فرزین ؛ به خانه ات برگرد !

 جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار  و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : اخراج ؛ عزل ؛ برکناری و یا هر اسم دیگری که داشته باشد ؛ تمامی اتهاماتِ بازار در حال حاضر متوجه اوست. پطرسی که گمان می رفت فداکاری کند و لایه ی سوراخ شده ی اقتصاد را با چسبِ اقتدار و کارآیی بپوشاند ؛ آن را کامل جر داد و همان اقتصاد نصف و نیمه را هم به زمین زد‌. حالا می گویند اخراج او از ساختمان شیشه ای بانک مرکزی مى تواند یک تنفس تازه برای اقتصادِ سراپا بیمار باشد. انتقاداتی که مدتهاست از عملكرد او در رسانه ها منتشر می شود بی آن که مدیران ارشد کشور ذره ای به آن توجه کنند و یا برایشان این موضوعِ حیاتی ؛ مهم باشد. دلایلِ اصلی آن هم ناتوانى مطلق در كنترل‌ِ نرخ ارز و سياست هاى غلطِ پولى و مالى ست. اکثر اقتصاددانان می گویند اگر او برود بهتر است. این خداحافظی با هر اسمی می تواند یک فرصت تازه براى تنفسی جدید در عرصه ی اقتصاد کشور باشد. اقتصادی که روز به روز حالش بدتر می شود و با آن که همه می دانند حالِ خوشی ندارد ؛ اما عجیب است که همچنان ادعای سلامتی دارد و سرپاست‌.

در این مملکت هر کجا گیر و گور هست و هر کسی که تهِ داستان بی عرضه گی اش در مدیریت نمایان می شود و کاشف به عمل می آید که ساختار و سیستم تمایلی به اصلاح و تغییر و ترمیم ندارد ؛ به یک باره تمام نگاه ها بانک مرکزی را نشانه می رود‌. و البته در کنارش وزیر اقتصاد‌. همان شاگرد تنبل کلاس که هر چه مصیبت و شلوغی و به هم ریختگی مابقی بچه هاست ؛ باید سر او آوار شود. فرزین ناجیِ اقتصادِ کشور نبود و حالا هم نیست‌. همچنان که با تغییر فرزین هم از درِ دیگرِ بانکِ مرکزی ناجی جدید وارد نمی شود و این وضعیت بلبشو به اصلاح نمی رسد. داستان از بیخ خراب است نه از بانکِ مرکزی. این سیاست ها ؛ این تدابیر ؛ این بی برنامه گی ها و این مدیریت مال حالا نیست که با یک تغییر ساده مسیر عوض شود و بیمارِ در حالِ مرگ به یک معجزه ای غیر قابلِ بلور از روی تخت برخیزد. اگر چه بعضی ها که عینک خوشبینی روی صورت زده اند گمان دارند رفتن فرزین از بانک مرکزی ساختارهاى معيوب اقتصاد ايران را اصلاح نمی كند ؛ اما می تواند همانند یک قرص مُسکّن در كوتاه مدت این التهاب و دردِ بازار را از میان بردارد. تنشها را کم کند و به نوعی یک فرصت تازه برای ساماندهى اوضاع را در شکلی معجزه بار توی باورِ مردم بریزد.

 اما بسیاری معتقدند تقصیر و قصور مملکت کلا زیر سر فرزین است‌ و تداوم روند فعلى و این وضعیت نابسامان ؛ ممكن است به جهش هاى شديدتر نرخ ارز و تعميق بحران اقتصادى در این مملکتِ بی در و پیکر منجر شود. رخدادی فاجعه بار در اقتصاد که با رشد سه برابری نرخ دلار آزاد ؛ توقف‌های طولانی در تخصیص ارز و ادامه سیاست‌های ارزی چند نرخی نه تنها مردم را روز به روز فقیرتر و بیچاره تر کرد که صدای تولید کنندگان و فعالان اقتصادی را هم درآورد و دولت و وزیر اقتصادش را به نقطه‌ای رساند که متفقا در اتاق بسته حکم عزلِ فرزین را پیشاپیش امضاء کردند و همین چند روز بعد فرزین را با تاکسی دربست به خانه می فرستند. همین هایی که می گویند ادامه حضور فرزین در رأس بانک مرکزی ایران دیگر قابل توجیه نیست و تنها راهِ باقی مانده رفتن اوست. مدیری نسبتا جوان در دولت سیزدهم که با پیشنهاد وزیر وقت اقتصاد از هیئت وزیران رای اعتماد گرفت. آمد تا اقتصاد را جانی دوباره ببخشد و اوضاع را اصلاح کند. اما حالا در آستانه ی ترک صندلی ریاست بانک مرکزی ست. مدیری که آقایان گمان داشتند شاهِ کلیدِ اقتصادِ ایران است و اگر او بیاید ریل و قطار در یک توازنِ نسبی قرار می گیرند و نود میلیون ایرانیِ گرفتار را به سلامت به خانه می رسانند‌. ماجرایی که با مرگ اقتصاد فرزین را بی آبرو کرد و سرنوشت میلیون ها ایرانی را به ناکجاآباد برد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − 2 =

پربازدیدترین ها