عیسی دیرانی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : یکی از ریشههای ماندگار شدن ناکارآمدی در ساختارهای مدیریتی، بیتفاوتی و بیمسئولیتی بخشی از شهروندان است. جامعهای که از حقوق خود دفاع نکند، مطالبهگری نداشته باشد وحقوق خود را نشناسند در برابر تصمیمهای غلط سکوت کند، ناخواسته به مدیران ناکارآمد مشروعیت میبخشد.
مدیران ضعیف در خلأ نظارت عمومی احساس خطر نمیکنند؛ بنابراین نه برنامهای برای اصلاح ارائه میدهند و نه انگیزهای برای پاسخگویی دارند. از سوی دیگر، شهروندانی که درگیر روزمرگی و منافع شخصیاند، با کنار گذاشتن مسئولیت اجتماعی خود، چرخهی ضعف مدیریتی را بازتولید میکنند.
مسئولیتپذیری شهروندی فقط به رأی دادن یا پرداخت مالیات محدود نمیشود؛ بلکه شامل پرسشگری، شفافیتخواهی، مطالبهی عدالت و مشارکت در امور عمومی است. اگر این وظایف جدی گرفته نشود، جامعه گرفتار همان قاعدهی ساده میشود: شهروند بیمسئولیت، مدیر ناکارآمد.
راه برونرفت از این چرخه، ارتقای آگاهی جمعی و بازگشت به اصل «مشارکت فعال» است. مدیری که بداند در برابر مردم پاسخگوست، به ناچار کارآمدتر خواهد بود؛ و جامعهای که مسئولیتپذیر باشد، مدیرانش را مجبور به پاسخگویی می کند آنهایی که می پرسند می خواهند مطالبه و درخواست می کنند باید جوابی برای مطالباتشان توسط مسئولین آنهایی که از اسمشان پیداست مورد سوال و مواخذه قرار می گیرند دریافت دارند در غیر اینصورت مدیران ناکارآمد باید جایشان را به مدیران بابرنامه پاسخگو مسئولیت پذیر و مردمدار بدهند نه آنهایی که درب اتاقشان را ریموت دار کرده و یک منشی فقط برای افراد خاص ریموت می زند و مردم این ولی نعمتان و صاحبان اصلی کرسی های ریاست را پشت درب می کارند می پیچانند یا از دربی دیگر بیرون می روند و ارباب رجوع را سردرگم می کنند
جامعه مطالبه گر مثل روخانه جاری در حرکت است جامعه ساکت و روزمره و بی تفاوت چون برکه ای که آبش می گنند و بوی متعفن می دهد و همه را خفه می کند
در برابر درخواست ها مدیران را پاسخگو کنیم که اول خودمان باید پرسشگر و مطالبه گر باشیم مطالبه گری موتور محرک پیکره اجتماع و ماشین اجتماع است گرچه تا رسیدن به تصمیمات شفاف و اتاق شیشه ای فاصله داریم اما برای رسیدن به آن از مطالبه گری شروع کنیم تا به آنجا هم برسیم انشاالله
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع