تحولات مقررات بانکی و فناوریهای نوین، طلا را از دارایی سنتی به رکن استراتژیک نظام مالی جهانی تبدیل کردهاند؛ جایی که فلز زرد در کنار پول نقد، محور اقتصاد دیجیتال و تسویه بینالمللی شده است.
در یک قرن گذشته، جایگاه طلا در نظام مالی جهان دستخوش تحولات بنیادین شده است، زمانی که استاندارد طلای رسمی کنار گذاشته شد، این فلز گرانبها بیشتر به کالایی زینتی یا وسیلهای برای حفظ ارزش سرمایه فردی تبدیل شد و نقش مستقیم آن در سیاستها و معماری پولی جهانی کمرنگ شد، اما امروز، شرایط متفاوت است؛ طلا بار دیگر در مرکز توجه بازیگران بزرگ اقتصادی و سیاسی جهان قرار گرفته، اما این بار نه بهصرف بهعنوان یک کالای زینتی یا ذخیره ارزش محافظتی، بلکه بهعنوان ستون راهبردی در ساختارهای مالی چندقطبی و ابزار نوین حاکمیت پولی است.
مهرداد حاجیزاده فلاح پژوهشگر علوم بانکی و عضو شورای سردبیری اقتصاددان در مصاحبه با ایمنا گفت : کشورهای عضو بریکس و متحدان آنها در نشستهای مالی اخیر و با ایجاد بورسهای فلزات گرانبها، گامهای مهمی برای کاهش اتکا به دلار و تقویت ذخایر و ابزارهای مبتنی بر داراییهای واقعی برداشتهاند؛ این روند نشان میدهد که طلای فیزیکی دیگر صرفاً داراییای برای سرمایهگذاری فردی نیست؛ بلکه به عنصری راهبردی در معماری نوین مالی و سیاستهای پولی بینالمللی تبدیل شده است.
همزمان، بازارهای داخلی و زیستبومهای دیجیتال مالی نیز بازتعریفی از طلا ارائه کردهاند، راهاندازی پلتفرمهای خرید و نگهداری طلا، بحثهای پیرامون پولهای دیجیتال با پشتوانه کالایی و شیوههای نوین وثیقهگذاری، نشان میدهد که طلای فیزیکی دارد به زیرساختی برای ابزارهای نوپدید دیجیتال و میاندورهای تبدیل میشود؛ در ایران نیز انباشت هدفمند طلای رسمی و ورود آن به ابزارهای مالی داخلی، همسو با تحولات منطقهای، توانایی کشور برای حضور فعال و مؤثر در ساختار مالی نوین جهانی را تقویت کرده است.
این تغییر نقش طلا از «حافظ سرمایه فردی» به «عنصر سازنده حاکمیت پولی و شبکههای مالی» پیامدهای مهمی دارد. نخست، ارزش طلا دیگر تنها نتیجه نوسانات کوتاهمدت بازار نیست؛ بلکه تابعی از سیاستها، استراتژیهای دولتی، ساختارهای نهادی و پیشرفتهای فناورانه خواهد بود. دوم، تنظیمگری ملی و بینالمللی، بهویژه در زمینه پلتفرمهای دیجیتال مبتنی بر طلا و شفافیت ذخایر، به متغیری کلیدی در شکلدهی نظم مالی نوین تبدیل شده است.
با تقویت سرمایهگذاری و زیرساختهای مبتنی بر طلا توسط بریکس و بازیگران نوظهور، انتظار میرود که این فلز گرانبها نقش پررنگتری در ساختار قدرت پولی جهانی ایفا کند؛ نقشی که هم اقتصادی و هم ژئوسیاسی است و با پیشرفتهای فناورانه، از جمله پلتفرمهای دیجیتال، بورسهای فلزات و شیوههای نوین وثیقهگذاری، عمیقتر و تعیینکنندهتر خواهد شد.
در این چارچوب، گفتوگویی با مهرداد حاجیزاده فلاح، تحلیلگر مسائل اقتصادی و مدرس دانشگاه، ترتیب دادهایم تا ابعاد اقتصادی، ژئوسیاسی و فناورانه بازگشت طلای فیزیکی به مرکز تصمیمگیریهای مالی جهانی را بررسی کنیم و تصویری روشن از تحولات در حال وقوع و چشماندازهای احتمالی برای ایران و جهان ارائه دهیم.

چرا طلا در مقررات بانکی مدرن به عنوان یک دارایی درجه یک (Tier 1 Asset) طبقهبندی شده است و اجرای نسبت تأمین مالی پایدار خالص (NSFR) چه نقشی در ارتقای جایگاه آن داشته است؟
حاجی زاده: طلا طبق مقررات بانکی به عنوان دارایی درجه یک طبقهبندی میشود زیرا برخلاف بسیاری از کالاها، بانکهای مرکزی میتوانند ۱۰۰ درصد ارزش اسمی آن را به عنوان ذخیره رسمی شناسایی کنند.
اجرای مقررات NSFR در سال ۲۰۲۲، موقعیت طلا را در الزامات سرمایهای بانکها تقویت کرد و باعث شد مؤسسات مالی بزرگ موظف شوند موقعیتهای طلای کاغذی خود را با فلز فیزیکی پوشش دهند و در نتیجه، طلا در کنار پول نقد و اوراق قرضه دولتی به عنوان دارایی پایه نظام مالی جهانی قرار گرفته است.
روند خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سالهای اخیر چه ویژگیهایی داشته و چه معنای ژئوپلیتیکی و مالی دارد؟
حاجی زاده: در سالهای اخیر، بانکهای مرکزی در سراسر جهان خرید بیسابقهای از طلا داشتهاند و در سال ۲۰۲۲ رکورد ۱۱۳۶ تن و در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۰۳۷ تن طلا خریداری شد و بالاترین میزان از زمان کنار گذاشتن سیستم برتون وودز (۱۹۷۱) و این خریدها به طور عمد توسط کشورهای نوظهور بهویژه اعضای بریکس انجام شد و نشانگر تغییر راهبردی در ذخایر پولی جهانی از ارزهای فیات به طلا است و در نتیجه، طلا از یک دارایی تاکتیکی به ابزار راهبردی حاکمیت اقتصادی و مالی تبدیل شده است.
چگونه طلا در حال تغییر سازوکارهای تسویه و تجارت بینالمللی است و نقش فناوری در این تحول چیست؟
حاجی زاده: نظامهای سنتی تسویه بینالمللی، همچون سوئیفت، علاوه بر وابستگی به واسطههای متعدد و بانکهای کارگزار، با تأخیر ۲ تا ۳ روزه، هزینههای بهنسبت بالا و ریسک طرف مقابل مواجهاند. این ریسک زمانی ایجاد میشود که یکی از طرفین معامله تعهدات خود را بهموقع یا بهطور کامل انجام ندهد، مشکلی که بهویژه در مبادلات فرامرزی و در شرایط تحریم یا تنشهای ژئوپلیتیکی شدت مییابد. در مقابل، مدل تسویه مبتنی بر طلا با اتکا به تأیید مستقیم مالکیت فیزیکی و پشتوانه واقعی دارایی، امکان حذف ریسک نکول، کاهش نیاز به اعتماد نهادی و افزایش شفافیت را فراهم میکند.
نسل جدید ابزارهای مالی نظیر توکنهای دیجیتال مبتنی بر طلا (Gold-backed Tokens)، یک تحول زیرساختی در بازار داراییهای امن ایجاد کردهاند، این توکنها ضمن حفظ پشتوانه فیزیکی و ارزش ذاتی طلا، مزایای فناوری بلاکچین از جمله سرعت انتقال، تغییرناپذیری داده، قابلیت رهگیری، کاهش خطای انسانی، و امکان تسویه آنی را نیز فراهم میکنند. همچنین از طریق قراردادهای هوشمند، امکان خودکارسازی فرآیندهای تسویه، تضمین مالکیت و کاهش هزینههای عملیاتی ایجاد میشود.
از نظر تاریخی، ارتباط میان استاندارد طلا و آزادی اقتصادی چگونه بوده است و چه درسهایی برای نظامهای پولی امروزی دارد؟
حاجی زاده: بررسی تجربه کشورها در دورههای مختلف نشان میدهد استانداردهای پولی مبتنی بر طلا، رابطهای مستقیم با سه مؤلفه کلیدی شامل ثبات قیمتها، پیشبینیپذیری اقتصادی و حفظ آزادیهای فردی و اقتصادی داشتهاند، در نظامهای پولی متکی به طلا، دولتها به دلیل محدودیت دسترسی به چاپ نامحدود پول، کمتر قادر به ایجاد انبساطهای پولی بیپشتوانه بودهاند و این موضوع به مهار تورم، جلوگیری از کاهش ارزش پول و حفظ قدرت خرید شهروندان کمک کرده است، در مقابل با کنار گذاشته شدن استاندارد طلا و رواج ارزهای فیات بدون پشتوانه، امکان تأمین مالی کسری بودجه از طریق چاپ پول افزایش یافته و پیامد آن رشد نقدینگی، تورم ساختاری، کاهش امنیت اقتصادی و گسترش مداخله دولت در سازوکار بازارهای آزاد بوده است.
بحرانهای مالی بزرگ از جمله رکودهای جهانی قرن بیستم و بیثباتیهای پولی دهههای اخیر ثابت کردهاند کشورهایی که ذخایر طلای قابلاتکا و سیاستهای پولی انضباطمحور داشتهاند، در مقایسه با اقتصادهای وابسته به پول بیپشتوانه، توان بیشتری در مهار شوکها، حفظ ارزش پول ملی و بازسازی اقتصاد نشان دادهاند، طلا بهعنوان دارایی بدون ریسک نکول دولتی، در فرایند مدیریت ذخایر ارزی، نقش سپر محافظ در برابر بیثباتی ژئوپلیتیک، تحریمهای مالی و فروپاشی اعتماد به ارزهای جهانی ایفا کرده است.
قدرتهای جهانی و بهویژه کشورهای بریکس چگونه در حال بازتعریف نقش طلا در نظام مالی بینالمللی هستند؟
حاجی زاده: کشورهای بریکس با در اختیار داشتن بیش از ۵۰۰۰ تن طلا، در حال ایجاد مراکز تجارت فیزیکی طلا و پذیرش آن بهعنوان وثیقه در وامها و تأمین مالی بینالمللی هستند و چین و روسیه به عنوان بزرگترین خریداران و تولیدکنندگان طلا، راهبردی هماهنگ برای افزایش نقش طلا در تجارت جهانی اتخاذ کردهاند، در مقابل مؤسسات مالی غربی نیز با افزایش ذخایر فیزیکی، توسعه محصولات مالی با پشتوانه طلا و تطبیق با مقررات جدید، به نقش پایدار و استراتژیک طلا اذعان کردهاند.
پیشرفتهای فناورانه چه تأثیری بر امنیت، شفافیت و کارایی بازار طلا داشتهاند؟
حاجی زاده: نوآوریهای فناورانه در سالهای اخیر تحولات عمیقی در صنعت طلا ایجاد کردهاند و مرزهای سنتی این بازار هزارانساله را دگرگون ساختهاند. فناوریهایی همچون بلاکچین، دفتر کل توزیعشده (DLT)، تحلیل طیفسنجی پیشرفته و حتی سیستمهای علامتگذاری کوانتومی، بهطور چشمگیری اعتماد، شفافیت و کارایی در کل زنجیره ارزش طلا را افزایش دادهاند، بهکمک بلاکچین و دفتر کل توزیعشده، امکان دیجیتالسازی مالکیت طلا فراهم شده است؛ بهطوری که سرمایهگذاران میتوانند حتی کسری از یک شمش طلا را بهصورت امن، قابلانتقال و بدون نیاز به نگهداری فیزیکی مالکیت کنند. این امر دسترسی به بازار طلا را برای مشارکتکنندگان جدید، از جمله سرمایهگذاران خرد، بسیار تسهیل کرده و نقدینگی بازار را افزایش داده است، از سوی دیگر،تحلیل طیفسنجی پیشرفته (همچون XRF یا لیزری) امکان تأیید خلوص و اصالت طلا را بدون ایجاد هرگونه آسیب فیزیکی به شمش یا جواهر فراهم میکند، این فناوریها نهتنها سرعت بررسی کیفیت را بالا میبرند، بلکه احتمال تقلب و جعل را بهطور چشمگیری کاهش میدهند.
علاوه بر این، با استفاده از زیرساختهای بلاکچینی، زنجیره تأمین طلا از معدن تا خزانه یا دست مصرفکننده نهایی بهصورت شفاف، غیرمتمرکز و غیرقابل دستکاری ردیابی میشود، این امر ضمن تضمین منشأ اخلاقی و قانونی طلا، به شرکتها و مصرفکنندگان این اطمینان را میدهد که محصولات آنها از معادن مسئولانه استخراج شدهاند و در طول مسیر هیچگونه تعویض یا آلودگیای رخ نداده است، در پیشرفتهترین سطح، سیستمهای علامتگذاری کوانتومی نیز در حال آزمایش یا اجرا هستند که با ایجاد امضاهای منحصربهفرد و غیرقابل تقلید روی شمشهای طلا، امکان شناسایی و احراز هویت غیرقابلدستکاری را فراهم میکنند، چنین فناوریهایی، امنیت فیزیکی محصولات طلا را به سطحی بالاتر از روشهای سنتی (همچون شمارهسریها یا نشانههای لیزری) میرسانند.
با وجود مزایای فراوان، بازار جهانی طلا با چه چالشهایی روبروست و چه عواملی میتوانند بر قیمت و کارایی آن تأثیر بگذارند؟
حاجی زاده: مهمترین چالشها شامل شفافیت ناکافی در کشف قیمت، گسست بین بازار فیزیکی و کاغذی و تسلط مراکز مالی غربی بر قیمتگذاری است، علاوه بر این حجم بالای معاملات مشتقه و وامدهی طلا، ارزیابی عرضه واقعی را دشوار میکند؛ در بعد ژئوپلیتیکی، تحریمها، اختلافات نظارتی، و مقررات زیستمحیطی نیز بر نقدینگی و تولید طلا تأثیرگذارند، بنابراین علیرغم جایگاه استراتژیک طلا، شفافیت و هماهنگی نظارتی جهانی همچنان از چالشهای اصلی این بازار هستند، در مجموع این تحولات فناورانه نهتنها «محدودیتهای سنتی بازار طلا» از جمله کدورت زنجیره تأمین، هزینههای بالای احراز اصالت و نقدینگی پایین داراییهای فیزیکی را از بین بردهاند، بلکه زمینه را برای ظهور یک «اکوسیستم مالی دیجیتالمحور و پایدار» فراهم کردهاند که در آن طلا نهتنها بهعنوان یک دارایی فیزیکی، بلکه بهعنوان یک بخش هوشمند و یکپارچه از اقتصاد دیجیتال، نقشآفرینی میکند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع