مدیریت از دیدگاه نهج البلاغه

دکتر ملیحه بنانی حقوقدان در یادداشتی که در اختیار اقتصاددان قرار داده است، نوشت:

از منظر امیرالمومنین علی ع حاکمیت جز برای حق ، استمرار احکام الهی و در نهایت جلب رضایت پروردگار متعال چیزی نمی باشد .
و ان عملک لیس بطعمه ولکنه فی عنقک امانه.(مسئول بودن ، متصدی امور مردم بودن ) برای تو طعمه نیست بلکه امانتی بر دوش توست

حضرت در نامه ۵ از نهج البلاغه این چنین فرموده است .
مدیران به لحاظ داشتن اختیارات می توانند جهان درونی و ذهنی خود را ، در بیرون بوجود بیاورند
لذا نوع نگرش و نحوه تلقی آنها از مدیریت و مسئولیت بسیار تعیین کننده است . از نظر امیرالمومنین علی ع در این نامه که به یکی از والیان نوشته شده است دو نوع نگاه و نگرش را نسبت به مدیر بودن ، مسئول بودن و به شکلی متصدی امور مردم بودن می توان بیان کرد : نگرش امانتی یعنی مدیر مسئول به مدیریت و مسئولیت خود به عنوان امانت نگاه بکند در این صورت طبیعی است که عملکرد وی به گونه دیگری خواهد بود. و رفتارش به مقتضای نگرش خود شکل گرفته ودر صدد تحقق احکام جاری بر مساله مورد امانت برخواهد آمد. در این صورت مدیرو مسئول به عنوان امانتدار مسئولیت و مدیریت تلقی می شود که بایستی  با تمام وجود مواظب مورد امانت( مدیریت ) باشد. بنابراین یکی از مصادیق حفاظت از امانت یعنی توسط مدیر ، خدمت به مقتضای مسئولیت است . در غیراینصورت خیانت در امانت محسوب می گردد.
از دیدگاه امیرالمومنین علی ع این نوع نگرش به مدیریت و مسئولیت مورد تایید و‌تاکید می باشد که والی خویش را به عنوان مسئول و‌مدیر جامعه به آن توصیه می فرماید.

این مقام و‌ منصب  و این مسند و مسئول بودن
نیست چون درندگان را طعمه از دیگر ربودن
کو امانت ، شرط ها باید امانت دار را
باز پس دادن نمی کان را حفاظت می نمودن .
در ادبیات نهج البلاغه از مدیریت حاکمیت و به طور کلی قبول مسئولیت و و تولیت کردن امور مردم و متکفل شدن اداره امور جامعه، با عبارت و عنوان امانت نام برده شده است .”فانه فی عنقک امانه “در نامه چهل با عبارت ” و اخزیت امانتک ”
بیان گر این است که از منظر علی ع در مدیریت اسلامی ، مدیران باید کار و مسئولیت خودرا امانت تلقی نمایند و با این باور اعمال مدیریت کنند که در نظام اداری مسئولین امانتدار اموال، امکانات ، حقوق و حیثیت جامعه و مردم هستند و باید با تمام وجود تلاش نمایند تا از حریم آن پاسداری کرده و در حفظ و بالندگی و پیشرفت آن احساس وظیفه نمایند تا آن امانت خوار و پست نشود و حق آن به واقع ادا گردد.لوازم ایفای صحیح این وظیفه ، در این است که ظاهر آنها با باطنشان و حرف آنها با عملشان منطبق گردد در غیراینصورت امانت ادا نمی شود برای این که علاوه برشکسته شدن اعتبار و شخصیت مدیران در پیش افراد و زیر مجموعه خودشان ، روحیه ریاکاری و ظاهرسازی رواج پیدا کرده و در نتیجه روند امور مختل می شود در چنین وضعیتی سخنان مدیران از سوی زیر دستان با بی اعتنایی مواجه گشته و فاقد هرگونه تاثیرگذاری می شود و غالب مسائل جدی گرفته نمی شود . در حالی که برای مدیر و‌مسئولی که مسئولیت و مدیریت امانت را تلقی می کند . حفظ و حراست از آن رابرای خودش مایه عزتمندی و افتخار می داند و لوازم آن را در خود ایجاد و از طریق اعتماد زیرمجموعه را بر مبنای راستی و درستی و صداقت و یکرنگی جلب می نماید و جامعه را هیجان و روح معنویت می بخشد و امانتداری ادا می کند . نقش محوری و بنیادی مدیر در سازمان حاکم در جامعه ، از جمله مسائلی قابل توجهی است که از منظر برترین مدیر جامعه انسانی ، این المومنین علی ع بایک جلوه خاصی تجلی کرده است . حاکم و مدیر از دیدگاه امیرالمومنین علی ع همانند محور وسط،سنگ آسیاب مطرح است . بر این اساس مدیر در یک جامعه همانند نقطه مرکزی دایره ای که شعاع آن نسبت به همه نقاطش به یک فاصله می باشد بنابراین باید به همه ی گروه های جامعه باید توجه داشته باشد لذا تفکیک افراد و گروهها به خودی و غیر خودی نباید پیش،بیاید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − ده =

پربازدیدترین ها