دکتر بهنام ملکی رییس کانون دانش آمپختگان اقتصادبا درج یادداشتی تحت عنوان «غلطگوییهای رایج» در پاسخی انتقادی به تحلیل یکی از همکاران نوشت:
همکار گرانمایه،
با سلام و سپاس از زحمات شما. در آخرین مرقومه فرموده بودید: «چرا دولت از ثروت مالیات نمیگیرد؟»
جسارتاً باید عرض کنم این نوع موضعگیری را، در شرایط کنونی کشور، که با فرار سرمایه ها روبرو هستیم مغایر با توسعه اقتصادی دانسته و بر آن نقد جدی دارم.
(گرچه عمیقا معتقدم کشور باید با مالیات اداره شود)
غلطگویی اول: «دولت باید مالیات بیشتری بگیرد»
پرسش بنیادین این است:
آیا مالیاتهای کنونی که امروز از فعالان اقتصادی اخذ میشود، و نیز درآمدهای نفتی که دولت به فروش میرساند، واقعاً صرف توسعه عمران و آسایش مردم میشود که اکنون تجویز تازهای برای افزایش مالیات نیز ارائه شود؟
غلطگویی دوم: «مشکل کمبود منابع است، نه شیوه مصرف»
واقعیت آن است که نظام دیوانسالار و و لجام گسیخته کنونی، که سالهاست فراتر از وزن طبیعی خود رشد کرده، هر مقدار پول بیشتری که دریافت کند ــ به جای توسعه ــ تنها به تورم ناکارآمدی میافزاید.
شما نیز مستحضرید که دولت، بهجای حمایت از بنگاههای تولیدی، آنها را گاها با فشار مالیاتی میخشکاند تا در مقابل، فردی نورچشمی و سفارششده از سوی صاحبان قدرت، با حقوقهای نامتعارف بر ساختار اداری تحمیل شود و طفیلی جامعه بماند.
غلطگویی سوم: «افزایش مالیات بدون اصلاح ساختار نتیجه ندارد»
تا زمانی که دستگاهها درگیر انواع فساد در نحوه هزینهکرد هستند و بخش خصوصی مولد زیر بار فشار است، پرسش اصلی پابرجاست:
دولت دقیقاً برای چه باید مالیات بیشتری بگیرد؟
افزایش مالیات بدون اصلاح ساختاری، نهتنها راهحل نیست، بلکه تشدیدکننده بحران است.
یک نمونه روشن: مالیات بر خانههای خالی
بهجای صدور نسخههای مالیاتی جدید، شایسته است پرسیده شود چرا دولت از ظرفیت قانونی و بودجه مصوب مربوط به مالیات بر خانههای خالی غفلت کرده است؟
طبق برآوردها، دولت باید رقمی حدود هزار میلیارد تومان وصول میکرد، اما اشتباه نکنم تنها حدود ۱۸ میلیارد تومان تحقق یافته — رقمی که تفاوت آن، محرومیت ضدیت با توسعه و بیخانمانی را عمیقتر کرده و چشم فقرا را کور میکند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع