تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین را میتوان یک راهبرد مهم برای رونق اقتصادی در نظر گرفت. البته چنین تولیدی محدود به تعداد مشخصی از شرکت کوچک و متوسط نیست، بلکه شبکهای از بازیگران مختلف اعم از شرکتهای دانشبنیان، نخبگان و فناوران در این امر نقش دارند و مرکز پژوهشهای مجلس میگوید که با مشارکت این بازیگران در صورت استفاده از تمام ظرفیت علمی و فناوری کشور، تحولات بنیادین در اقتصاد کشور ایجاد میشود. مساله اقتصاد یک جامعه همواره شامل موارد جزئیتر و متعددی است که موضوع تولید را بنابر تأکیدات مقام معظم رهبری میتوان به عنوان اصلیترین زیر مساله حوزه اقتصاد کشور دانست. بحث تولید به این دلیل تا حد زیادی با اهمیت تلقی میشود که در صورت رونق یافتن آن بسیاری از مسائل خرد اقتصادی کشور نیز در راستا آن ارتقا خواهند یافت.
سیاستگذاری تولید دانشبنیان بخش مهم اقتصاد آن
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین را میتوان یک راهبرد مهم برای رونق اقتصادی در نظر گرفت. البته چنین تولیدی محدود به تعداد مشخصی از شرکت کوچک و متوسط نیست، بلکه شبکهای از بازیگران مختلف اعم از شرکتهای دانشبنیان، نخبگان و فناوران در این امر نقش دارند. با مشارکت این بازیگران در صورت استفاده از تمام ظرفیت علمی و فناوری کشور، تحولات بنیادین در اقتصاد کشور ایجاد میشود. استفاده از این ظرفیتها در جهت رونق شرکتهای دانشبنیان، نیاز به نگاهی جامع در سیاستگذاری تولید دانشبنیان دارد. بنابراین الزاماتی که شرکتهای دانشبنیان در مسیر موفقیت و تحقق اهداف خود باید انجام دهند؛ میتوان به نکات مهم زیر اشاره کرد: تولید و یا ارایه خدمات بهگونهای که هم برمبنای دانش بومی شده در کشور انجام شود و هم اینکه بتواند دارای تأثیرات مثبت بر نظام اقتصادی کشور باشد، امری چندوجهی و پیچیده تلقی میشود. در این حوزه باید نقش مهم شرکتهای دانشبنیان در اکوسیستم نوآوری کشور را پذیرفت؛ اما نباید از تأثیرات سایر بازیگران نیز غافل شد.
یکی از موضوعات مهمی که درخصوص شرکتهای دانشبنیان و یا اصولا هر شرکت دارای گردش مالی و منافع مالی، صدق میکند، احتمال بروز فسادهای مالی در آن نهاد افزایش مییابد. با بالابردن سطح نظارت در این شرکتها که با افزایش مشارکت نهادهای مختلف و حتی مشارکت مردمی صورت میگیرد، میتوان نرخ تخلفات را کاهش داد.
بهطور گسترده در محافل مختلف بحث بر سر رویکرد حل مساله در میان بازیگران مختلف از جمله شرکتهای دانشبنیان در کشور مطرح است. در رویکرد مسالهمحور انتظار میرود با طراحی مکانیسمهای مشخصی توسط نهادهای مختلف، بتوانند نظام مسائل کشور را در سطوح مختلف شناسایی و برای حل آنها اقدام کنند.
ویژگیهای شرکتهای دانشبنیان
بهطور کلی برای تعیین و اجرای این ضوابط در شرکتهای دانشبنیان نیاز است این شرکتها شناسایی شوند تا امکانات و تسهیلات مناسب برای دستیابی به اقتصاد مشارکتی به آنها ارایه شود. ویژگیهای مهمی برای شرکتهای دانشبنیان تعیین شده است که میتوان از آنها به عنوان مولفههای اصلی در شناسایی شرکتهای دانشبنیان از سایر شرکتها بهره برد. نکته قابل اهمیت در این ویژگیها نبود وابستگی صرف آنها بر موضوع فناوری است؛ بلکه ماهیت اجتماعی و اقتصادی این نوع شرکتها بسیار حائز اهمیت است. نوآوری: بهمعنای باز کردن فرصتهای برابر برای بهرهمندی از صاحبان ایده، سرمایهگذاران و… است. ارزشافزودهآفرینی: یعنی اینکه شرکت دانشبنیان بتواند ضمن تعیین جایگاه خود در زنجیره ارزش بازار، نقش خود را نیز بهخوبی در آن جایگاه ایفا کند. کاهش ارزبری: بهنوعی معنای تولید محصولاتی است که نیاز کشور به واردات را کم کند. داشتن نیروهای متخصص و اشتغالآفرینی: این دو ویژگی نیز دارای ارتباط معناداری با یکدیگر در خصوص مشارکت نخبگان و صاحبان ایده و سرمایه است. حل مساله: شرکتهای دانشبنیان چه در مرحله تأسیس و چه در مرحله اقدام باید براساس نیازها و مسائل کشور عمل کنند. قابلیت صادرات: صادرات عموماً اقدامی پیچیده است که ابعاد بسیار مختلفی دارد؛ تحقق یک صادرات موفق نیاز به مشارکت چندین نهاد با یکدیگر دارد.
چگونه اقتصاد دانشبنیان به اقتصادی پایدار تبدیل شود؟
مطابق مرور ادبیات و بررسی تجارب جهانی این واقعیت روشن است که برای داشتن اقتصادی پایدار که موجب ثروتافزایی و قدرتآفرینی ملی شود، باید اقتصاد بر دانش و فناوری بنا شود. چنین موضوعی در حوزه اقتصاد با عنوان اقتصاد دانشبنیان مطرح میشود، تفاوتهایی با تعریف و عملکرد اقتصاد مرسوم دارد. ثانیا، اقتصاد موضوعی پیچیده است که در آن بازیگران، قوانین و بهطورکلی نهادهای مختلفی نقش دارند. از آنجایی که اقتصاد، دارای پیوند معنادار با سایر حوزههای جامعه مانند حوزههای اجتماعی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و… است؛ بنابراین موفقیت در امر اقتصاد و بهطورکلی در سایر زیربخشهای آن مانند موضوع تولید، بدون توجه به نقش سایر نهادها تقریبا غیرممکن است. براساس دو نکته فوق، میتوان چنین برداشتی داشت که حل مساله اقتصاد در کشور در گرو پرداختن به «اقتصاد دانشبنیان مشارکتی» بوده؛ اقتصادی که بنیان آن بر دانش است و فرایندهای آن برمبنای رویکرد حکمرانی مشارکتی پیش میرود.
۵ رویکرد حکمرانی مشارکتی در مورد اقتصاد دانشبنیان
با وجود اهمیت این موضوع، به ظرفیتهای رویکرد حکمرانی مشارکتی توجه چندانی صورت نگرفته است و این موضوع سبب پیشرفت کمتر در حوزه اقتصاد دانشبنیان شده است. اگرچه در این حین تلاشهای مناسبی برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان مشارکتی در کشور مانند وضع قوانین متعدد برای حمایت از کسبوکارهای دانشبنیان صورت گرفته است. در نتیجه برای پیشروی موفقیتآمیز در این موضوع، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برمبنای مطالعات انجام شده خود، پنج موضوع زیر در حوزه رویکرد حکمرانی مشارکتی به عنوان رویکرد غالب در تصحیح و دقیق شدن اقتصاد دانشبنیان در گزارش ارایه کرده است: ۱. بهمنظور کاهش احتمال بروز فساد مالی و سایر چالشهایی از این دست باید ویژگیهای یک شرکت دانشبنیان بهصورت شفاف در قانون مشخص شود تا امکان سوءاستفاده از امتیازاتی که توسط دولت تعلق میگیرد، کاهش یابد. ۲. بررسی قوانین و آییننامههای حوزه شرکتهای دانشبنیان گویای این واقعیت است که در برخی موارد امکان تفسیر انحصارگرایی برای این شرکتها در فضای بازار وجود دارد. بر این اساس باید زمینه مشارکت شرکتها با حفظ استقلال نهادهای خصوصی از یکدیگر ایجاد شود.
۳. در رویکرد حکمرانی مشارکتی، مشارکت نهادهای رسمی با یکدیگر در تحقق اهداف مدنظر از امور ضروری است. با توجه به این نکته، نهادهای ذیربط ملزم هستند تا در قوانین و آییننامههای حوزه اقتصاد دانشبنیان به جایگاه بخش آموزشوپرورش به عنوان پایه اصلی تربیت سرمایه انسانی توجه ویژه داشته باشند. ۴. یکی از مفاهیم اساسی در حوزه حکمرانی مفهوم انسجام و یکپارچگی خطمشیها است. چون برای تحقق مشارکت سیاستگذار باید تصمیماتی در بخشهای مختلف اتخاذ شود که یکدیگر را نقض نکنند. از اینرو در حوزه اقتصاد دانشبنیان مشارکتی نیز باید میان سیاستها در حوزههای علم، فناوری و نوآوری با اقتصاد و نیز سایر حوزهها انسجام و نبود تناقض وجود داشته باشد.
۵. در نهایت به دانش به عنوان ریشه اصلی اقتصاد دانشبنیان مشارکتی، در این گزارش اشاره شده است. در راستا این موضوع تولید و ترویج دانش به عنوان نخستین گام در چنین رویکرد نویی به اقتصاد مطرح خواهد شد. بدینمنظور نهادهای اصلی تولید علم باید با توجه به هدف تحقق اقتصاد دانشبنیان مشارکتی، برنامهای برای مشارکت با یکدیگر در تولید علم و ترویج آن در جامعه تدوین و اجرا کنند.
اصلاح «قانون جهش تولید دانشبنیان» جهت پیشرفت اقتصاد مشارکتی
در حال حاضر «قانون جهش تولید دانشبنیان» به عنوان قانون کلان و بالادستی در حوزه سیاستگذاری و راهبری شرکتهای دانشبنیان بهحساب میآید. براساس یافتههای سیاستی و راهبردی که در گزارش مذکور مطرح شد، لازم است اصلاحاتی در این قانون و آییننامههای اجرایی آن با تأکید بر موارد زیر صورت گیرد: سازوکارها، ابزارهای تعاملی و مشارکتی در آییننامههای اجرایی قانون مربوطه با تمرکز بر زیستبوم حوزه علم، فناوری و نوآوری کشور، میان شرکتهای دانشبنیان، پارکهای علم و فناوری و بنگاههای کوچک و متوسط تعیین شود. ساختارهای نهادی غیرمتوازن، پراکنده و ناهماهنگ موجود در زیستبوم دانشبنیانی کشور از آسیبهای اساسی مورد تأکید در این موضوع است که ریشه آن به تقسیم کارها در «قانون جهش تولید دانشبنیان» برمیگردد. جهت حل این مشکل نیاز است، ابتدا شبکه ذینفعان و کنشگران موثر با رویکرد حکمرانی همکارانه شناسایی شود و در ادامه تقسیم کار یکپارچه و متوازن بین این نهادها صورت بگیرد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع