند و آنان که به نیت تغییر دادن شرایط از رأی ندادن دفاع میکنند؛ نیت هر دو جریان یکی است (تغییر) اما یکی طرفدار مشارکت در انتخابات است و دیگری مدافع تحریم آن.
من رأی دادن را قبل از آنکه وظیفه بدانم حق افراد میدانم. اما ما به جز حق، در برابر «کشور» خود (که فراختر از جناح و قوم و قشر و حتی حاکمیت است) مسوولیت و حتی تکلیف (مدنی) داریم. ایران خانه مشترک همه ماست و در برابر سیلی ویرانگر نمیتوانیم بگوییم ما مسوولیت نداریم. در برابر سوراخ کردن این کشتی همه ما مسوولیم و نمیتوانیم بگویم به ما ربطی ندارد. یا همه با هم غرق میشویم یا همه با هم به ساحل میرسیم.
با سر کار آمدن یک دولت تندرو که ایران را به ورطه جنگ و تحریم و فقر و فلاکت بیندازد همه ما ضرر میکنیم؛ چه رأی داده باشیم چه رأی نداده باشیم. تنها تفاوت این است که رأیدهندگان میتوانند مدعی شوند که به قدر وسع کوشیدهاند؛ اما تحریمکنندگان جزئی از وضع موجود خواهند بود. بیتفاوتی و بیمسوولیتی در این انتخاب میان «مرگ و زندگی» و «جنگ و صلح» به معنای رستگاری نیست. هیچ کس ما را تشویق نمیکند که چه خوب! شما سبب سقوط کشور یا غرق شدن نظام شدید. هیچ کس به ما تضمین نمیدهد که آینده بهتر از گذشته باشد. تحریم انتخابات، تحریم سیاست است و تحریم سیاست، تحریم سرنوشت خودمان است.
اگر قرار بود حاکمیت صدای تحریم را بشنود، در انتخابات مجلس دوازدهم میشنید. این نوع واکنش یعنی تحریم انتخابات بیشتر به نوعی «خودکشی جمعی» میماند که از ترس مرگ به خودکشی دست زنیم و با خودزنی تندترین جناح حاکمیت را به قدرت برسانیم و فکر کنیم فروپاشی نوعی تغییر است. هر تغییری که خوب نیست، تغییری خوب است که رو به تکامل باشد نه تخریب. تغییری خوب است که ما عامل و فاعل آن باشیم، نه معلول آن. در تغییری که به تخریب بینجامد آنچه فرو میپاشد ایران است و نه این جناح و آن جناح یا این دولت و آن دولت. من خشم و ناراحتی تحریمیها را میفهمم، من از مهاجرت اجباری هممیهنانم رنج میبرم. من از سایه جنگ و خشونت بر میهنم عذاب میکشم. اما تحریم انتخابات راهحل نیست. تحریم عامل تضعیف و تجزیه قدرت ایران است.
از سوی دیگر در «سیاست خارجی» هم، رقابت میان تحریم و ضد تحریم است. امروز دو نامزد داریم که یکی تحریم در سیاست خارجی و اقتصاد را نعمت میداند و دیگری آن را فاجعه میداند. یکی قطع رابطه با جهان را فرصتی میپندارد و دیگری آن را از دست دادن فرصتها میخواند. هنر یکی دیوار کشیدن و حصار کشیدن دور ایران است و هنر دیگری برداشتن دیوارها و حصارها با کمک بهترین دیپلماتها و کارشناسان است. یکی پدرخوانده قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران است و در هشت سال هفت قطعنامه علیه ایران گرفته و دیگری با کمک دیپلماتها و کارشناسان در هشت سال این مینهای بینالمللی علیه ایران را خنثی کرده است. یکی مدعی جنگ است و دیگری مدافع صلح؛ نه فقط جنگ خارجی که جنگ داخلی؛ وقتی دختران و زنان و جوانان ایران را به نامهای دهان پرکن و جیبخالیکنی، عمق راهبردی میداند سبب تنش و شورش در کشور میشود.
اینها همان جریان پیچیده پیشانیساییدهای هستند که مانند دوران امام علی تندتر از امام و کندتر از امت و مردم حرکت میکنند. سالها سازمان تحریم ایران را استوارتر کردهاند اما یک بار خود با تحریم مواجه نشدهاند. از اینان جز خطبهها و خطابههایی پای میز «مذاکره برای مذاکره» نشنیدهایم. اینان تحریم را میخواهند اما نه برای خود که برای ما. اینان در باب دیپلماسی نبوی خطابه میخوانند و رساله مینویسند اما به جای صلح حدیبیه بیشتر یادآور جنگ نهروان هستند. حریف اینان اما طبیبانی هستند که تحریم را نه نعمت که درد و رنج و محنت میدانند و برای درمان آن میکوشند. به فکر لغو تحریمها، بهبود روابط، رونق تجارت و توسعه صادرات هستند. به تبادل تکنولوژی باور دارند و پهنای باند اینترنت را شاهراه توسعه میدانند.
اینک جمعه سرنوشتسازی را در پیش داریم. در انتخاب این جمعه، این اشخاص نیستند که در معرض این همهپرسی ملی قرار میگیرند. انتخاب بین دو جهتگیری کاملاً متفاوت است که سمتوسوی حرکت کشور و جایگاه ایران در جامعه جهانی را معین میکند. یک جریان، وحدت و انسجام در داخل و تعامل سازنده در خارج را دنبال میکند. همهچیز را برای ایران میخواهد و همه ایرانیان را در عزت و کرامت و ثروت و سلامت، سهیم میداند. اما جریان مقابل، جز گروه خود را نمیبیند و جز تعارض را نمیشناسد و از مذاکره و توافق عزتمندانه چیزی نمیداند و مسوولیت رنج مردم و زجر حاصل از تحریمها را هم نمیپذیرد. تحریمهای ظالمانهای که راه توسعه کشور را و ایران را در معرض قطعنامههای خطرناک شورای امنیت سازمان ملل قرار داد دستاورد این نگاه و این جریان فکری بود. آنها هم که در سالهای آخر دهه ۹۰، با سنگاندازیها و سفارتسوزیها و دسیسهسازیها، ترامپ را به طمع تحریمهای مجدد انداختند از همین جریان بودند و همینها بودند که مانع احیای برجام و بازگشت اقتصاد به دوره شکوفایی ۹۲ تا ۹۶ شدند.
ملت عزیز ایران! امروز شما در برابر دو انتخاب قرار دارید:
یکم. مشارکت یا تحریم (انتخابات)
دوم. تحریم یا تعامل با جهان
انتخاب بین پیشرفت واقعبینانه و یا عقبگرد خیالبافانه
انتخاب بین تعامل عزتمندانه یا تحقیر بینالمللی
انتخابی که دو گزینه روشن و صریح در برابر شما دارد و با هر انتخاب؛
میان «رأی دادن و ندادن»،
میان نامزد اول و نامزد دوم
میتوانید سرنوشت حداقل یک دهه آینده خود را رقم بزنید.
هشدار جدی اقتصاددانها
روز گذشته، تعداد قابل توجهی از کارشناسان و فعالان اقتصادی نیز در صحبتهایی نسبت به شرایط سخت اقتصاد ایران و تبعات احتمالی یک انتخاب اشتباه هشدار دادند. دکتر فرشاد مومنی با بیان اینکه اگر حکومتی تن به سازماندهی و تحزب مردمش ندهد در اسارت مافیاها و گروهها و باندها قرار خواهد گرفت، تاکید کرد: اگر دستگاههای مسوولی را در ایران دیدید که رسالت خود را نابود کردن احزاب و سازمانهای سیاسی تعریف کنند و آن را موفقیت بدانند، صمیمانه و خاضعانه از دریچه اندیشه توسعه باید به آنها گفت شما قرار بود مراقب نفوذ بیگانگان باشید، این اندیشه نشان میدهد شما تحت سلطه و نفوذ امثال چینیها، روسها و انگلیسیها قرار گرفتهاید. در دوره قاجار همواره میشنیدیم که شعار محوری انگلیسیها، تفرقه بینداز و حکومت کن بود. قرار آنها این بود ایرانیها کار جمعی کردن، یاد نگیرند و قدرت کار جمعی نداشته باشند تا همیشه سلطه پذیر باقی بمانند.
مومنی تاکید کرد: وقتی حرفهای غیرمتعارفی که راجع به کارنامه سه سال اخیر زده میشود را با محک واقعیتها میسنجیم، میبینیم از این ناحیه که حیاتیترین شاخص برای سنجش عملکرد واقعی یک دولت است در لایحه بودجه ۱۴۰۳ این نسبت به زیر ۱۰ درصد فرو افتاده است. میزان مسوولیت پذیری حکومت در زمینه وظایف حاکمیتیش تقریبا به یک سوم میانگین فقیرترین و پس افتادهترین کشورها رسیده است. از این دریچه میتوانیم حرفهای پوچ و توخالی که راجع به نرخ رشد اقتصادی اعلام میشود را بسنجیم. رشدی که از طریق سرمایهگذاری خالص منفی حاصل شده باشد، مشخص است جز به کار ژست گرفتن و تبلیغ کردن به هیچ کار دیگری نمیآید به همین دلیل هم است که به هیچوجه مورد اعتنای کسی قرار نمیگیرد. این اقتصاددان توضیح داد: قسمت عرضه کل اقتصاد، با همه ملاحظات، در ۲۰ سال ۳۶ درصد رشد کرده. قسمت تقاضای اقتصاد در همان ۲۰ سال، ۱۰۲۵۰ درصد رشد داشته است ببینید برای پر کردن این شکاف وحشتناک چقدر باید به سمت وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج برویم، چه تحمیلهایی را متحمل شویم و دم برنیاوریم! اگر انشاءالله شرایط کشور مساعد و بابی باز شود که گزارشهای شفافی تهیه شود فقط درباره اینکه نفتمان را چگونه به چینیها فروختیم و پول آن را به چه میزان و به چه صورت و در کادر چه قیدهایی پس گرفتیم، دور از ذهن نیست که ننگهای دیگر به ننگ خام فروشی اضافه شود. روشن شدن ارتباط بانکهای خصوصی با کانالهای قدرت و ثروت، زوایای شگفتانگیزی از اقتصاد سیاسی ایران را برملا میکند
وی در عین حال گفت: در مقام دفاع از حریم بخش خصوصی شرافتمند و مولد، باید گفت اطلاق لفظ بانک خصوصی به بانکهایی که در ایران با قاعده بانکداری خصوصی مجوز فعالیت پیدا کردهاند هم یک ظلم بزرگ و آشکاری است. اگر بابی باز شود که روشن گردد که چه کسانی پشت سر این بانکها هستند و به چه کانالهای قدرت و ثروتی متصلند زوایای شگفتانگیزی از اقتصاد سیاسی ایران برملا میشود. همانطور که اگر تجربه خصوصیسازی در ایران را از این زاویه مورد واکاوی قرار دهید، به همین نتیجه میرسید. هر چند که گویی فقط از ایده خصوصیسازی تنها برای بی آبرو کردن و لجن مالی بخش خصوصی مولد استفاده شده در حالی که بهرهمندان اصلی آن، هیچ نسبت قابل ذکری نه با بخش خصوصی دارند، نه با فعالیتهای مولد. رییس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ردگیری اندیشه توسعه در آثار شهید بهشتی را یکی از اقدامات بسیار حیاتی عنوان کرد و اظهار داشت: شهید بهشتی از جهت اسلوب روش شناختی، منطق فطرت را برگزید. ایشان حتی شناخت از دیدگاه فطرت را بررسی کردند که بسیار خارقالعاده است. اجمالا منطق فطرت به معنای توجه به گونه خاصی از خلقت و آفرینش است که بر اساس مصرحات قرآنی بهطور خدادادی و ذاتی و تغییرناپذیر است و کل ماجرای زندگی این است که هر کس چقدر توفیق دارد که از آن قوهای که در چهارچوب منطق فطرت در خلقت انسان به کار گرفته، فعلیت بسازد.
دکتر علی سرزعیم، اقتصاددان با بیان اینکه در شرایطی که با نارضایتیهای گسترده مواجه هستیم، فشار روی دولت آینده بسیار زیاد خواهد بود، گفت: هر دولتی روی کار بیاید با انبوهی از گرفتاریها روبرو است و از سوی دیگر سرمایه سیاسی، مالی و اجتماعی کافی برای مواجهه با این مشکلات ندارد. نتیجه چنین وضعیتی نمیتواند موفقیت بزرگ باشد، در واقع اگر شکست بزرگ نباشد موفقیت کوچک خواهد بود و در این شرایط، به نظر میرسد موفقیت کوچک برای مردم راضی کننده نیست. انتظارات مردم بسیار فراتر رفته و دیگر به موفقیتهای کوچک راضی نمیشوند. دکتر علی سرزعیم، اقتصاددان، در گفتوگو با جماران با اشاره به برنامههای اقتصادی که باید در دولت آینده در اولویت قرار گیرد، خاطرنشان کرد: دولتی که روی کار خواهد آمد با انواع بحرانها مواجه است، در وهله اول مساله کسری بودجه، موضوعی جدی است و به دلیل آن، دولت در اداره کردن خودش با مشکل روبرو خواهد شد. بیشتر منابع دولت صرف پرداختها میشود و این گرفتاری بزرگی است. وی ادامه داد: در شرایطی که با نارضایتیهای گسترده مواجه هستیم، فشار روی دولت آینده بسیار زیاد خواهد بود و در عین حال گزینههایی که دولت پیش روی خود دارد، بسیار محدود هستند. دولت بدهی دارد اما منابع جدیدی پیش روی خود ندارد. وضعیت سیاسی بسیار متشتت است، نظام
دیوان سالاری که باید سیاستها را اجرا کند بهشدت ضعیف و ناامید شده و به نظام سیاسی بیاعتماد است و مردم و چهرهها لزوما با سیاستهای اقتصادی جدید و تحولات همکاری نمیکنند.
به گفته این دانشآموخته اقتصاد در دانشگاه میلان؛ هر دولتی روی کار بیاید با انبوهی از گرفتاریها روبرو است و از سوی دیگر سرمایه سیاسی، مالی و اجتماعی کافی برای مواجهه با این مشکلات ندارد. نتیجه چنین وضعیتی نمیتواند موفقیت بزرگ باشد، اما میتواند موفقیت کوچک باشد. سرزعیم با بیان اینکه اقتصاد ما از آسیبپذیریهایی رنج میبرد، خاطرنشان کرد: متاسفانه مشکلات اقتصادی بهشدت در حوزه سیاسی نفوذ کرده و بارشدن مسائل اجتماعی بر این شرایط، گرههای فروبستهای ایجاد کردهاند.
وی در عین حال یادآورشد: آنچه که میتوان به مردم گفت این است که آنها باید بدانند ما یک بار در چنین شرایطی بودیم و از آن بیرون آمدیم و آن هم مربوط به آخرین سال جنگ بود در این دوره، فقر به بیش از ۵۰ درصد رسیده بود و همینقدر خرابی، ناامیدی و بدبینی وجود داشت؛ اما در سطح سیاسی تصمیم متفاوتی گرفته شد. آقای هاشمی و رهبری در آن زمان برای باز شدن اقتصاد هم نظر شدند، پول هم نداشتیم اما با استقراضها فضا عوض و دوره سازندگی آغاز شد. کشور شروع به ساخته شدن کرد و حال و روز مردم را تغییر داد. این اقتصاددان تاکید کرد: ما یک بار به صورت جمعی توانستهایم از این بحران بیرون بیاییم، بنابراین این بدان معنا نیست که راهحلی وجود ندارد. حتما راهحل هست، حداقل این است که میتوان آن تجربه را تکرار کرد. آن اجماع نخبگانی و آن بازیگری که آقای هاشمی انجام میداد، فعلا نیست و به نظر میرسد مهمترین کاری که باید اتفاق بیفتد این است که شخصیت سیاسی بتواند این گره را باز کند و راه را برای فعالیت فعالان اقتصادی هموار کند. اکنون با توجه به اعتماد متقابلی که میان آقای پزشکیان و رهبری وجود دارد، خیلیها معتقدند که ایشان میتواند آن شخصیت سیاسی باشد. سرزعیم در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اولویتهای ضروری پیش روی دولت آینده، اضافه کرد: با اینکه توسعه چیزی بیشتر از درآمد بالا است، اما قطعا یک جامعه فقیر، نمیتواند توسعه یافته باشد و حداقل باید درآمد بالایی داشته باشد. در کشورهای توسعه یافته، افراد بیشتر، مولدتر و اثربخشتر کار میکنند و مجموعه فعالیتهای افراد در جامعه، یکدیگر را خنثی نمیکنند، بلکه گویابرداری هستند که یکدیگر را تقویت میکنند و هم جهت میشوند. اکنون ما به سمت تعادل منفی سوق پیدا میکنیم، جامعهای که کم کار میکند، مولد نیست و کارها اثربخشی ندارند و بسیاری از آنها، یکدیگر را خنثی میکنند.
به نظر میرسد که بسیاری از کارشناسان زمین بازی پیش روی کشور را واضح و مشخص میدانند و باید دید که در نهایت مردم در روز جمعه چه تصمیمی برای آینده کشور خواهند گرفت.
پیام مهم پنج اقتصاددان
در آستانه انتخابات
داود سوری، محمد طبیبیان، موسی غنینژاد، فرهاد نیلی و مسعود نیلی در یادداشت مشترکی با تاکید بر ضرورت مشارکت مردم در انتخابات ۱۵ تیرماه، خاطرنشان کردند: از نظر ما، ابعاد بزرگ مشکلات خارجی و خطرات بزرگتر پیش روی مرتبط با آن، در کنارِ شکافهای عمیق و واگرای ناشی از ناترازیهای مالی و زیستمحیطی، ظرفیتی را برای تحمل ضربات ناشی از رویکردهای پرهزینه در روابط خارجی و آزمودن ایدههای توهمآلود و علمستیز در مواجهه با مشکلات داخلی، باقی نگذاشته است.
به گزارش جماران، متن این پیام بدین شرح است:
انتخابات هشت تیرماه ۱۴۰۳، پیامهای مهم و متعددی در بر داشت که اینجا فرصت پرداختن به همه آنها نیست. از جمله نتایج برآمده از این رویداد مهم آن بود که مشخص شد درصد بزرگی از جمعیت صاحب رای کشور، یا آینده مطلوب خود را در میان هیچکدام از چهرههای تاییدشده ندیدند؛ یا نامزدها را در جایگاهی ارزیابی نکردند که بتوانند به آنچه میگویند عمل کنند؛ یا میخواستند به مسالمتآمیزترین شکل ممکن، بگویند که خواستارِ تغییراتی بسیار بزرگتر هستند.
نمیتوان کتمان کرد که بخشی از آنانی هم که رای دادند، در حوزههایی، با گروه اول، همنظر بودند؛ مگر در این نکته که، هنوز رگههایی از امیدِ به بهبود در دل داشتند. شاید همه پیامها را بتوان در این عبارت کوتاه اما بسیار هشداردهنده خلاصه کرد که؛ بخش بزرگی از جامعه، این صندوق رای – که میتواند مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین ابزار برای حل مشکلات بزرگ از جمله تعارض منافع باشد- را، ناتوان از انجام ماموریت یادشده ارزیابی میکنند.
اینکه آیا همه پیامهایی که در رخداد روز ۸ تیرماه، توسط مردم داده شد، شنیده هم شده است یا نه را آینده آشکار خواهد کرد. آیا این پیام مهم شنیده شد که ظرفیتهای در اختیار، برای ایجاد تغییراتی حتی اندک و تدریجی، ولی پایدار و ماندگار در زندگی مردم، در حال زوال است؟
ما در مناسبتهای دیگر، هشدار دادهایم که التهابهای بزرگ خارجی در کنار چالشهای عظیم اقتصادی در حوزههای آب، انرژی، بودجه و فرابودجه، بانک، صندوقهای بازنشستگی و فقر و نابرابری، در یک طرف و التهابهای عمیق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داخلی برآمده از شکاف در حال بزرگتر شدن بیننسلی در طرف دیگر، جامعه ایران را بسیار ناپایدار کرده است. این شکنندگی ناشی از آن است که حسب تجربه، گروههای بزرگی از زنان، جوانان و بخش بزرگی از قشر متوسط، کسانی را که رای و نظر آنها را در نظام حکمرانی نمایندگی و پیگیری کنند، نمییابند.
لازم میدانیم توجه هموطنان گرانقدر را به این نکته مهم جلب کنیم که زمین بازی انتخابات روز ۱۵ تیر با انتخابات روز ۸ تیر متفاوت است. کارکرد انتخابات ۱۵ تیر، بهطور کامل و بسیار تعیینکننده، پیشگیرانه و سلبی است. این انتخابات بهطور ناگزیر، نه برای بیان خواستهها، بلکه برای اعلام ناخواستههاست. برای پیشگیری از تحمیل هزینههای بیشتر بر تن نحیف ایران عزیز و ممانعت از حاکم شدن باورها و سیاستهایی است که بارها نخواستن آنها فریاد زده شده است.
از نظر ما، ابعاد بزرگ مشکلات خارجی و خطرات بزرگتر پیش روی مرتبط با آن، در کنارِ شکافهای عمیق و واگرای ناشی از ناترازیهای مالی و زیستمحیطی، ظرفیتی را برای تحمل ضربات ناشی از رویکردهای پرهزینه در روابط خارجی و آزمودن ایدههای توهمآلود و علمستیز در مواجهه با مشکلات داخلی، باقی نگذاشته است.
از اینرو، خاضعانه از شمـا ملت شریف ایران، به ویژه زنان و جوانان، دعـوت میکنیم، صرفا برای کاهش احتمال مواجهشدن با بحرانهای غیرقابل کنترل و افتادن در مسیر صعب بدون بازگشت، در انتخابات تعیینکننده روز ۱۵ تیر شرکت کنید.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اقتصاد ایران ، اقتصاددان ، انتخابات ، سعيد جليلي
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰