مدیران را بفرستید چوپانی کنند؟!؟

دکتر حسن خسروی. مدرس دانشگاه و متخصص امور برنامه و بودجه کشور و مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت :  یکی از مهم ترین مشکلات مدیریتی کشورمان ؛ فقدان یک برنامه جامع استراتژیک آموزش و پرورش مدیران ؛ در حوزه جانشین پروری و تربیت مدیر برای کشور است.
متاسفانه ما هیچ وقت بطور جدی و مستمر در سازمانهای خود ، تا سه یا چهار رده مدیر تربیت نکرده ایم که همواره برای معرفی مدیران کارآمد دستمان خالی نباشد. این وظیفه مهم تمام دولتمردان در طول چهل سال گذشته بوده که نسبت بدان واقعا کوتاهی کرده و مقصر هستند.

اکثر اولیاء و انبیای الهی و پیامبران؛ قبل از آنکه به پیامبری و رسالت برسند؛ چوپانی میکرده اند و شاید این یک سنت حسنه الهی باشد که خداوند متعال مقرر کرده که قبل از آنکه سرنوشت انسانها بدست پیامبری داده شود او را با موضوع مهم چوپانی مشغول و مأنوس و مورد آزمایش قرار می‌داد که ببینند آیا فرد چقدر می‌تواند در هدایت و رهبری و سازماندهی و… گله چهارپایان موفق و کارآمد باشد تا سپس او را پیامبر و رهبر و امام یک امت قرار دهد.
حدود 20 سال پیش مقاله ای نوشتم تحت عنوان جلوه های مدیریت در کار چوپانی که در مجله ماهنامه وزین تدبیر نیز چاپ و منتشر شد و مورد استقبال عام قرار گرفت اما متاسفانه خوشایند مدیران واقع نشد. چون معتقد بودند که آنها عقل کل هستند و نیازی به طی دوره آموزشی چوپانی ندارند؟!؟! خوب ؛ دست‌پخت مدیریتی مدیران آن زمان و بعدی ها را امروزه با اوضاع نامناسب اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه شاهد هستیم.
هنوز هم معتقدم در مسیر همان سنت حسنه الهی باید مدیران را قبل از انتصاب به پستهای مدیریتی، مدتی مثلا شش ماهه بفرستیم چوپانی کنند و ببینیم که آیا می‌توانند چهارتا گوسفند را اداره کنند یا نه؟!؟ و اگر نمی‌توانند، سرنوشت سازمان‌ها و انسان‌ها و جامعه را با انتصاب و انتخاب آنها به سمت فقر و بدبختی و ورشکستگی و… نکشانیم.
لازم به ذکر است که وظایف؛ نقش‌ها و مسئولیت‌های مدیریتی نظیر : طرح ریزی و برنامه ریزی؛ سازماندهی؛ بسیج منابع و امکانات؛ تصمیم گیری؛ کنترل و نظارت؛ هدایت و رهبری ؛ بودجه ریزی ؛ مدیریت زمان ؛ مدیریت بحران و… معمولا به شایستگی توسط یک چوپان انجام می‌شوند بدون آنکه وی تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی داشته باشد؟!؟! یک چوپان در یک زمان مشخص گله حیوانات را صبح بیرون برده و نزدیک غروب برمیگرداند که نشان دهنده مدیریت زمان است. چوپان اگر در حین انجام وظایف، یکمرتبه با بدی آب و هوا یا سیل یا حیوانات وحشی و… روبرو شود بلافاصله تدبیر و اقدام کرده و مدیریت بحران می‌کند تا گله حیوانات آسیبی نبیند. چوپان وقتی می‌بیند مثلا یک گوسفند مشکلی در راه رفتن دارد یا یک بچه گوسفند توان همراهی طولانی مدت را ندارد، همه را جوری هدایت و رهبری می‌کند که هیچ عضوی از گروه از گله جدا نماند. چوپان با سازماندهی خوب خود همه گله را یکدست و هماهنگ پیش می‌برد تا همه در مسیر درست بوده و هزینه ها و تهدیدات به حداقل برسد. چوپان با چوبدستی خود و صدای سوت و اصواتی خاص، گروه حیوانات را دائماً رصد کرده و تحت کنترل و نظارت خود دارد تا کسی خارج از قوانین و مقررات چوپانی عمل نکند. چوپان، سگهای گله را سازماندهی می‌کند تا در اطراف گله نگهبانی و مراقبت‌های لازمه را داشته باشند. اساسأ چوپان چون همواره در دشت و صحرا حضور دارد، دارای وسعت دید است چون باید چشم به دور دستها داشته باشد. مدیران ما بعضاً فقط جلوی بینی خود را می‌بینند و هیچ چشم انداز دقیق و روشن آینده پژوهانه ای ندارند و عجیب دچار روزمرگی هستند. چوپان، مزارع و مراتع و چراگاه ها را بدقت بررسی و برنامه ریزی و بودجه بندی می‌کند که امروز یا فردا کجا بهتر می‌شود گله را بدانجا برد و منتفع شد. چوپان گله را زار و خسته و فرسوده نمی‌کند. فکر آفتاب است، فکر سایه است. فکر آب است و خلاصه تلاش می‌کند بهترین رفاهیات و امکانات را برای گله فراهم کند زیرا در مقابل آنها مسئول است و باید به دیگران نيز پاسخگو باشد. کوتاه سخن آنکه در کار یک چوپان راز و رمزهای بسیار آموزنده مدیریتی وجود دارد که خوب است مدیران ما نیز قبل از انتصاب به پستهای مدیریتی و حساس، مدتی را چوپانی کنند. هم فال است و هم تماشا.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + شش =

پربازدیدترین ها