مسعود پزشکیان در اظهارات پنجشنبه گذشته خود در مورد تامین آب تهران، به هزینههای انتقال آب از خلیجفارس به مرکز کشور اشاره کرده و گفته است که برای انتقال هر مترمکعب آب از خلیجفارس به ۵۰۰هزار تومان پول نیاز است. وی سپس پرسیده است آیا میتوانید این هزینه را پرداخت کنید؟ اگر میتوانید پرداخت کنید، بیاورید. قابل انتظار است که پزشکیان این عبارات را از آنرو بیان کرد که واقعا در شرایط کنونی پرداخت و در قدم پیشین، تامین این هزینه برای دولت امکانپذیر نیست و نهفقط ادارهکنندگان فعلی دولت که سایرین هم نمیتوانند این مبلغ و هزینه را پرداخت کنند. چنانکه رییسجمهور درباره هر ماموریت یا مشکل بزرگ تقاضای عام داده و گفته است که در برابر این مشکل- مواردی نظیر ناترازیها و…- هرکس میتواند بیاید و مشکل را حل کند. در همین مورد هم پزشکیان تاکید میکند که اگر میتوانید هزینه انتقال را پرداخت کنید بیایید و پرداخت کنید.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، آیا شرایط کشور و دشواری انتقال آب خلیجفارس به درون ایران همیشه به دشواری اکنون بوده است؟ در اقدامی دولت حسن روحانی که به واسطه گرمتر شدن روابط ایران و غرب علاقهمندیهای زیادی برای حضور و سرمایهگذاری در کشورمان ایجاد شده بود، نگارنده پیشنهادی از طرف یک گروه سرمایهگذاری ایرانی مقیم ایالاتمتحده را مشاهده کرده بود که در آن پیشنهاددهندگان آمادگی خود را برای انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی ایران اعلام کرده بودند که در فاز دوم کانال حفر شده به دریای خزر متصل میشد و با مکانیسمی شبیه ترعه ولگا- دن حتی امکان تردد کشتیهای سبک نیز در این کانال فراهم میشد. سرمایهگذاران مذکور پیشنهاد کرده بودند که تمام هزینه تاسیس و حفر این کانال را از ابتدا تا انتها از سرمایهداران ایرانی و صندوقهای سرمایهگذاری ایرانیان در آمریکای شمالی، کانادا و اروپا تامین کنند و دولت ایران هیچ هزینهای پرداخت نکند. سرمایهگذاران در ازای این سرمایهگذاری خواسته بودند که زمینهای اطراف کانال که در اثر انتقال آب به زمین کشاورزی تبدیل میشود و مجموعههای گردشگری در آن تاسیس خواهد شد به مدت ۱۰سال و با ۱۰سال قابلیت تمدید به سرمایهگذاران اجاره داده شود. روشن است که این اقدام دو سر برد بود، هم زمینه توسعه پایدار کشاورزی، گردشگری و تامین آب برای کشورمان فراهم میشد و هم ایرانیانی که دولتهای جمهوری اسلامی درصدد جلبنظر و جذب آنان بودند، همکار و همراه ایران میشدند و منافع اقتصادی و اجتماعی متعددی هم حاصل میشد.
نگارنده مطلع است که پیشنهاد سرمایهگذاری برای انتقال آب خلیجفارس به استانها و شهرها تنها به مورد مذکور محدود نبوده است. موارد دیگری را هم شامل میشده و در تمام آن نیازی به استفاده از منابع عمومی و دولتی نبوده است اما همه این موارد توسط دستهای پنهان سیاسی- اقتصادی و همانها که روزی باعث مسدود شدن باند فرودگاه امامخمینی(ره) شدند، ناکام گذاشته شد. چنانکه همین افراد روزی و در زمان دولت محمود احمدینژاد پروژه انتقال آب خلیجفارس به درون کشور را با تبلیغات فراوان افتتاح کردند؛ پروژهای که هیچ پیشرفت قابل ذکری نداشته و اکنون از آن پروژه پرآب و تاب، خاطرهای هم باقی نمانده است. در واقع فرصتی که روزی وجود داشت با توهم، تنگنظری و نادانی از دست رفت و حالا پزشکیان افسوس میخورد که چرا به اندازه کافی پول برای انتقال آب خلیجفارس به درون کشور ندارد.
این مورد تنها مورد فرصتسوزی و از دست رفتن موقعیتها و فرصتها از سوی مقامات و دستاندرکاران جمهوری اسلامی در ایران نیست.
یک مورد دیگر آن در خاطرات مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی بیان شده که در آن حسن روحانی، هنگامی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بود، پیشنهاد عادیسازی روابط ایران-آمریکا را مطرح و برنامه اجرای آن را تشریح کرده بود اما برخی با سرسختی و مواضع تغییرناپذیر و متصلب این پیشنهاد را رد کرده و یکی از فرصتهایی که میتوانست تخاصم ایران و ایالاتمتحده را کاهش دهد، از دست رفت. ایرانیان میتوانند زمانهایی را به یاد بیاورند که روابط تهران-واشنگتن همیشه به تیرگی امروز نبوده و زمانهایی بوده که ایران و ایالاتمتحده همکاری کرده و منافعی هم نصیب دوطرف شده است از جمله در جنگ دوم خلیجفارس که به سقوط صدام حسین و نابودی حکومتش منجر شد. نشانههای قابل اعتماد و اطمینانبخشی وجود دارد که گواه آن است که همان الگو میتوانست ادامه پیدا کند و مانند حدود ۲۰۰کشور دنیا که با ایالاتمتحده رابطه متقابل دارند، ایران هم با واشنگتن و کاخ سفید رابطه متقابل داشته باشد و منافع خود را تامین کند اما از آن زمان حدود ۳۰سال میگذرد و روابط تهران- واشنگتن رفتهرفته پیچیدهتر و بدتر شده و اکنون همه از شرایطی که امروز بر این روابط حاکم است، رفتار ترامپ و نیات شومی که محافظهکاران تندرو و طرفدار رژیم صهیونیستی در مورد کشورمان دارند، شاهد مثال میآورند و نمیگویند که روزی و در زمان باراک اوباما، ایالاتمتحده در برابر راستگرایان اسرائیلی به سختی ایستاد و حتی از پذیرش نتانیاهو در کاخ سفید هم جلوگیری و خودداری کرد و همان هنگام گفته میشد که اگر دیدار میان روحانی و اوباما صورت گیرد با تقویت کفه دموکراتها در کنگره و سنا، مصوباتی به تصویب خواهد رسید که اجرای برجام را به نقطه غیرقابل بازگشت میرساند.
با همه این خاطرات، موقعیتها و فرصتهایی که برای کشور و دولتمردان جمهوری اسلامی در ایران پدید آمده بود گذشته و افسوس خوردن بر آنها چه فایدهای دارد؟ کسانی که اکنون و با سماجت تصریح میکنند که راه پیمودهشده درست است البته نمیتوانند توضیح دهند که اگر این راه با همه مولفهها و راهبردهایش درست بوده، چرا امروزه ایران تا این حد تحتفشار است و به جای آنکه هر ساله ایران به موقعیتهای جهانی بهتر و ارتقا یافتهتری دست پیدا کند، چرا کشورمان سالبهسال با خطرهای بیشتر مواجه میشود و تحتفشار افزونتری قرار میگیرد. همین افراد البته دستاوردهای کنونی ایران را به رخ میکشند اما نمیگویند که اگر ارتباط گرمتری میان ایران و جهان وجود داشت این پیشرفتها چقدر بیشتر و وسیعتر بود؟ قرینه اثبات این مدعا آن است که تقریبا همه پژوهشگران و دانشمندان موفق ایرانی یا فارغالتحصیل دانشگاههای غربی هستند یا در مراکز مطالعاتی غربی پژوهشگر بوده و دوره مطالعاتی گذراندهاند.
به هر حال و با همه فرصتهای از دسترفته برای ایران، کشورمان هنوز فرصتهایی دارد که نباید با لجبازی و یکجانبهگرایی از دست برود. فقط کافی است حکمرانهایی که هماکنون درباره بهرهبرداری و بهرهوری از فرصتها تصمیم میگیرند خودخواه نباشند، لجبازی نکرده و منافع ملی را در عقاید شخصی خویش جستوجو نکنند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع