غدیر ، نه یک روز عام و برکۀ آرام ، که یک تاریخ تمام است .
غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .
در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد .
هر قطره آن بلور مذاب، یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد.
در غدیر، زنجیر رقیّت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست .
غدیر با تثبیت حاکمیّت «الله» پدیدۀ حاکمیّت انسان بر انسان را برانداخت
و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت .
منشور غدیر ، اصل « وَلاتَکُن عَبدَ غَیرِک قَد جَعَلکَ اللهُ حُرّاً » را بر تارک تاریخ نگاشت
و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .
آرمان غدیر بر این بود که واژههای خودکامگی ،سلطهگری ،سلطهپذیری ،خشونتورزی،
اباحیگری ، تملّق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و…. را از قاموس بشریت بزداید
و راه و رسم حقگرایی ، انساندوستی ، مردمسالاری ، عدالتخواهی ، ستمستیزی،
آزادیخواهی ، حقوقمداری ، مشارکتپذیری ، مشارکتجویی ، شایستهسالاری ،
امانتداری ، صراحت و صداقت سخن رفق و مدارا ، سادهزیستی و همۀ ارزش های
عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد.
مکتب غدیر ، سعۀ صدر ، تحمّل عقیدۀ مخالف و ظرفیّت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری
می داند ( آلَهُ الرّیاسهِ سَعَهُ الصَّدرِ ) .
در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی
است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد:
( اِنَّ عَمَلکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَه وَ لکِنّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَه ) .
مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است .
مولای برگزیدۀ غدیر حتّی اجازۀ بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد .
او تاکید می ورزد که :
« پس از من خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ،
همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»
بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالتخواهی را از حقوق مردم و
پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان میداند.
«با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن میگویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان
رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن
سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که
شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و
عدالتکردن بر او دشوارتر است .پس از گفتن حق یا رایزدن در عدالت کوتاهی نکنید.»
و در جای دیگر ،پای فراتر نهاده ،چاپلوسان را رانده ،حق گرایان گزنده را ترجیح میدهد:
« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی
یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند میدارد ، کمتر تو را یاریکند .»
سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصۀ تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان
جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده
است ، عزل می کند . امام علی(ع) به ابوالاسود دولی میفرماید :
« اِنّی رَاَیتُ کلامکَ یَعلوا کلام خَصمکَ ».
در بینش غدیر ، انسانیّت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او .
خالق این بینش به مالک اشتر میفرماید :
« مردم دو گروهاند : یا مسلماناند ، که برادر تو هستند ، یا غیرمسلمان ، که در آفرینش
با شما یکساناند . »
و در دفاع از حقوق دگراندیشان بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار میدهد :
« هرکس اقلّیّتی را بیازارد ، قطعاً مرا آزرده است ! »
آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز میداند:
« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم .
چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ،
روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار میسازد . »
او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ،
قدرتگرایی و ثروتاندوزی اقلیت میشمارد .
….و برای تحقّق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) ،
امیرالمومنین علی (ع) به عنوان شایسته ترین نامزد فرمانروایی بر جامعۀ پس از پیامبر
به مردم معرّفی شدند .
این روز فرخنده و حکومت خجسته ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .
امید که در پرتو رهبریها و رهنمودهای این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم
آرمان های بلند انسانی و اسلامبی را تحقّق بخشیم.