قبل از آنکه در مورد موضوع کارآفرینی و نقش بی‌ثباتی اقتصاد کلان در به بیراهه کشاندن کارآفرینی بحث کنیم، لازم است زمینه‌ای از برخی حوزه‌های دیگر بشری را ذکر کنیم تا نقش کارآفرینان را بهتر درک کنیم و به طور مشخص متوجه باشیم که کارآفرینی یک موهبت الهی کمیاب است که نمی‌توانیم آن را ایجاد کنیم؛ فقط می‌توانیم زمینه ظهور و بروز آن را فراهم کنیم یا مانع ظهور و بروز آن شویم. بسیار مهم است توجه داشته باشیم که کارآفرینی با نسخه‌پیچی دستگاه سیاستگذاری ایجاد نمی‌شود، بلکه دستگاه سیاستگذاری فقط می‌تواند راه را برای آن باز کند یا مانع آن شود. به عبارت دیگر، نظام سیاستگذاری فقط می‌تواند اسباب بهره‌مندی از این نعمت کمیاب خداوند یا اسباب هدررفت آن شود. اولین مورد از قیاس‌هایی که می‌توان ذکر کرد، اکتشاف علمی و پیشبرد علم است.

به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ، می‌دانیم در نظام آکادمیک دنیای امروز مباحثی تحت عنوان فلسفه علم و متدلوژی یا روش‌شناسی تحقیق علمی مطرح است. خلاصه کلام آن است که در این مباحث قرار است آموزش داده شود که چه روشی را در تحقیق علمی دنبال کنیم تا به اکتشافات علمی و پیشبرد علم و نظریه‌پردازی منجر شود. بلافاصله در این زمینه هم ذهن‌ها سراغ اسامی افرادی همچون کارل پوپر، ایمره لاکاتوش و توماس کوهن می‌رود. اما واقع قضیه آن است که تحولات بنیادی و اکتشافات انقلاب‌گونه علم، نه از تبعیت از متدلوژی و روش‌شناسی فیلسوفان علم، بلکه از نبوغ و استعداد منحصربه‌فرد دانشمندان دارای نبوغ الهی سرچشمه می‌گیرد. زمانی که ارشمیدس و بعدها کسانی همچون گالیله، نیوتن، اینشتین و ده‌ها دانشمند دیگر در فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و بعدها در علوم اجتماعی به دگرگونی‌های علمی بزرگ دست زدند، این‌طور نبود که بنشینند متون متدلوژی علم و روش تحقیق علمی را بخوانند و با تبعیت از دستورات آن، به اکتشافات علمی نائل آیند.

هیچ فیلسوف علم و هیچ صاحب‌نظر حوزه روش‌شناسی علمی نمی‌تواند برای آنچه اینشتین انجام داد، قالب کلیشه‌ای بسازد که هر کسی با تبعیت از آن به اینشتین تبدیل شود. نابغه‌های علم هدیه‌های خداوند به جامعه بشری هستند که با پیشبردهای علمی خود به تعالی جامعه بشری کمک می‌کنند. کار متدلوژی و روش‌شناسی تحقیق علمی آن است که آدم‌های معمولی را آموزش دهد تا با تبعیت از روش تحقیق علمی، موفق به اضافات جزئی مختصری حول اکتشافات علمی نابغه‌های جامعه بشری شوند. لذا، نوابغ علم نادر و کمیاب هستند و قابل تکثیر نیستند. روش تحقیق علمی فقط قادر به مسیردهی به دانشگاهیان معمولی است تا پیشبردهای بزرگ نوابغ را شرح و بسط دهند و به‌ویژه در کاربرد علم، به پیشرفت و تعالی بشر کمک مختصری داشته باشند. واضح است که این به معنی کم‌اهمیت بودن کار افراد معمولی دانشگاهی نیست، بلکه صرفا موضوع درجه تاثیرگذاری و نوع تاثیرگذاری در پیشبرد علم است.