مدیرانی که از تصمیم می‌ترسند، زمان را از مردم می‌گیرند

محسن قدیری عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : انیشتین گفته بود: اگر انسان‌ها ارزش زمان را می‌دانستند، هیچ‌گاه کفش‌بندی نمی‌خریدند.

این جمله ساده، واقعیتی عمیق را درباره مدیریت در ایران نشان می‌دهد. ما زمان را می‌شناسیم، اما ارزشش را نه.

در نظام اداری کشور، تصمیم‌گیری اغلب به فرآیندی طولانی و خسته‌کننده تبدیل شده است. پروژه‌ها در صف بررسی می‌مانند، کمیته‌ها تشکیل می‌شوند، و در نهایت همه منتظرند کسی از بالا مجوز بدهد.

بر اساس بررسی مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۴۰۱، تصمیم‌گیری برای اجرای پروژه‌های صنعتی در ایران به طور میانگین ۲۱ ماه طول می‌کشد. در زمانی که کشورهای دیگر کارخانه‌هایشان را می‌سازند، ما هنوز در مرحله بررسی هستیم.

در گفت‌وگو با مدیران، سه جمله تکرار می‌شود:
«من اختیار ندارم.»
«نمی‌خواهم اشتباه کنم.»
«گور باباش، من که رفتنی‌ام.»

مدیر نه از اشتباه، بلکه از قضاوت می‌ترسد. در حالی که در مدیریت، بزرگ‌ترین اشتباه، هیچ تصمیمی نگرفتن است. نبود نظام پاسخ‌گویی شفاف، تغییرات پی‌درپی، و ساختاری که اشتباه را مجازات می‌کند اما تعلل را نادیده می‌گیرد، باعث شده تصمیم‌گیری در کشور به کابوس تبدیل شود.

یکی از نتایج این وضعیت، انبوه پروژه‌های نیمه‌تمام است. طبق آمار سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۴۰۲، تعداد پروژه‌های نیمه‌تمام عمرانی کشور از ۸۵ هزار مورد گذشته است. در بیش از نیمی از آن‌ها، نه کمبود بودجه، بلکه تغییر یا تعلل مدیریتی علت اصلی توقف بوده است. مدیری می‌آید و پروژه‌ای را آغاز می‌کند، مدیر بعدی تردید دارد یا منتظر دستور بالادست می‌ماند، و در نهایت پروژه به فراموشی سپرده می‌شود.

در علم مدیریت، این پدیده را «تأخیر نهادی» می‌نامند؛ یعنی تصمیم‌گیری آن‌قدر کند یا پرهزینه است که فرصت اجرا از بین می‌رود و طرح‌ها روی کاغذ باقی می‌مانند.

نتیجه روشن است: فرصت‌ها از دست می‌روند، سرمایه‌گذاران دلسرد می‌شوند، و زمان کشور در مکاتبه و تکرار تلف می‌شود.

در گزارش شرکت مشاوره مک‌کینزی آمده است که سازمان‌هایی که سریع تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند، تا پنج برابر سریع‌تر از رقبا رشد می‌کنند. اما در ایران، همین تصمیم‌ها معمولاً چهار تا هفت برابر دیرتر گرفته می‌شوند. تصمیمی که دیر گرفته شود، حتی اگر درست باشد، دیگر فایده‌ای ندارد.

مدیران می‌آیند و می‌روند، اما اثر تصمیم‌هایشان باقی می‌ماند. مدیری که می‌گوید «من که رفتنی‌ام، چرا ریسک کنم؟» در واقع عمر مردم را خرج ترس خود می‌کند. اگر ارزش زمان را می‌دانستیم، هر تصمیم را همان روز می‌گرفتیم، نه در آخرین روز مسئولیت.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 5 =

پربازدیدترین ها