تاریخ انتشار : پنجشنبه 4 دی 1399 - 19:26
کد خبر : 29274

معرفی اجمالی از «مکتب نهادگرایی» در اقتصاد

معرفی اجمالی از «مکتب نهادگرایی» در اقتصاد

در کشور خود ما اقتصادانانی مثل مرحوم حسین عظیمی، موسی غنی نژاد و محسن رنانی را می توان نهاد گرا نامید. مرحوم هاشمی رفسنجانی در تلاش بود که نمونه دولت توسعه خواه( نمونه اسیای شرقی) را در ایران پیاده کند اما دو چالش اصلی داشت؛ فقدان نخبگان ملی گرا و وجود بوروکراسی ایدئولوژیک و شایسته

در کشور خود ما اقتصادانانی مثل مرحوم حسین عظیمی، موسی غنی نژاد و محسن رنانی را می توان نهاد گرا نامید. مرحوم هاشمی رفسنجانی در تلاش بود که نمونه دولت توسعه خواه( نمونه اسیای شرقی) را در ایران پیاده کند اما دو چالش اصلی داشت؛ فقدان نخبگان ملی گرا و وجود بوروکراسی ایدئولوژیک و شایسته ستیز و البته مشکلات دیگر…

اقتصاددان: مکتب نهاد گرایی Institutionalism در اقتصاد شاخه ای از مکتب تاریخی «فردریک لیست» اقتصاد آلمانی قرن ۱۹ است که برخلاف نظریه آدام اسمیت و مکتب کلاسیک، معتقد بود در امر توسعه کشورها، به جای انگیزه ها و سود فردی، باید به روحیه و خلق و خوی جمعی، تجارب تاریخی کشورها و بویژه عنصر ناسیونالیزم هم توجه کرد و به عبارتی اقتصاد سیاسی کشورها را هم مورد توجه قرار داد

نورستن وبلن را پایه گذاری نهادگرایی در اقتصاد می دانند اما نهادگرایی به عنوان یک مکتب توسعه، از اواخر قرن بیستم(دهه ۷۰ میلادی) ظهور کرد که از نظریه پردازان آن می توان به نورث، پرزورسکی، لفت ویچ و اوانز اشاره کرد. برخی از آنها در باره نهاد گرایی نظریه فلسفی داشتند و برخی الگوی توسعه استخراج کردند که اصطلاحا به الگوی «دولت توسعه خواه» مشهور است. (به عنوان مثال کتاب عجم اغلو و رابینسون با عنوان«چرا ملت ها شکست می خورند؟» از جمله آثار مهم و متاخری است که در چهارچوب مکتب نهاد گرایی نوشته شده است)

نهادگراهای قرن بیستم از دو شاخه و دو مکتب مجزا به هم متصل شده اند. برخی نهادگرایان قدیم و پیروان فردریک لیست معتقدند که باید در فرایند توسعه به نقش نهادها توجه کرد که البته منظور صرفا نهادها به معنی امروزی (یعنی تشکل ها و سازمان ها) نیست بلکه مقصود عادات، رسوم، سنت ها، تاریخ، قوانین، بوروکراسی، روش و نگرش مردم به زندگی و خلاصه هر چیزی است که می تواند مولد نوعی فرهنگ و رفتارجمعی باشد. برخی نهادگرا هم مثل نورث، از متفکرین نئولیبرال بودند که به جمع نهاد گرایان پیوستند و مثلا نقش ایدئولوژی در توسعه و عقب ماندگی کشورها را مهم دانستند.

ظهور نهادگرایی در قالب «الگوی دولت توسعه خواه» از اواخر دهه ۷۰ ممکن شد. تا قبل این تاریخ، در باره نقش دولت و بخش خصوصی در توسعه کشوها، دو دیدگاه متفاوت وجود داشت. نئولیبرال ها معتقد به نقش حداقلی برای دولت و نقش بیشتر برای سرمایه داران خصوصی بودند و در مقابل، سوسیالیست ها معتقد بودند که توسعه اقتصادی صرفا وظیفه دولت است. هر دوی این نظریه ها در اوایل دهه ۸۰ میلادی در عمل کارایی خودشان را از دست داده بودند.

نهادگراها برخلاف این دومکتب توسعه، اعلام کردند که هم دولت و هم بخش خصوصی برای توسعه اهمیت دارند منتهی میزان نقش آفرینی آنها به نوع و شرایط جوامع بستگی دارند. به عنوان مثال در جوامع اروپایی که بخش خصوصی باسابقه و قدرتمندی وجود دارد، باید بخش خصوصی پیشگام توسعه باشد اما در بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و امریکای لاتین، به دلیل ضعف بورژوازی صنعتی ، باید توسعه با هدایت دولت و با مشارکت بخش خصوصی(در چهارچوب مدل سرمایه داری) انجام شود.

بنابراین «دولت» و «بازار» و «بنگاه» سه نهاد اصلی اقتصادی است که هم مکمل و هم جانشین یکدیگرند و دولت با توجه به شرایط و اقتضائات هر جامعه، ترکیبی از وظایف دولت حداقلی لیبرال و دولت حداکثری مارکسیست را عهده دار شود اما باید به سمت خصوصی سازی و واگذاری وظایفش حرکت کند. به عبارتی غایت نهادگرایی در کشورهای توسعه نیافته رسیدن به الگوی سرمایه داری خصوصی است.

از نظر نهادگراها بویژه پیتر اوانز، برای توسعه در کشورهای فقیر باید دولت توسعه گراتشکیل شود. این دولت ها مبتنی بر نخبگان وطن خواه، منزه و دستگاه بوروکراسی شایسته گزین است که منافع ملی را تحت تاثیر سیاست های قومی و مذهبی و گروهی و جناحی قرار ندهد. به نظر آنها پیشبرد توسعه صنعتی در این دست کشورها به خاطر ائتلاف دولت و کارآفرینان صنعتی بوده است، بنابراین باید سایر طبقات(زمیندارن، تجار و کارگران) را به نفع این طبقه محدود کرد.

مهمترین نکته ای که نهادگراهایی مثل آدریان لفت ویچ تاکید کردند نقش روشنفکران، نخبگان سیاسی و سیاست در توسعه و عقب ماندگی است. به عقیده اینها در کنار همکاری دولت و کارفرمایان( بازارهای اقتصادی) باید به همکاری دولت، کارفرمایان و نخبگان سیاسی (بازارهای سیاسی) هم توجه کرد. چون نخبگان سیاسی می توانند جهت کشور را به سمت توسعه و عقب ماندگی هدایت کنند.

در کشور خود ما اقتصادانانی مثل مرحوم حسین عظیمی، موسی غنی نژاد و محسن رنانی را می توان نهاد گرا نامید. مرحوم هاشمی رفسنجانی در تلاش بود که نمونه دولت توسعه خواه( نمونه اسیای شرقی) را در ایران پیاده کند اما دو چالش اصلی داشت؛ فقدان نخبگان ملی گرا و وجود بوروکراسی ایدئولوژیک و شایسته ستیز و البته مشکلات دیگر…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

یک × 2 =

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....