منوچهر برون
طرح بزرگ کشاورزی ۵۵۰ هزار هکتاری در استانهای خوزستان و ایلام، یکی از بزرگترین پروژههای ملی پس از انقلاب است که قرار بود چهرهی کشاورزی جنوب غرب کشور را دگرگون کند. طرحی که با نیت آبادانی، اشتغال، و احیای زمینهای حاصلخیز زاگرس و جلگه خوزستان آغاز شد، اما با گذر سالها، امروز در گرد و غبار وعدهها و کمکاریها گم شده است.
تصویب تحقیق و تفحص مجلس از عملکرد دستگاههای اجرایی در اجرای این طرح، شاید نوید بازخوانیِ دوبارهی یکی از فرصتهای از دسترفتهی توسعه باشد. مردمی که روزی بهامید سبزی زمین و رونق زندگی دل به این طرح سپردند، اکنون چشمانتظار پاسخاند: چرا این طرح عظیم، که قرار بود خوزستان و ایلام را به قطب کشاورزی کشور بدل کند، به نیمهراه رسیده است؟
در ذات این پروژه، مفاهیمی فراتر از زمین و آب نهفته بود — عدالت آبی، توسعه پایدار، و مشارکت مردم بومی در چرخه تولید. اما در عمل، نبود نظارت دقیق، کندی اجرای طرح، تغییرات مدیریتی، و نگاههای غیرکارشناسی، این رؤیا را نیمهتمام گذاشت. برخی زمینها بیآب ماندند، برخی دیگر بدون زیرساخت رها شدند و کشاورزانی که باید وارث آبادانی میشدند، سهمی جز خاک خشک و وعدههای تکراری نیافتند.
تحقیق و تفحص مجلس، اگر از جنس مسئولیتپذیری و اصلاح باشد، میتواند به مثابه تیشهای باشد که نه برای بریدن، بلکه برای ساختن به کار میرود. بازنگری در روند اجرایی، بازخواست از مدیران ناکارآمد، و شفافسازی مسیر هزینهها، نخستین گامهای اعتمادسازی میان دولت و مردم خواهد بود.
از منظر فرهنگی و ادبی، زمین برای مردم خوزستان و ایلام فقط «کشت و کار» نیست؛ بخشی از هویت و زندگی است. خاک این دیار قرنها با عرق پیشانی کشاورزان آمیخته و سبز شده است. کشاورزی در اینجا، فرهنگی است که در شعرها، ترانهها و نغمههای محلی تداوم دارد؛ و بیتوجهی به آن، بیاعتنایی به روح مردمان این سرزمین است.
امروز وقت آن رسیده است که به جای شعار، زمینها دوباره نفس بکشند و طرح ۵۵۰ هزار هکتاری از کاغذ به واقعیت بازگردد. اگر این تحقیق و تفحص بهدرستی و بدون ملاحظات جناحی پیش برود، شاید دوباره شاهد شکفتن سبزی در دل خاک گرم جنوب باشیم؛ سبزیای که بوی عدالت، توسعه و زندگی میدهد.