سفره خانوار منهای گوشت!

روند گرانی اقلام پروتئینی در ایران موجب کاهش مصرف گوشت و حذف آن از سفره خانوارها شده و طبقه متوسط را در حال محو شدن قرار داده است.

اعداد گاها می‌توانند بیش از هرتصویر و صحنه‌ای قلب انسان را به درد آورند. جامعه امروز ایران تبدیل به مثالی زنده از این مساله شده است؛ شرایطی که در آن اعداد در قالب قیمت‌ها تبدیل به بختک زندگی و آسایش مردم شده‌اند؛ بختک‌هایی که سفره‌ها را روز‌به‌روز بی‌روح‌تر و سبد‌های خرید را روز‌به‌روز کوچک‌تر می‌کنند. گوشت در جهان به‌عنوان گران‌ترین و در عین حال یکی از مهم‌ترین اقلام سبد معیشت خانوار شناخته می‌شود و به همین دلیل دولت‌ها برای حفظ اندازه لازم آن در سفره‌ها باید اهتمام جدی به کار گیرند اما با نگاهی به جای خالی گوشت در سفره‌ها به‌نظر می‌رسد قیمت‌ها از مردم گیاهخوارانی از سر اجبار ساخته‌اند.

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان‌صنعت  ، گفتیم اعداد می‌توانند دردناک‌تر از تصاویر باشند و آمار سرانه مصرف گوشت داخل کشور نیز یکی از این آمار‌هاست. بر خلاف بسیاری از گفته‌های مسوولان سرانه مصرف گوشت داخل ایران کمتر از استاندارد‌های جهانی این حوزه است. بر طبق آمار سازمان جهانی خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) سرانه مصرف گوشت قرمز و سفید در جهان ۴۱کیلوگرم است. این در حالی است که این رقم در ایران با نگاه خوشبینانه نیز به ۱۲ کیلوگرم نخواهد رسید. این کمبود چشمگیر سرانه مصرف نسبت به استاندارد جهانی رتبه ایران در مصرف گوشت در جهان را به رتبه تقریبی ۹۸ از ۱۹۶ کشور تنزل داده است.

افزایش قیمت گوشت از ۳‌دهه گذشته تا به امروز

اگر نگاهی به روند افزایش قیمت گوشت از سه‌دهه گذشته تا به امروز داشته باشیم متوجه می‌شویم که چرا گوشت به اولین کالای حذف شده از سبد خرید اقشار ضعیف و حتی متوسط جامعه تبدیل شد. بر طبق آمار‌ها در سال ۱۳۷۲ قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی با استخوان ۵۳۵ تومان بود. بر طبق آمار‌های دهه۸۰‌ قیمت گوشت گوسفندی با استخوان در سال۱۳۸۴ حدود ۳۱۰۰ تومان و در سال۱۳۸۸ حدود ۱۱۸۰۰ تومان ثبت شده است.

گزارش‌ها نشان می‌دهند که در فروردین ۱۳۹۱ قیمت هرکیلوگرم گوشت گوساله برای مصرف‌کننده حدود ۱۴-۱۳‌هزار تومان بوده است. در سال‌های۱۳۹۵- ۱۳۹۲ قیمت‌ها افزایش یافتند؛ برای مثال در۱۳۹۲ نمونه‌هایی با نرخ‌های چند ده‌هزار تومان و در۱۳۹۵ گزارش‌هایی از قیمت‌های ۳۸-۴۲‌هزار تومان به چشم می‌خورد. سال ۹۷ زمانی بود که رکورد رشد قیمت به معنای واقعی کلمه شکست و رشد شدید قیمتی رخ‌داده تا آنجا که قیمت‌ها از حدود ۴۲و۳۹‌هزارتومان(اوایل سال‌) به حدود ۸۶و۹۵‌هزارتومان (پایان سال۹۷) برای گوشت گوسفند و گوساله رسیدند(رشد دست‌کم ۱۲۰‌درصدی در سال۹۷). در خرداد۱۳۹۸ هم گزارش‌ها قیمت هر کیلو ران گوسفندی را بین ۱۱۰-۹۰‌هزارتومان و گوشت گوساله نزدیک ۱۰۰‌هزارتومان اعلام کردند.

انفجار قیمت‌ها از ۱۴۰۰ به بعد

در نهایت نیز به بازه ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ می‌رسیم؛ زمانی که قیمت‌ها به شکل انفجار و به گونه‌ای افزایش یافتند که عملا ردی از گوشت در سفره اقشار ضعیف جامعه باقی نماند. در بازه ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ قیمت‌ها در محدوده‌هایی مانند ۱۲۰ تا ۲۰۰‌هزارتومان برای گوشت گوسفندی و گوساله بوده‌اند. از سال ۱۴۰۲ به بعد قیمت‌ها وارد کانال‌های بالای ۳۰۰‌هزارتومان شده و تا پایان ۱۴۰۳ قیمت‌ها برای برخی برش‌ها به ۶۰۰تا۷۰۰‌هزار تومان هم رسیدند.

در نهایت به ۱۴۰۴ می‌رسیم؛ جایی که آمار‌ها دیگر رمقی برای معیشت مردم باقی نگذاشته است. امروزه یارانه سه‌دهک ابتدایی برای هر نفر ۴۰۰ تومان است. قیمت هر کیلوگرم ران گوسفند بدون استخوان در بازار از ۹۰۰‌هزارتومان شروع می‌شود و براساس منطقه به منطقه تا ارقام بالاتر ادامه دارد. یعنی یارانه یک‌ماه یک‌نفر برای خرید یک‌کیلوگرم گوشت هم کافی نیست!

خداحافظی با نیروی انسانی سالم و توانمند

بسیاری از کارگران در خوشبینانه‌ترین حالت و با احتساب اضافه کاری ۱۵‌میلیون تومان درآمد دارند. اجاره در ارزان‌ترین مناطق تهران امروزه از ۹‌میلیون‌تومان شروع می‌شود و در چنین شرایطی مشخص است که خوردن یک وعده گوشت در ماه نیز برای بسیاری از اقشار جامعه تبدیل به رویایی محال شده‌است. مرتضی افقه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در همین‌باره به «جهان‌صنعت» گفت: در ادبیات اقتصاد توسعه به‌ویژه در کشورهای جهان‌سوم مهم‌ترین و شاید اصلی‌ترین عامل افزایش تولید و محرک توسعه نیروی انسانی است. البته هر نیروی انسانی لزوما نمی‌تواند به توسعه کمک کند.

نیروی انسانی زمانی موثر است که دو ویژگی اساسی داشته باشد: نخست تخصص و مهارت؛ یعنی باسواد یا حداقل نیمه‌ماهر باشد و دوم سلامت جسمی و روحی. به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته آموزش و بهداشت نه‌تنها رایگان بلکه اجباری نیز هستند. آن‌کشورها سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌اند که اگر نیروی انسانی قرار است در فرآیند توسعه مشارکت واقعی و موثر کند باید هم سالم و هم متخصص باشد. افقه ادامه داد: در کشورهایی مانند ایران یکی از عواملی که مانع بهره‌وری نیروی انسانی می‌شود پایین‌بودن سطح درآمدهاست. وقتی‌درصد قابل‌توجهی از جامعه از حداقل درآمد برخوردارند طبیعی است که نتوانند به‌طور همزمان آموزش دیده و از سلامت جسمی و روانی برخوردار باشند. در چنین شرایطی حتی دریافت مواد غذایی لازم-مثل پروتئین- برای داشتن بدنی سالم نیز دشوار می‌شود. بنابراین هرچه فقر گسترش یابد هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی کشور دچار ناتوانی در فرآیند توسعه می‌شود.

کلاف سردرگم حکمرانی اقتصادی

اقتصاد معیشت یکی از زیرمجموعه‌های سیستم اقتصادی کلی کشور است. افقه در همین باره گفت: حکمرانی اقتصادی در سال‌های گذشته- به‌ویژه پس از پایان جنگ ایران و عراق- باعث شده است که امروز با یک «کلاف سردرگم» روبه‌رو باشیم. از یک‌سو دولت منابع مالی کافی برای اجرای حمایت‌های رفاهی نداشته و از سوی دیگر اگر این حمایت‌ها صورت نگیرد فقر گسترده‌تر می‌شود.

این کارشناس مسایل اقتصادی هشدار داد: در چنین شرایطی تورم مزمن و مداوم نیز به بحران دامن‌زده است. حدود هفت تا هشت سال است که نرخ تورم دورقمی و بالاتر از ۳۰‌درصد بوده است. حتی اگر امسال تورم رسمی را ۳۰‌درصد اعلام کنند این به‌معنای انباشت تورم سنگین در سال‌های متوالی است. چنین تورمی عملا مانع مشارکت نیروی انسانی در فرآیند توسعه می‌شود و می‌تواند به بروز ناآرامی‌های اجتماعی و سیاسی منجر شود؛ اتفاقاتی مشابه آنچه در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شاهد بودیم. این چرخه ضدتوسعه هم دولت و هم جامعه را در وضعیت بحرانی نگه می‌دارد.

طبقه متوسط در حال محو شدن از صحنه جامعه

از بین رفتن طبقه متوسط در سال‌های اخیر موضوعی است که بسیاری از کارشناسان درباره آن هشدار داده اند. این استاد دانشگاه در این‌باره گفت: سفره مردم دیگر به هیچ عنوان در وضعیت عادی نیست. اگر سبد معیشت خانوار ایرانی را با کشورهای اروپایی مقایسه کنیم شکاف بسیار عمیقی مشاهده می‌شود. طبقه‌متوسط در ایران عملا به‌سختی قابل‌تشخیص بوده و می‌توان گفت در حال از بین رفتن است. ازبین‌رفتن طبقه متوسط پیامدهای گسترده‌ای دارد چراکه این طبقه موتور محرک فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است. هرچه این طبقه کوچک‌تر و ضعیف‌تر شود پیشرفت کشور دشوارتر خواهد شد.

افقه ادامه داد: مردم ایران به دو دلیل از وضعیت کنونی ناراضی‌ترند: نخست اینکه تجربه تاریخی دوران پیش از انقلاب را در ذهن دارند؛ به‌ویژه دهه۵۰ که شرایط اقتصادی کشور نسبتا مطلوب بود. بسیاری از مردم آن دوران را به یاد دارند و احساس می‌کنند پس از گذشت بیش از ۴۰ سال هنوز به سطح رفاه آن دهه نرسیده‌اند. دومین دلیل مقایسه با سایر کشورهاست. مردم می‌گویند ما منابع عظیم طبیعی و ذخایر خدادادی فراوانی داریم و در کنار آن نیروی انسانی ماهر و تحصیل‌کرده نیز کم نیست اما به دلیل برخی تنگ‌نظری‌ها این نیروها به کشورهای دیگر رانده شده‌اند. در حالی که کشورهای فاقد منابع توانسته‌اند مسیر توسعه را طی کنند ما باوجود این ظرفیت‌ها هنوز درجا می‌زنیم.

این استاد دانشگاه در خاتمه سخنان خود گفت: اکنون طبقه متوسط به‌شدت فشرده و لاغر شده و با سرعت زیادی به زیر خط فقر سقوط می‌کند. نبود این طبق یکی از موانع اصلی توسعه کشور است.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 2 =