مجتبی لشکربلوکی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : جایی خواندم و توجهم جلب شد به یک شاخص جالب.
شاخص دالی سازمان جهانی بهداشت که به «سالهای ازدسترفتهی عمر، بهخاطر مرگ زودرس یا زندگی با ناتوانی» توجه میکند.
سازمان جهانی بهداشت علاوه بر معلولیتهای جسمی، بیماریهای روانی مثل افسردگی، اضطراب و حتی اعتیاد را هم در دالی محاسبه لحاظ میکند (اینجا).
اسم دقیق این شاخص این است: Disability-Adjusted Life Year که ترجمهاش «سالهای زندگی تلف شده» میشود.
فردی به نام سارا را تصور کنید. انتظار میرود سارا تا ۸۰ سال زندگی کند، اما به دلیل سکته قلبی، در ۷۰ سالگی از دنیا میرود. در ضمن از سن ۴۵ تا ۵۵ سالگی، ۱۰ سال با افسردگی نیمهشدید (شدت ۰.۵) دستبهگریبان بوده است.
در این دهه، از کیفیت و لذت طبیعی زندگی روزانهاش کاسته میشود؛ فعالیتها، شادیها و ارتباطات انسانی او تحتتأثیر این بیماری قرار دارند. (۱۰ * ۰.۵ برابر است با ۵ سال) یعنی او شاخص دالیاش میشود ۱۰ بهعلاوه ۵ مساوی ۱۵ سال!
شاخص دالی نشان میدهد که به دلیل بیماری یا مرگ زودرس، چند سال از زندگی سالم ازدسترفته است. این شاخص برای بهداشت عمومی طراحی شده، اما ایدهاش یعنی ترکیب کمیت و کیفیت زندگی میتواند الهامبخش یک نسخه شخصیسازیشده برای زندگی فردی باشد.
تحلیل و تجویز راهبردی:
این که ما کجا و چه زمانی به دنیا میآییم دست ما نیست. ممکن است در قرونوسطی و در یک روستای آلوده با طاعون به دنیا میآمدیم، بنابراین دالی جمعی دست ما نیست؛ اما دالی فردی تا حدودی دست ماست.
زندگی تعدیل شده بر پایه شرافت
(Dignity-Adjusted Life Year (DALY).
یعنی سالهای عمرمان را بر پایه شرافت تعدیل کنیم.
این شاخص، الهامگرفته از DALY جمعی است، اما بهجای تمرکز بر بیماری و ناتوانی، بر ۵ عامل رسالت، فضیلت، اصالت، خدمت، رضایت از زیستن تمرکز دارد.
بگذارید این ۵ مؤلفه را توضیح بدهم:
رسالت:
آیا رسالت شخصی خودم را پیدا کردهام؟
آیا توانستهام با کشف و پیگیری فعالانه یک هدف متعالی به این سؤال پاسخ بدهم که چرا من در این جهان هستم و اصلاً چرا باید زندگی کرد؟
آیا در زندگی یک حکمت معنوی دارم یا خیر؟
تجربه حس عمیقی از اتصال به یک قدرت و شعور فراجهانی دارم؟
◽️ خدمت و محبت:
چقدر دیگری را در زندگی تجربه کردهام! چقدر عشق به دیگری را زیستهام؟
چقدر از زمان، استعدادها و منابعم به خدمت به دیگران و کمک به رفاه جامعه یا جهان اختصاص دادهام؟
◽️ رضایت:
چقدر با پرورش دو حس سپاسگزاری (شکر برای داشتهها) و بسندگی (قناعت به ضروریات) رضایت درونی عمیق و پایدار را تجربه کردهام؟
◽️ فضیلت:
آیا یک نظام اخلاقی پاکیزه و قابلدفاع دارم؟
آیا به همان نظام اخلاقی (مانند صداقت، شفقت و محبت) پایبند بودهام؟
آیا اصول اخلاقیام را حفظ کردهام یا باری به هر جهت؟ آیا دروغ، خیانت، تحقیر دیگران یا فساد حتی اگر منفعتی برایم داشت را کنار گذاشتم؟
◽️ اصالت و عاملیت:
آیا در تصمیمات زندگیام نقش فعالی داشتم یا زیر بار هنجارها، پیشفرضها، نظرات و معیارهای دیگران مدفون شدهام؟
آیا زندگیام برآمده از انتخاب آگاهانه بود یا انفعال و اجبار و تقلید و تکرار؟
مثلاً جرأت ترک شغلی که خلاف ارزشهایم است را دارم، حتی اگر جای بعدی درآمد کمتری داشته باشم. آیا فعالانه به توسعه فردی خودم برای توسعه دانش و مهارتهایم پرداختهام برای اینکه استقلال بیشتری داشته باشم؟
شاخص دالی میشود:
سالهای زیسته شده ضربدر در امتیازی که از عوامل رسالت، رضایت، خدمت، عاملیت و فضیلت میگیریم.
بهعنوانمثال اگر من ۴۰ سالم باشد و ده سال کودکی و نوجوانی را بهخاطرنداشتن اصالت و عاملیت ازدستداده باشم و در بیشتر دوران زندگیام نه حکمت معنوی داشته باشم (رسالت) و نه پایبندی به فضیلت (نظام اخلاقی) آنگاه ممکن است سالهای تقویمی زندگیام معادل ۴۰ سال باشد؛ اما سالهای زندگی تعدیل شده بر پایه شرافت بشود ۲۰ سال!
یعنی بیست سال از زندگیام را نزیستهام.
یک توصیه کوتاه اما مهم و هیچچیز دیگری نمیگویم:
در گام اول نمیگویم بیشتر فعلاً به همان اندازه که به زیبایی و سلامت خود اهمیت میدهیم از آرایش موی سر، لباس، سیکس پک، تناسباندام، مدل ابرو، فک و گونه و باسن… به رسالت، فضیلت، اصالت، محبت، رضایت اهمیت دهیم وگرنه ۸۰ سال با زندگی با تناسباندام خواهیم داشت بدون آن که این زندگی اصلاً ارزش زیستن را داشته باشد!
ارسالی اقای دکتر خسرو سلجوقی
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع