به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ، در سرزمینی که مردمانش سال‌هاست با واژه‌هایی چون «یارانه» و «کالای دولتی» خو گرفته‌اند، شاید مفهوم «هیچ ناهار رایگانی وجود ندارد» (There’s No Such Thing as a Free Lunch – TNSTAAFL) کمی غریب به نظر برسد. اما این جمله ساده و در عین حال عمیق، ستون فقرات علم اقتصاد را تشکیل می‌دهد. ریشه‌ این اصل در واقعیت انکارناپذیر کمیابی منابع (Scarcity) است. هر تصمیمی، چه در سطح فردی، چه شرکتی و چه دولتی، مستلزم چشم‌پوشی از بهترین جایگزینی است که می‌توانستیم داشته باشیم. این جایگزین ازدست‌رفته، همان هزینه فرصت (Opportunity Cost) است. برای درک پیچیدگی‌های یارانه‌ها و قیمت‌گذاری دستوری و چرایی تبدیل شدن آنها به «ناهارهای گران»، لازم است به چارچوب‌های نظری مطرح در علم اقتصاد نوین رجوع کنیم:

دیدگاه لافون و تیرول: یارانه‌ها، اطلاعات نامتقارن و عدم کارآیی انگیزش‌ها:لافون و تیرول نشان می‌دهند که در حضور اطلاعات نامتقارن، طراحی بهینه یارانه‌ها بسیار دشوار و پیچیده است و عامل (تولیدکننده) می‌تواند از اطلاعات خصوصی خود سوءاستفاده کند و هزینه‌های خود را بیش از حد واقعی گزارش دهد تا یارانه بیشتری دریافت کند یا از فشار برای افزایش بهره‌وری فرار کند. این وضعیت می‌تواند به رانت‌جویی (Rent-seeking) منجر شود.