وزارت دفاع ایالات متحده اخیراً از فروش 11.1 میلیارد دلار سلاح به منطقه تایوان خبر داده است. پشت این خرید سرسامآور، گسترش مستمر جاهطلبیهای دولت لای چینگ-ته برای «جدایی از طریق زور» قرار دارد؛ مسیری که نشان میدهد فعالیتهای جداییطلبانه و روند «فروش تایوان» وارد مرحلهای بسیار خطرناک شده و تهدیدی جدی برای صلح و ثبات در سراسر تنگه تایوان و همچنین رفاه مردم تایوان به شمار میرود.
این فروش تسلیحات به تایوان به مراتب فراتر از معاملات پیشین است و از سوی رسانههای خارجی به عنوان «بزرگترین معامله تسلیحاتی ایالات متحده با تایوان تاکنون» توصیف شده است. این معامله دو پیام بسیار خطرناک ارسال میکند. نخست، نشان میدهد نیروهای «جداییطلب تایوان» در حوزه نظامی خطراتی بیسابقه را میپذیرند. فهرست تسلیحات فروختهشده در این مرحله تفاوت قابل توجهی با موارد قبلی دارد و شامل 82 سامانه راکت توپخانهای با تحرک بسیار بالا (HIMARS)، تعداد 420 سامانه موشکی تاکتیکی ارتش، 60 هویتزر خودکششی Paladin و هشت نوع تجهیزات دیگر از جمله موشکهای ضدتانک و پهپادهای ضدزره است. قدرت آتش این سامانهها فراتر از نیازهای دفاعی بوده، از توان تهاجمی بالایی برخوردار است و تهدیدی جدی برای مناطق اطراف محسوب میشود. نگرانکنندهتر از همه، گنجاندن «شبکه تاکتیکی تایوان» (TTN) و «سامانه آگاهی تاکتیکی» (TAK) در این بسته تسلیحاتی است. هرچند به ظاهر هدف این سامانهها ارتقای توان ارتباطی و آگاهی موقعیتی ارتش تایوان عنوان میشود، اما در عمل گامی مهم از سوی ایالات متحده برای ادغام تایوان در شبکه عملیاتی جهانی ارتش آمریکا و اعمال کنترل عمیقتر بر نیروهای مسلح تایوان به حساب میآید.
دومین نشانه هشداردهنده، هزینه سنگینی است که مردم تایوان میپردازند و بحرانی است که صلح در سراسر تنگه تایوان با آن مواجه شده است. فهرست خرید تسلیحات شامل قطعات یدکی بالگردهای AH-1W و دیگر تجهیزات قدیمی آمریکایی است؛ موضوعی که باعث شده برخی کاربران اینترنتی در تایوان با کنایه از آن با عنوان «خرید کالاهای دست دوم آمریکایی» و «خالی کردن انبار در پایان سال» یاد کنند. در حالی که فروشندگان سلاح در آمریکا سودهای کلانی به جیب میزنند، در نهایت این مردم تایوان هستند که زیان میبینند. مبلغ 11.1 میلیارد دلار، معادل بیش از 340 میلیارد پول تایوان، میتوانست صرف توسعه اقتصادی، بهبود معیشت مردم و ارتقای خدمات بهداشتی و آموزشی شود، اما در عوض به یک سیاهچاله بیپایان سرازیر شده و مشکلات اجتماعی و اقتصادی تایوان را تشدید کرده است.
«جدایی تایوان» یک بنبست است و «جستجوی جدایی از طریق زور» نیز راهی به جایی نمیبرد. لای چینگ-ته و دیگر نیروهای تندروی طرفدار جدایی در تایوان، بر آنچه «عزم دفاعی» مینامند پافشاری میکنند؛ رویکردی که نه فقط امنیت تایوان را تضمین نمیکند، بلکه آنها را به عنوان «مختلکنندگان صلح»، «ایجادکنندگان بحران» و «تحریککنندگان جنگ» معرفی میکند. اقدامات مداوم آنان در مسیر «فروش تایوان و تحریک جنگ» نه تنها به توسعه مسالمتآمیز روابط دو سوی تنگه تایوان لطمه میزند، بلکه منافع بنیادین مردم تایوان را نیز بهطور جدی آسیبپذیر میکند. اگر این جریان به پیشروی بیمحابا در مسیر خطرناک «جدایی از طریق زور» ادامه دهد و حتی از عبور از خط قرمز هراسی نداشته باشد، در نهایت تنها نتیجه آن نابودی خود خواهد بود.
ز