نماز صبح چند رکعت است !

جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : وسایل کار را برداشت و راهی خیابان شد. گفته بودند گزارشی آماده کن از میزان دیانت و تقوای مردم با چند سوال مذهبی. گزارشگر هم از قبل چند سوال را در ذهن خود ساخته و پرداخته کرده بود تا از مردم کوچه و بازار بپرسد و به شیوه ای محترمانه پاسخ بگیرد. سوالات سختی نبود‌. عاداتِ یومیه و رفتارهایی که به نام شریعت و دین هر روز در بین عموم مردم انجام می گرفت و کیفیت و محتوای آن هم معلوم بود. دوربین آماده ی فیلم برداری شد. میکروفون هم توی دست های گزارشگر جا خوش کرد تا آیتمی تازه با گزارشی نو را آماده و هر چه سریعتر برای پخش روی آنتن ارسال کند‌. گزارشگر منتظر بود تا سوژه ی مناسبی پیدا کند و گزارشی ناب را به مدیران شبکه برساند. در همین حین سوژه آمد. روبروی گزارشگر ایستاد و منتظر سوال ماند. پرسش این بود : نماز صبح چند رکعت است ؟

 مرد جوان شروع کرد به گفتن قیمت های نان ؛ گوشت ؛ مرغ ؛ برنج ؛ حبوبات ؛ لوازم خانگی ؛ خودرو ؛ اجاره مسکن ؛ حقوق ماهیانه ؛ هزینه های سرسام آور و کمر شکن و … ! گزارشگر که در بهت و ناباوری فرو رفته بود حرفهای مرد جوان را قطع کرد و گفت ببخشید آقا : من اینها را از شما نپرسیدم. من سوال کردم نماز صبح چند رکعت است ؟ این را به من جواب دهید.  مرد جوان نگاهی به گزارشگر و فیلمبردار کرد و گفت : اگر جرات دارید همین هایی که من گفتم را پخش کنید. همین چیزی که شنیدید. من اول به نان احتیاج دارم. نه نماز. نماز را می خواهم چه کار کنم وقتی شکمم گرسنه است. وقتی نان ندارم بخورم نماز خواندنم چه معنایی دارد. اول نان بعد ایمان. تا شکم خالی ست و گرسنگی امانم را بریده ایمان به چه کارم می آید. مگر در همین دین اسلام امام اول مان نگفته از دری که فقر وارد شود از پنجره اش ایمان بیرون می رود. یا شکم گرسنه که دین و ایمان ندارد.

 بعد گفت : اصلا ایمان چیست. میشود آن را برای من که گرسنه هستم تعریف کنید. می شود از دین ؛ از مذهب ؛ از شریعت و از خدا و پیغمبر برای منِ گرسنه حرف بزنید. شما الان در باره ی کدام دین صحبت می کنید. می گویید اسلام. آن وقت همین فقر در اسلام باید باشد ؟ مگر یهودی ها و مسیحی ها گرسنه اند ؟ مگر آنها فقیرند ؟ مگر مثل ما بیچاره اند ؟ یعنی همین مشکلاتی که ما مسلمان ها داریم آنها هم دارند ؟ آنها هم مثل ما دین دارند‌. مذهب دارند. اهل خدا و پیغمبرند‌. نماز می خوانند. عبادت می کنند. خب سوالم این است پس چرا گرسنه نیستند ؟ چرا ما مسلمان ها گرسنه ایم. چرا نان برای خوردن نداریم. چرا اوضاع زندگی مان این قدر اسف بار است ؟ شما که می گویید اسلام دین عدل و برابری ست. پس کو ؟ ما که ندیدیم. اگر شما دیدید به ما نشان دهید. مرد جوان این را گفت. راهش را کشید و در تاریکیِ خیابان گم شد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 + پانزده =