جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : وقتی مسعود ده نمکی داشت فیلم فقر و فحشا را می ساخت سال ۱۳۸۳ بود. حدود شهریور ماه. در آن سال سکه تمام بهار آزادی ۸۸ هزار تومان بود. یک گرم طلای ۱۸ عیار ۸ هزار تومان و دلار هم ۹ هزار تومان. امروز که سال ۱۴۰۴ است و در انتهای ماه آذریم ؛ سکه ی تمام بهار آزادی ۱۴۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومن و طلا گرمی ۱۳ میلیون و ۷۶۰ هزار تومن و دلار هم ۱۳۱ هزار و ۷۰۰ هزار تومان را رد کرده. دقیقا امروز که ۲۴ آذر است. رکوردی عجیب که بی گمان باید در کتاب گینس ثبت شود تا آینده گان ببینند آقایان با این مملکت و مردمش چه کردند. در فیلم فقر و فحشا که آن روزها با سی دی های قاچاق به خانه ها آمد ، ده نمکی روی موضوع فقر از زاویه ی فاصله طبقاتی و همچنین قاچاق زنان ایرانی زوم کرد و ماهرانه به آن پرداخت. این فیلم پر سر و صدا هرگز اکران عمومی نشد و اکران خصوصی آن که قرار بود در یکی از فرهنگ سراهای تهران انجام شود به یک باره لغو شد ؛ اما سی دی قاچاق آن به طور گسترده در بازار به فروش رفت. نیروی انتظامی از مسعود ده نمکی برای ساخت این فیلم شکایت کرد. از واقعیتی که در جامعه رونمایی شده بود. اما در نهایت ده نمکی در دادگاه تبرئه شد. فیلمی که گفته شد به دلیل اعتراض آیت الله مکارم شیرازی توقیف شده.
حالا ۲۱ سال از آن روز و از آن فقر و فحشای ریخته شده در تهران گذشته. زمان کمی نیست و از آن طرف هم می شود گفت زمان طولانی ای هم نیست. اما همه چیز در ایران تغییر کرده. حتی فقر و فحشا. تن فروشی و قاچاقِ دختران و زنان ایرانی به کشورهای عربی خصوصا دبی با همان دلار ۹ هزار تومانی بود. حالا اما شرائط برای تن فروشی هم بسیار متفاوت شده. آن روزها فقر بود ؛ اما چنین فاجعه بار نبود. تعداد دخترانی هم که در این مسیر پر خطا و اشتباه قرار می گرفتند کم و اندک بود. فاصله ها از نگاه طبقانی این قدر دور و دست نیافتنی نبود. کالاها و اقلام به وفور دست مردم بود و امکانِ یک زندگیِ ساده و معمولی برای تمامی اقشار کم و بیش فراهم شده بود. نه این که بگوییم مملکت در سال ۸۳ گل و بلبل بود و برکت و رزق زیاد از زمین و آسمان می بارید. اما این گونه نبود که مثل حالا مملکت را کثافت و لجن برداشته باشد و بوی تعفن آن همه جا پخش شده باشد.
امروز فقط این دلار نیست که بی حیا شده و پاچه دریده و به کشتنِ آرزوها و امیدهای یک ملت آمده. یا فقط طلا و سکه نیست که از بی عرضه گی دولت مردان افسار و زنجیر پاره کرده. و ایضا کالاها و لوازم مصرفیِ مردم. فحشا و تن فروشی تمام شهر را در نوردیده تا برهنگی و هرزگی به یک عادتِ معمول و شیوه ای رایج مبدل شود. تا فقر چهره ی کثیف اش را بی پرده عیان کند و دست از تعارفات معمول بردارد. که دیروز رو نبود تا همه ببینند. امروز اما مرزهای وقاحت و بی شرمی جابجا شده تا فحشا را از زیر به رو بیاورد و این پدیده ی زشت را به شکلی واقعی در تمامی خیابان های شهر پیش چشم مردم به نمایش بگذارد. نه فقط دختران مجرد یا زنان مطلقه و جدا شده. که این هجوم وحشیانه دامن بسیاری از مردان و زنان متاهل را هم گرفته تا دودمان و ستون و ریشه ی بسیاری از خانواده ها را از بن و پایه ساقط کند. فقر ترکش های فراوانی دارد. تمام تن و جانِ جامعه را زخمی و لت و پار می کند. نه به کسی رحم می کند و نه ترحم می شناسد. فقر اولاد نامشروع بسیار می زاید. اما فحشا بدترین آن است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع