زوال دانشگاه های ایرانی!

غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی نماینده ادوار مجلس عضو و عضو شورای سردبیری اقتصاددان در مصاحبه با جهان‌صنعت گفت : در آینده نه‌چندان دور عملا چیزی به‌عنوان «دانشگاه» نخواهیم داشت

چند صباحی است شگفتی و شگفت‌زدگی که به واکنش ثابت قاطبه کنشگران و کارشناسان و البته درعین‌حال ناظران و شهروندان تبدیل شده و عملا یکی از آن معدود کارهایی است که کماکان از ملت ساخته است، آن هم در حالی که واکنش طبیعی و اغلب ناخودآگاه بشری، دست‌کم هنوز جرم‌انگاری نشده و مجاز است. هرچند بهتر است بگوییم نه «شگفتی» و نه حتی «شگفت‌زدگی» تا زمان نگارش این گزارش- که بعدازظهر دوشنبه، ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۰ باشد- نه مصداق «جرم» و مستوجب جزای قضایی است و نه مصداق «تخلف» و تخطی از قوانین و مقررات مملکتی!
جالب آنکه طبیعتا اگر احیانا مخاطبی که با اوضاع و احوال عجیب این روزهای ایران آشنا نیست، نگاهی به همین چند سطری بیندازد که در آغاز این گزارش خواندید، احتمالا ضمن ابراز شگفتی از شکل و شمایل این متن مطبوعاتی، همچنین شگفت‌زده می‌شود که چرا خبرنگارِ یک روزنامه کثیرالانتشار و سراسری این مملکت- که قاعدتا باید با مسائل جامعه و فرهنگ ایران آشنایی نسبی داشته باشد و از این مسائل سردربیاورد و در عین حال، لازم است فهم و آشنایی مبسوطی هم از سیاست و اقتصاد این مملکت داشته باشد- گزارشش را با طرح یک احتمال عجیب درباره یکی از واکنش‌های طبیعی بشر آغاز می‌کند و نه‌تنها از شناسایی «شگفتی» و «شگفت‌زدگی» به‌عنوان یکی از مصادیق «تخلف و تخطی از قانون» سخن می‌گوید، بلکه حتی بعید نمی‌داند که «شگفت‌زدگی» به‌موجب قوانین مشروع مملکتی «جرم‌انگاری» شود!
اما واقعیت امر یا دست‌کم آنچه از زاویه‌ای که این خبرنگار حقیر به حال و اوضاع مملکت می‌نگرد، «نزدیک به واقعیت» به نظر می‌رسد، این است که نه‌تنها صحبت از «جرم‌انگاری شگفت‌زدگی» سخنی نامعقول و مفروضی ناموجه و نامستدل نیست، بلکه به نظر می‌رسد تاکنون نسبت‌به جرم‌انگاری این منش طبیعی بشری غفلت شده و این یک قلم، استثنا مغفول مانده، عجیب است و به‌واقع، محل شگفتی! چه آنکه به‌راستی حال و اوضاع عجیبی بر مملکت حاکم است؛ چنانکه حالا مدتی است که چشم‌مان به هر گوشه کار و بار مملکت و مملکت‌داری مملکت‌داران می‌افتد، یا اتفاقی عجیب در بخشی از مدیریت رخ داده یا یکی از این مدیران و مسوولان سخنی عجیب به زبان آورده یا درون مجلس و حتی بعضاً بیرون قوه مقننه، قانونی عجیب به تصویب رسیده، یا مردان دیپلماسی دولت انقلابی، در فتح‌الفتوحی عجیب، پای توافق‌، توافقی عجیب را امضا کرده‌اند و اگر هیچ‌یک از این موارد به چشممان نخورد، پس قاعدتاً تحولی عجیب در آستانه وقوع و شگفتی‌سازی در گوشه‌ای از این مملکت است و ملت، بار دیگر، آبستنِ یک شگفتی شگرف!
در میان این اخبار عجیب و تصمیمات عجیب‌تر مقامات و مسوولان، دیروز خبری منتشر شد تا شهروندان شگفت‌زده، سطحی تازه از شگفتی را نیز تجربه کنند؛ خبری که از اتفاقی عجیب در دانشگاه تهران حکایت داشت و عجیب‌تر آنکه این خبر درست در همین روزها و هفته‌هایی که هر روز یکی از استادان شاخص از یکی از دانشگاه‌های برجسته اخراج می‌شود، نه از اخراج، بلکه از استخدام یک استاد دانشگاه می‌گفت؛ هرچند شاید دقیق‌تر این باشد که بگوییم استخدام یک مداح در دانشگاه!
بنا بر اسنادی که پایگاه خبری-تحلیلی انصاف‌نیوز دیروز روی خروجی خود فرستاد، ظاهراً سعید حدّادیان که تا دیروز صرفاً یکی از مداحان شناخته‌شده بود، به‌زودی یکی از مدرسان دانشگاه مملکت نیز خواهد بود. مدرس یا درواقع مداحی که نه در هر دانشگاهی، بلکه در دانشگاه تهران تدریس خواهد کرد و دانشجویانش نیز نه احیانا دانشجویان کارشناسی و کاردانی، بلکه دانشجویان مقطع کارشناسی‌ارشد رشته ادبیات فارسی این دانشگاه خواهند بود! مداحی که با آغاز سال تحصیلی، از همین چند هفته دیگر، مدرس یکی از دروس تخصصی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران خواهد بود. عجیب یا درواقع تلخ آنکه همین چند روز پیش، دکتر علی شریفی‌زارچی- که به‌عنوان یکی از نخبگان رشته کامپیوتر و مدرسی که در عین حال به‌عنوان رییس کمیته علمی المپیاد جهانی کامپیوتر انتخاب شده، در این سال‌ها از جمله استادان شناخته‌شده دانشگاه شریف بود- از این دانشگاه دولتی اخراج شده و تلخ‌تر آنکه در این چندروزی که آن استاد شریف دانشگاه شریف اخراج می‌شد و این مداح معروف به مقام شامخ استادی دانشگاه می‌رسید، ده‌ها استاد برجسته دیگر نیز به سرنوشت زارچی دچار شدند و این‌بار شدیدا عجیب‌تر آنکه برخی از دیگر چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای که کنش و رفتار سیاسی‌شان در این سال‌ها تاحدودی شبیه به حدادیان بود و به‌نسبت همسو با سمت و سوی سیاسی او نیز گام برمی‌داشتند و موضع‌ می‌گرفتند، در همین بازه زمانی چندروزه، همچون این مداح نزدیک به جبهه پایداری، استاد دانشگاه شدند. نیروهای سیاسی و رسانه‌ای اغلب کم‌سن و سال که غالبا از اصولگرایان افراطی و تندرویی بودند که نظرات‌شان درباره مسائل گوناگون- از سیاست و اقتصاد گرفته تا امنیت و دیپلماسی و البته فرهنگ و جامعه- بیش از نظر هر طیف و چهره سیاسی در این مملکت، به نظر پایداری‌ها نزدیک است! نیروهایی از جنس امیرحسین ثابتی که تا همین اواخر، صرفا یک مجری صداوسیما در شبکه افق بود و نهایتا یک نیروی به‌اصطلاح ارزشی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان. فعالیت‌هایی که ازقضا تنها دلیل شهرت نسبی او در فضای رسانه‌ای بود اما از چند هفته دیگر، باید او را به‌عنوان یکی از مدرسان دانشگاه شریف بشناسیم. آن ‌هم در حالی که همزمان، حدادیانی که تا پیش از این، به‌عنوان یکی از مداحان نزدیک به جبهه پایداری در مجالس سوگواری حاضر می‌شد و سوگواران به نوحه‌خوانی‌اش گوش می‌دادند، از ابتدای سال تحصیلی آینده، استاد ادبیات دانشگاه تهران خواهد بود و دانشجویان کارشناسی ارشد این دانشگاه، باید پای درس او بنشینند و از این مداح تندرو، ادبیات حماسی، غنایی و پایداری بیاموزند!
اگر این اوضاع عجیب نیست، چیست و اگر به‌واقع می‌تواند جز بهت و تعجب، واکنشی دیگر به این تحولات نشان داد، آن کدام است و چگونه واکنشی است؟! با این همه اما برخی ناظران معتقدند که از همان چند سال پیش می‌شد چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و حال آنچه که در این چند سال به مرور در حال وقوع بود، در شرف تحقق است و به وقوع می‌پیوندد، نباید تعجب کرد و ابداً جای شگفتی نیست! زمانی که ابتدا مجلس انقلابی با ترکیبی یکدست متشکل از نیروهای اصولگرا، نواصولگرا و پایداری روی کار آمد و چندی بعد نیز دولتی همسو با مجلس انقلابی نیز مدیریت امور اجرایی مملکت را به‌دست گرفت و وقتی بحث «حاکمیت یکدست» به بحث داغ و موضوع اصلی فضای سیاسی کشور تبدیل شد، آیا می‌شد خروجی و نتیجه‌ای جز این را متصور شد؟!
جالب آنکه یک چهره سیاسی میانه‌رو که سال‌ها به‌عنوان نماینده مردم رشت در مجلس حاضر بوده و با مسائل و مناسبات سیاست آشناست و همزمان در دانشگاه گیلان نیز مشغول تدریس بوده و به این دلیل که سال‌ها با دانشگاهیان سر و کار داشته، فضای دانشگاه را می‌شناسد از آنچه در حال وقوع است، در شگفتی است و بهت و حیرت! غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی که در این رابطه با «جهان‌صنعت» به گفت‌وگو نشسته، می‌گوید: «این میزان از ناکارآمدی، واقعا قابل تصور نبود. من کم‌کم در این چند سال به این نتیجه رسیده‌ام که اگرچه همه دولت‌های پیشین هم ضعف‌هایی بعضا جدی و اساسی داشتند و سرمایه و اندوخته حال و گذشته‌شان را تضعیف کردند، این دولت وضعیتی دیگر دارد؛ نه‌فقط حال و گذشته‌اش را از بین برد، بلکه حتی آینده خود و البته مهم‌تر از آن، آینده میلیون‌ها شهروند این سرزمین عزیز را نیز با مخاطراتی جدی روبه‌رو کرده است.» این نماینده ادوار مجلس همچنین با انتقاد از برخورد نامعقول دولت با دانشگاه و دانشگاهیان در هفته‌های گذشته، می‌گوید: «به‌واقع حتی از زاویه ‌دید دولت هم نمی‌توان این اوضاع را تحلیل و واکاوی کرد؛ وقتی دکتر زارچی به‌عنوان ریاست کمیته علمی المپیاد کامپیوتر جهان برگزیده می‌شود، اخراج می‌کنیم و همزمان حدادیانی را که تنها یک مداح است، به‌عنوان استاد ادبیات دانشگاه تهران به کار می‌گیریم.»
جعفرزاده‌ایمن‌آبادی همچنین ضمن هشدار نسبت‌به پیامدهای بلندمدت این دست رفتار دولتمردان با سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی و البته سیاسی و اقتصادی کشور، می‌گوید: «مردم به‌شدت نگران هستند. باور کنید اوضاع بدی است. واقعا معلوم هست که چکار می‌کنیم؟! وقتی برنامه‌ای برای امروز و فردا ندارید، چرا آینده دور و بلندمدت این کشور را از بین می‌بریم.» او می‌گوید: «متاسفانه خالص‌سازی‌ای که ابتدا از فضای سیاست شروع شد و در ادامه به دیگر حوزه‌ها تسری یافت و این روزها نیز به سراغ دانشگاهیان و نخبگان علمی مملکت رفته، نه‌تنها قادر به پرورش چهره‌های دلسوز و خالص نیست، بلکه عملا به افرادی بها می‌دهد که به‌جز منافع خودشان برای هیچ‌چیزی ارزش قائل نیستند.»
اشاره این نماینده ادوار مجلس به بحث «خالص‌سازی» همزمان یادآور مفهومی دیگر در همین راستا نیز هست؛ «حاکمیت یکدست» که چنانکه اشاره شد چندسالی است به‌عنوان یک پروژه آغاز شده و پیش می‌رود، آن هم در حالی که باتوجه به شناخت اندک رییس دولت انقلابی و بدنه این دولت و همچنین قاطبه نمایندگان مجلس انقلابی نسبت‌به مسائل روز اقتصاد، سیاست و دیپلماسی، طبیعتا نباید انتظار آن را می‌داشتیم که در دوران دولت‌داری این جریان، شاهد بهبود اوضاع اقتصاد و توسعه سیاسی باشیم. جعفرزاده ایمن‌آبادی که به‌عنوان یکی از چهره‌های نزدیک به علی لاریجانی، ریاست فراکسیون مستقلین مجلس دهم را نیز برعهده داشت، در پاسخ به پرسشی در این رابطه می‌گوید: «صادقانه وقتی چندسال پیش بحث یکدست‌سازی مطرح شد، نه کاملاً موافق بودم، نه البته یکسر مخالف. درواقع مشکلاتی در آن می‌دیدیم، اما فکر می‌کردم که ممکن است فضایی را فراهم کند که دعواهای جناحی به حاشیه بروند و بتوانیم مشکلات را مرتفع کنیم و کشور را بسازیم، او اضافه کرد: «ما در این چند سال عملا شاهد بودیم که اصل «تفکیک قوا» به «تجمیع قوا» تبدیل شد. حال آنکه قانون اساسی با پیشنهاد این اصل بنیادین، در پی فراهم کردن شرایطی بود تا امکان نظارت دستگاه‌ها بر یکدیگر مهیا باشد و در عین حال شاهد همکاری منطقی قوا با هم نیز باشیم.»
جعفرزاده ایمن‌آبادی با انتقاد نسبت‌به تبلیغات گسترده دولت برای دولتمردان، نسبت‌به افزایش شدید نرخ ارز در ماه‌های پیش‌رو و متعاقباً تشدید مشکلات معیشتی ابراز نگرانی کرد و گفت: «بعد از چهل و چند سال هنوز دنبال سعی و خطا هستیم.
شخصاً به‌واقع انتظار نداشتم دولت رئیسی تا این میزان ضعیف عمل کند و ناکارآمد باشد.» او در پاسخ به اینکه آیا انتظاری به‌جز این نگاه و رویکرد کنونی دولت انقلابی به مسائل فرهنگ و جامعه، واقع‌بینانه است، گفت: «راستش احساسم این است که آقایان با بزرگ کردن برخی مسائل همچون بحث حجاب یا حتی همین بحث اخراج استادان، می‌خواهند ضعف مفرط‌شان را در حوزه اقتصاد و معیشت پنهان کنند.»
جعفرزاده ایمن‌آبادی همچنین در پایان در پاسخ به پرسشی مبتنی‌بر پیش‌بینی آینده دانشگاه و فضای فرهنگی و سیاسی جامعه ایرانی گفت: «متاسفانه باید اعتراف کنیم که اگر با همین دست‌فرمان پیش برویم، در آینده نه‌چندان دور عملا چیزی به‌عنوان «دانشگاه» نخواهیم داشت و این وضعیت در حوزه سیاست، به‌مراتب وخیم‌تر نیز خواهد بود. این را هم باید بگویم که در عین حال معتقدم اگر کسی به‌واقع چنین خیالاتی را برای آینده این مملکت در سر می‌پروراند، به‌واقع هیچ شناختی از ایران و ایرانیان ندارد!»

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − پنج =

پربازدیدترین ها