سقوط درآمد باعث فرسایش اجتماعی می‌شود

بحران فقر در کنار بحران‌هایی مانند بیکاری، بحران آب یا مهاجرت، می‌تواند ثبات اجتماعی را به خطر اندازد. وقتی مردم احساس کنند چیزی برای از دست دادن ندارند، هر تصمیم جمعی می‌تواند با واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی روبه‌رو شود. امنیت اجتماعی وابسته به حداقلی از رفاه است و اگر این حداقل از بین برود، جامعه دیگر آرام نخواهد ماند.

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در پایان اسفند ۱۳۹۴ خط فقر برای یک خانوار چهار نفره در تهران ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تعیین شد و این نرخ تا سال ۱۳۹۷ ثابت ماند. در اسفند همان سال با افزایش ۲۵ درصدی، خط فقر به حدود ۳ میلیون تومان رسید. در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۶ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار داشتند که این رقم ناگهان به ۲۳ درصد افزایش یافت.

به گزارش اقتصاددان به نقل از تجارت‌نیوز  ، پس از آن، در سال ۱۴۰۱ رکورد تازه‌ای در افزایش نرخ خط فقر ثبت شد. طبق آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، خط فقر متوسط کشوری در پایان سال ۱۴۰۰ برای یک خانوار چهار نفره حدود ۴.۵ میلیون تومان بود که تنها در کمتر از شش ماه به ۷.۵ میلیون تومان رسید.

با استناد به همین داده‌های رسمی، تا پایان سال ۱۴۰۰ حدود ۲۵ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کردند. گزارش بانک جهانی درباره اقتصاد ایران نشان می‌دهد که تنها در سال ۲۰۲۵ بیش از ۲.۵ میلیون نفر به جمعیت فقرا اضافه شده است. نسبت جمعیت زیر خط فقر با درآمد روزانه ۸.۳۰ دلار از ۳۳.۲ درصد در سال ۲۰۲۴ به ۳۵.۴ درصد در سال ۲۰۲۵ رسیده و پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۲۶ با اضافه شدن حدود ۳ میلیون نفر دیگر، نرخ فقر به ۳۸.۸ درصد برسد.

در چرخه معیوب کاهش درآمد و رکود اقتصادی گرفتار شده‌ایم

علیرضا اشراق، اقتصاددان و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: رشد ۱۲۰۰ درصدی خط فقر در یک دهه، عملاً نشان می‌دهد که سیاست‌های اقتصادی در کنترل تورم، افزایش تولید و حمایت از معیشت مردم شکست خورده‌اند. وقتی نرخ تورم در طول چند سال متوالی دو رقمی می‌ماند و همزمان رشد دستمزدها حتی نصف آن هم نیست، طبیعی است که مردم فقیرتر می‌شوند.

او می افزاید: کاهش درآمد حقیقی مردم یعنی کاهش قدرت خرید، و وقتی مصرف خانوار کاهش پیدا کند، اقتصاد به رکود می‌افتد و رکود خود دوباره به بیکاری بیشتر و فقر بیشتر منجر می‌شود. این یک چرخه معیوب است که متأسفانه ما در آن گرفتار شده‌ایم.

سقوط درآمد کارگران و کارمندان نشانه‌ای از فرسایش امید اجتماعی است

این اقتصاددان ادامه می‌دهد: سقوط درآمد کارگران و کارمندان، فقط یک عدد خشک در جدول‌های اقتصادی نیست، بلکه نشانه‌ای از فرسایش امید اجتماعی است. فردی که می‌بیند تلاشش برای بهبود وضعیت زندگی هیچ نتیجه‌ای ندارد، انگیزه‌اش برای کار، تحصیل، و حتی زندگی سالم از بین می‌رود.

اشراق تاکید می‌کند: به همین دلیل است که افزایش فقر در هر جامعه‌ای در نهایت به بحران اجتماعی و بی‌ثباتی منجر می‌شود. اگر دولت‌ها نتوانند اعتماد مردم به آینده را بازسازی کنند، باید انتظار افزایش بزهکاری، مهاجرت گسترده، کاهش سرمایه اجتماعی و حتی اعتراضات خیابانی را داشته باشند.

پرداخت یارانه بدون کنترل تورم، مثل ریختن آب در سبد است

او با اشاره به اینکه راه‌حل فوری در چنین وضعیتی، فقط پرداخت یارانه نقدی یا بسته حمایتی نیست، می‌گوید: یارانه بدون کنترل تورم، فقط مثل ریختن آب در سبد است. باید ساختار تولید و توزیع اصلاح شود، نظام مالیاتی عادلانه شود و از تولید داخلی با سیاست‌های واقعی و نه شعاری حمایت شود. اگر نابرابری کاهش نیابد، بحران اجتماعی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

فقر نه فقط مساله‌ای اقتصادی، بلکه بحرانی انسانی است

امان‌الله قرایی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، نیز درباره تاثیرات فقر بر جامعه می‌گوید: افزایش فقر، بنیان روابط اجتماعی را سست می‌کند. وقتی خانواده‌ها دیگر نمی‌توانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند، روابط عاطفی و اعتماد درون خانواده از بین می‌رود. طلاق‌های اقتصادی، فرار نوجوانان از خانه، ترک تحصیل، افزایش خشونت خانگی، همه اینها با رشد فقر رابطه مستقیم دارند.

فقر در ایران امروز دیگر پدیده‌ای محدود به حاشیه‌نشین‌ها نیست

او می‌افزاید: فقر در ایران امروز، دیگر پدیده‌ای محدود به حاشیه‌نشین‌ها نیست. در گذشته، فقر در مناطق خاص یا طبقات پایین جامعه متمرکز بود، اما امروز ما با فقر طبقه متوسط روبه‌رو هستیم. معلمی که با چندین سال سابقه خدمت هنوز نمی‌تواند اجاره خانه بدهد، یا کارمندی که برای هزینه درمان والدینش ناچار است وام بگیرد، نماد فروپاشی طبقه‌ای است که ستون هر جامعه‌ای محسوب می‌شود. از بین رفتن این طبقه به معنای از بین رفتن توازن اجتماعی است..

این جامعه‌شناس اظهار می‌دارد: ادامه این وضعیت به افزایش بی‌اعتمادی اجتماعی می‌انجامد. وقتی افراد احساس می‌کنند که تلاش و صداقتشان هیچ ارزشی ندارد و تنها راه پیشرفت، رانت یا تقلب است، ارزش‌های اخلاقی جامعه فرو می‌ریزد. در چنین فضایی، ناهنجاری‌های اجتماعی مانند سرقت، کلاهبرداری، رشوه‌خواری و حتی خودکشی رشد می‌کند. جامعه‌ای که در آن بخش زیادی از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند، به تدریج به جامعه‌ای خسته، عصبانی و پر از خشونت تبدیل می‌شود.

امنیت اجتماعی وابسته به حداقلی از رفاه است

قرایی هشدار می‌دهد: بحران فقر در کنار بحران‌هایی مانند بیکاری، بحران آب، یا مهاجرت، می‌تواند ثبات اجتماعی را به خطر اندازد. وقتی مردم احساس کنند چیزی برای از دست دادن ندارند، هر تصمیم جمعی می‌تواند با واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی روبه‌رو شود. امنیت اجتماعی وابسته به حداقلی از رفاه است و اگر این حداقل از بین برود، جامعه دیگر آرام نخواهد ماند.

فقر و ناهنجاری‌های اجتماعی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارد

این جامعه شناس در مورد تاثیر افزایش فقر در بالارفتن ناهنجاری‌های اجتماعی می‌گوید: افزایش فقر در جامعه، نه‌تنها شاخص‌های اقتصادی را تضعیف می‌کند بلکه به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، شاخص‌های اجتماعی را هم تخریب می‌کند. آمارهای غیررسمی نشان می‌دهد که در پنج سال اخیر، میزان سرقت‌های خرد بیش از دو برابر شده و پرونده‌های طلاق اقتصادی رشد چشمگیری داشته است. به هر حال اگر این روند ادامه یابد، شکاف طبقاتی به دره‌ای غیرقابل عبور تبدیل می‌شود.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − چهار =

پربازدیدترین ها