نقش داوری در R&D: همافزایی تخصص: نقش حیاتی داوری حقوقی در تسریع نوآوریهای تحقیق و توسعه (R&D

[[ خلاصه گفتگو با: حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه (R&D) ]]
اختصاصی اقتصاددان// تحقیق و توسعه، قلب تپنده هر سازمان پیشرو است. اما این قلب، بدون یک شبکه پشتیبانی حقوقی قوی، اغلب دچار انسداد میشود. در دنیای امروز، نوآوری دیگر فقط در آزمایشگاهها شکل نمیگیرد؛ بلکه در امضای قراردادهای لایسنس، مذاکرات سرمایهگذاری خطرپذیر، و حفاظت از مالکیت فکری (IP) تثبیت میشود. ما در R&D، مرز دانش را جابجا میکنیم، اما این مرزها باید توسط حفاظی مستحکم از قوانین و مقررات صیانت شوند.
مسیر نوآوری در حوزههای پیشرفته فناوری، خواه توسعه یک داروی جدید باشد و خواه ساخت یک تراشه کوانتومی، مملو از تعهدات پیچیده بینالمللی، قراردادهای محرمانه (NDA)، و سرمایهگذاریهای هنگفتی است که نتایج آنها ممکن است سالها بعد مشخص شود. این محیط، ذاتاً مستعد اختلافات حقوقی است. قراردادهای انتقال فناوری، مشارکتهای دانشگاهی-صنعتی (University-Industry Collaboration)، و توافقنامههای توسعه مشترک (Joint Development Agreements) همگی نیازمند مکانیزمهای حل اختلاف کارآمد و تخصصی هستند. در غیاب این مکانیزمها، فرآیند نوآوری متوقف شده و ارزش بالقوه سرمایهگذاریها از بین میرود.
اهمیت مالکیت فکری (IP) در R&D:
هسته اصلی ارزش در R&D، داراییهای نامشهود (Intangible Assets) است. پتنتها، اسرار تجاری، و دانش فنی انباشته شده (Know-how) بزرگترین داراییهای ما هستند. هر گونه درگیری بر سر مالکیت این داراییها—مانند ادعای نقض پتنت، ابطال مجوز، یا سرقت فرمولاسیون—نیاز به محیطی دارد که بتواند ماهیت فنی این اختلافات را درک کند. دادگاههای سنتی، با فرآیندهای طولانی و عمومی خود، اغلب برای حفظ محرمانگی و سرعت مورد نیاز در فناوریهای در حال تحول، ناکارآمد هستند.
بخش اول: داوری در منظر R&D – فراتر از اختلافات قراردادی ساده
«داوری سنتی، گرچه ابزاری عالی برای حل سریع اختلافات تجاری است، اما در مواجهه با مسائل پیچیده R&D دچار چالش میشود. یک اختلاف مربوط به نقض پتنت یا افشای یک فرمول جدید، صرفاً یک مسئله حقوقی نیست؛ بلکه نیازمند درک عمیق از علم پشت آن است. داوری که فاقد درک اولیه از فرآیندهای بیوتکنولوژی، الگوریتمهای یادگیری ماشین، یا مهندسی مواد باشد، صرفاً بر اساس شهادتهای متناقض تصمیم میگیرد. اینجاست که نقش وکلا در داوریها اهمیت مضاعف پیدا میکند.»
اختلافات R&D اغلب به مسائل عمیق فنی گره خوردهاند:
صلاحیت فنی (Technical Scope): در یک پرونده مربوط به حوزه بیوتکنولوژی، آیا یک ادعای پتنت (Claim) مبتنی بر توالی ژنتیکی (Genetic Sequence) که توسط طرف A ارائه شده، توسط طرف B نقض شده است؟ داور باید قادر به تفسیر دقیق متون فنی، نقشههای ساختار مولکولی، و دادههای بالینی باشد.
نقض پتنت و حوزه ادعا (Patent Infringement and Claim Scope): ارزیابی نقض مستلزم درک مفهوم “برابری قانونی” (Doctrine of Equivalents) است. این امر مستلزم دانش عمیق در مورد اینکه آیا یک ماده شیمیایی جایگزین شده (مثلاً در مهندسی مواد) عملکردی معادل با ماده ثبت شده اصلی دارد، حتی اگر از نظر ساختاری کمی متفاوت باشد. این ارزیابی نیازمند مدلسازیهایی مانند:
[ \text{Equivalency} = f(\text{Function}, \text{Way}, \text{Result}) ]
که باید توسط داور (یا تیم داوری) به درستی تفسیر شود.
اعتبارسنجی دانش (Validation of Know-how): در قراردادهای توسعه مشترک، اغلب اختلاف بر سر این است که کدام طرف به دانش فنیای دست یافته که پیش از این وجود نداشته است. اثبات این امر نیازمند بررسی دقیق سوابق آزمایشگاهی، ژورنالهای کدنویسی، و دادههای تجربی (Raw Data) است.
داوری صرفاً حقوقی در این موارد، خطر صدور حکمی را به همراه دارد که از نظر علمی قابل اجرا نیست، یا به طور ناخواسته نوآوری را در جهت اشتباه هدایت میکند.
بخش دوم: صلاحیت وکیل – تخصص دوگانه در داوریهای فنی
«پرسش اصلی این است: آیا یک وکیل میتواند داور باشد؟ پاسخ در شرایط خاص، قطعاً ‘بله’ است، اما با یک قید مهم: ‘وکیل متخصص در حوزه فنی مربوطه’. یک وکیل متخصص در مالکیت فکری، که سالهاست در پروندههای مرتبط با فناوریهای نوظهور کار کرده، نه تنها زبان حقوقی را میفهمد، بلکه میتواند سؤالات فنی درستی را از کارشناسان بپرسد. این تخصص دوگانه، او را به یک داور ایدهآل برای موارد R&D تبدیل میکند. اگر داور صرفاً از منظر حقوقی صرف به یک نقشه راه فنی نگاه کند، ممکن است نتایج حاصله، از نظر فنی غیرقابل اجرا یا غیرمنطقی باشند.»
تخصص دوگانه، به معنای تسلط بر مرزهای مشترک حقوق و فناوری است. این ویژگی در چند زمینه حیاتی است:
الف) انتخاب کارشناسان فنی (Expert Witnesses):
وکیل-داور متخصص میداند که کدام نوع کارشناس برای شهادت در مورد یک الگوریتم یادگیری ماشین (Machine Learning Algorithm) باید انتخاب شود؛ یک دانشمند کامپیوتر متخصص در شبکههای عصبی (Neural Networks) یا یک مهندس نرمافزار عمومی. او میتواند اعتبار علمی و روششناختی شهادتهای ارائه شده را به درستی بسنجد، نه فقط انطباق آنها با فرمتهای حقوقی.
ب) مدیریت شواهد پیچیده:
در حوزه R&D، شواهد اغلب شامل حجم عظیمی از دادههای دیجیتال، کدهای منبع (Source Code)، و گزارشهای آزمایشگاهی است. یک وکیل با پیشزمینه فنی میتواند چارچوبهایی برای تجزیه و تحلیل این شواهد تعیین کند، مانند نیاز به تجزیه و تحلیل آماری دادهها یا ارزیابی صحت شبیهسازیها. به عنوان مثال، اگر دادهها باید توزیع نرمال (Normal Distribution) را دنبال کنند تا ادعای خاصی ثابت شود، داور باید این مفاهیم آماری را درک کند. اگر میانگین نتایج ( \mu ) و انحراف معیار ( \sigma ) به صورت زیر باشد:
[ \text{Data Set: } {x_1, x_2, \dots, x_n} ]
داور باید بداند که آیا تفاوت مشاهده شده از نظر آماری معنادار است یا خیر (مثلاً، آیا ( \text{p-value} < 0.05 )).
ج) درک ماهیت نوآوری:
نوآوریها اغلب بر اساس یک فرآیند تکراری (Iterative Process) توسعه مییابند. یک داور متخصص درک میکند که ممکن است نقاط عطف (Milestones) در یک پروژه R&D به طور دقیق از پیش تعیین نشده باشند، و باید انعطافپذیری لازم را در تفسیر مفاهیم “تکمیل پروژه” یا “رسیدن به سطح فناوری لازم” اعمال کند. این امر نیازمند نگاهی فراتر از متون خشک قرارداد است.
بخش سوم: تضاد منافع و اسرار تجاری در هسته R&D
«بزرگترین چالش در مورد وکلا، حفظ بیطرفی مطلق است. هنگامی که صحبت از ‘اسرار تجاری’ میشود (که همان دانش نهفته و سرمایهگذاریهای چند ساله ماست) هرگونه نشت اطلاعات یا حتی ظن نشت، میتواند فاجعهبار باشد. وکیلی که پیش از این وکالت شرکتی رقیب را بر عهده داشته، یا در حال حاضر در پروندههای مشابهی درگیر است، میتواند ناخواسته یا ناخودآگاه، رویه داوری را تحت تأثیر قرار دهد. اینجاست که قوانین داوری باید بسیار سختگیرانه عمل کنند تا اطمینان حاصل شود که هر دو طرف، فرآیند را قابل اعتماد بدانند. برای ما در R&D، سرعت حل منازعه مهم است، اما حفظ محرمانگی مهمتر است.»
در حوزه R&D، اسرار تجاری (Trade Secrets) معمولاً دارای ارزش اقتصادی بسیار بیشتری نسبت به پتنتهای ثبت شده هستند، زیرا اجرای آنها آسانتر و افشای آنها دشوارتر است.
مدیریت اطلاعات محرمانه در داوری:
فرایند داوری باید سازوکارهای بسیار قوی برای مدیریت اطلاعات طبقهبندی شده (Confidential Information) داشته باشد. این سازوکارها شامل موارد زیر است:
داوریهای خصوصی و محدود: برخلاف دادرسیهای دادگاهی عمومی، داوریها ذاتاً خصوصی هستند، اما باید اطمینان حاصل شود که تنها افراد ضروری (داوران و مشاوران فنی مجاز) به دادههای حساس دسترسی دارند.
حفاظت از ‘مستندات حفاظتی’ (Protective Orders): این دستورالعملها باید به طور خاص تدوین شوند تا مشخص کنند چه کسی میتواند به کد منبع، فرمولهای شیمیایی، یا دادههای آماری دسترسی داشته باشد و این اطلاعات چگونه باید رمزگذاری و نگهداری شوند.
تضاد منافع پیچیده: وکلایی که سابقه کار در صنعت خاصی را دارند، ممکن است ناخودآگاه اطلاعات رقبا را با خود حمل کنند. نهادهای داوری بینالمللی مانند ICC یا LCIA دارای دستورالعملهای سختگیرانهای برای افشای ارتباطات گذشته هستند. برای پروندههای فناوری، این افشاگریها باید فراتر از روابط سنتی وکیل-موکل باشد و شامل مشاوره فنی با شرکتهای رقیب در همان حوزه نوآوری نیز باشد.
اگر داوری به صورت ترکیبی (Hybrid Arbitration) اجرا شود, یعنی یک داور حقوقی به همراه دو داور فنی متخصص باید اطمینان حاصل شود که داوران فنی نیز همان تعهدات را در قبال اسرار تجاری رعایت میکنند.
بخش چهارم: داوری در چرخههای نوآوری بلندمدت (Long-Cycle Innovation)
بسیاری از پروژههای R&D، به ویژه در صنایع هوافضا یا انرژیهای پیشرفته، دورههای ۱۰ تا ۲۰ ساله برای رسیدن به سوددهی دارند. قراردادهای همکاری در این پروژهها باید راهبردهای بلندمدتی برای حل اختلاف در نظر بگیرند.
پویایی قراردادهای تحقیق و توسعه:
قراردادهای R&D ماهیتی پویا دارند؛ آنها با پیشرفت پروژه تغییر میکنند. در طول فاز اول (توسعه مفهومی)، تعهدات قرارداد ممکن است بر اساس فرضیات علمی خاصی بنا شده باشد. اما در فاز دوم (نمونهسازی و اعتبارسنجی)، این فرضیات ممکن است تغییر کنند.
اگر یک اختلاف در اواسط مسیر بروز کند، داوری باید توانایی صدور حکمی را داشته باشد که نه تنها گذشته را جبران کند، بلکه مسیر آینده پروژه را نیز تنظیم نماید. این نیازمند صدور احکامی است که جنبههای اجرایی (مثل تغییر سهم مالکیت IP در صورت شکست فرضیه اولیه) را نیز شامل شود، نه فقط پرداخت خسارت مالی.
نقش مشاوره حقوقی پیشگیرانه:
آقای بقایی تأکید میکند که بهترین داوری، داوریای است که هرگز نیاز به شروع شدن نداشته باشد. این امر مستلزم ادغام مشاوران حقوقی در مراحل اولیه تدوین طرح R&D است. تیمهای حقوقی باید در جلسات استراتژیک تیمهای علمی شرکت کنند تا اطمینان حاصل شود که:
تمام تعهدات قراردادی با تواناییهای فنی موجود مطابقت دارند.
فرمولبندیهای مربوط به مالکیت IP در صورت موفقیت یا شکست، به روشنی تعریف شده است.
ماتریس ریسک پروژه، شامل ریسکهای حقوقی، به طور منظم بازبینی میشود.
نتیجهگیری: افق همکاری اجتنابناپذیر
«آینده حل و فصل اختلافات در حوزههای فناورمحور، نیازمند نهادهای داوری است که بتوانند پلهای ارتباطی محکمی بین حقوق و علم برقرار کنند. ما به داورانی نیاز داریم که نه تنها در قانون متبحر باشند، بلکه بتوانند با مهندسان و دانشمندان ما به زبان مشترک صحبت کنند. وکلا، با آموزشهای حقوقی خود، میتوانند این پل را بسازند، به شرط آنکه چارچوبهای حرفهای سختگیرانهای برای مدیریت تضاد منافع در برابر اسرار تجاری در نظر گرفته شود. این همافزایی، نه تنها منازعات را حل میکند، بلکه چرخه نوآوری را نیز سرعت میبخشد.»
داوری در زمینه تحقیق و توسعه دیگر یک گزینه ثانویه نیست؛ بلکه یک ضرورت استراتژیک است. توانایی یک نهاد داوری برای ترکیب عمق دانش حقوقی با درک ماهیت فنی نوآوری، عامل تعیینکنندهای در حفظ مزیت رقابتی سازمانها در اقتصاد دانشبنیان است. این امر نیازمند تکامل نهادهای داوری به سمت سیستمهایی است که به طور فعال به دنبال جذب متخصصانی با تخصصهای بینرشتهای (Interdisciplinary Expertise) باشند و استانداردهای سختگیرانهای را برای حفظ اسرار تجاری در طول فرآیند حل اختلاف اعمال کنند. تنها در این صورت است که میتوان اطمینان حاصل کرد که قلب تپنده R&D، بدون انسداد قانونی، با سرعت به مسیر پیشرفت ادامه خواهد داد.
گفتگو با حجت بقایی آذر ۱۴۰۴
حجت بقایی؛ تکنسین فنی رسانه –
مشاور تحقیق و توسعه –
عضو کارگروههای صلح و سازش کشور –
مشاور توسعه فعالیتهای شبکه مخترعین و مسئول گسترش هسته های فناور در شمال کشور –