مهدی امیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : در ساختار اجتماعی و نظامی ایران، خدمت سربازی برای مردان امری الزامی و اجباری است؛ اما زنان از این قانون مستثنی شدهاند. در نگاه اول، ممکن است این تفاوت به عنوان یک امتیاز برای زنان تلقی شود، اما در واقع، این سیاست نوعی تبعیض جنسیتی است که نه تنها عدالت اجتماعی را زیر سوال میبرد، بلکه فرصتهای بالقوهای را برای توسعه فردی و اجتماعی زنان از بین میبرد. پرسش اینجاست که چرا باید افتخار خدمت به میهن تنها به مردان اختصاص یابد و زنان که شاید توانایی، انگیزه و علاقه بیشتری به مشارکت در این حوزه دارند، از این تجربه محروم باشند؟ البته که این موضوع و رویکرد فقط یک شاخه از مباحث پیرامون این موضوع است وگرنه دید افراد مختلف نسبت به این موضوع متفاوت است و ما در این مقاله فقط این رویکرد را بررسی میکنیم.
سربازی در ذات خود، نماد فداکاری، انضباط، توانمندی جسمی و روحی و خدمت به وطن است. این مفاهیم ارزشمند، نه مختص یک جنس خاص هستند و نه باید چنین تلقی شود. در جامعهای که به برابری جنسیتی اعتقاد دارد و از توانمندیهای نیمی از جمعیت خود برای پیشرفت و توسعه استفاده میکند، تبعیض در دسترسی به نقشهای اجتماعی و ملی، مانند خدمت سربازی، غیرمنطقی و حتی زیانبار است. محروم کردن زنان از حضور در بخشهای نظامی و دفاعی کشور، تنها یک محرومیت فردی نیست؛ بلکه اتلاف نیروی انسانی عظیمی است که میتواند در بسیاری از حوزههای دفاعی، امدادی، لجستیکی و فرهنگی نقش مؤثری ایفا کند.
بسیاری از زنان ایرانی امروز با سواد، با انگیزه، دارای تحصیلات عالی و حتی ورزشکاران حرفهای هستند که از نظر جسمی و روانی آمادگی خدمت در عرصه نظامی را دارند. با این حال، ساختار کنونی خدمت سربازی، راه را بر حضور این زنان بسته و تنها به مردان اجازه میدهد تا در این مسیر گام بردارند. این در حالی است که در بسیاری از کشورها، مانند نروژ و سوئد، خدمت سربازی بر اساس توانایی و تمایل افراد است و نه جنسیت. در این کشورها، زنان و مردان به طور برابر میتوانند داوطلبانه در نیروهای نظامی شرکت کنند و حتی به مقامهای بالا نیز دست یابند.
راهکاری که در برخی کشورها اجرا شده و موفق نیز بوده، تبدیل خدمت سربازی از یک وظیفه اجباری به یک انتخاب داوطلبانه است. در چنین مدلی، افراد با توجه به انگیزههای شخصی، جایگاه اجتماعی، سطح تحصیلات یا وضعیت مالی، تصمیم میگیرند که آیا میخواهند در خدمت نظام باشند یا خیر. این سیستم میتواند بر پایه امتیازبندی طراحی شود، به طوری که افرادی که داوطلب میشوند، از مزایای شغلی، تحصیلی یا مالی بهرهمند شوند. در این مدل، تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو جنس با فرصت برابر، در مسیر خدمت به میهن گام برمیدارند.
اما شاید یکی از موانعی که بر سر راه سربازی خانم ها است و رفع آن میتواند به بهبود این اوضاع کمک کند و هم کارایی ساختار سربازی را افزایش دهد، تغییر در الگوی فعلی نظام وظیفه است. برای مثال، میتوان مدت دوره آموزشی را از دو ماه به پنج ماه افزایش داد و به شکلی فشرده، مهارتهای نظامی، امدادی، دفاعی و فرهنگی را به سربازان آموزش داد. در مقابل، مدت زمان خدمت رسمی در پادگانها به ۷ ماه کاهش یابد و اینکه اگر علاقه مند به ادامه دادن و خدمت در ارگان های نظامی هستند آن مدت خدمت جزء سابقه آنها محاسبه شود این ساختار نه تنها سربازی را مفیدتر و هدفمندتر میکند، بلکه میتواند برای زنان نیز قابل اجرا باشد. در این الگو، تمرکز بر مهارت و توانمندی افراد خواهد بود، نه جنسیت آنها.
در نهایت، رویکرد فعلی که تنها مردان را ملزم به خدمت سربازی میداند، نیازمند بازنگری عمیق است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که زنان آن در تمامی عرصهها، از سیاست و علم گرفته تا هنر و ورزش، حضور مؤثر دارند و اثبات کردهاند که توانایی همسطح یا حتی بیشتر از مردان دارند. اگر خدمت به وطن یک افتخار است، باید این افتخار برای همه، بدون توجه به جنسیت، قابل دستیابی باشد. تنها با رفع این تبعیضهاست که میتوان به سوی جامعهای برابر، پایدار و پیشرفته گام برداشت.
در جمعبندی این موضوع میتوان گفت که ساختار فعلی نظام وظیفه در ایران، با الزام مردان به خدمت سربازی و محروم کردن زنان از این فرصت، نه تنها بر پایه تبعیض جنسیتی بنا شده، بلکه باعث از بین رفتن ظرفیتهای قابل توجهی در جامعه میشود. در دنیای امروز که برابری جنسیتی یکی از اصول بنیادی توسعه انسانی است، ضروری است تا سیاستهای خدمت سربازی بازنگری شود تا همه افراد، فارغ از جنسیت، بر اساس توانایی، علاقه و شایستگی خود بتوانند در خدمت به میهن سهیم باشند. تغییر این نگرش نه تنها به عدالت اجتماعی کمک میکند، بلکه باعث بهرهبرداری بهتر از منابع انسانی و ارتقای حس تعلق و مسئولیتپذیری در کل جامعه خواهد شد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع