به گزارش مجله اقتصاددان آقای دکتر مجید سجادی پناه , عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : پروژه دالان زنگهزور با هدف اتصال مستقیم جمهوری آذربایجان به منطقه خودمختار نخجوان و سپس به ترکیه، از طریق خاک ارمنستان طراحی شده است. اگرچه این طرح بهظاهر یک پروژه اقتصادی و ترانزیتی برای تسهیل تجارت منطقهای معرفی میشود، اما بررسی عمیقتر نشان میدهد که لایههای متعددی از اهداف امنیتی، نظامی، اطلاعاتی و هویتی در پس آن نهفته است که میتواند پیامدهای گستردهای برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. در صورتی که این طرح با هدایت و پشتیبانی رژیم اسرائیل صورت پذیرد، میتواند به یکی از بزرگترین تهدیدات ژئوپلیتیکی ایران در سالهای اخیر تبدیل شود.
تهدیدات چندگانه امنیتی
زیرساختهای دوگانه و زمینه فعالیتهای اطلاعاتی
اگرچه پروژه زنگهزور بیشتر به عنوان توسعه شبکه حملونقل معرفی شده، اما ایجاد جادهها، خطوط ریلی و زیرساختهای ارتباطی، شرایطی فراهم میکند که فناوریهای پیشرفته نظارتی، شنود الکترونیکی و فعالیتهای گسترده اطلاعاتی در آن مستقر شوند. این مسیر میتواند بستری برای استقرار تجهیزات پیشرفته موساد و مراکز جمعآوری اطلاعات الکترونیکی در نزدیکی مرزهای شمالغربی ایران شود. در این حالت، مرزهای ایران نه تنها از بعد فیزیکی بلکه از منظر سایبری و اطلاعاتی نیز بهطور مستمر رصد خواهند شد.
تکمیل حلقه محاصره ژئوپلیتیکی ایران
دالان زنگهزور بخشی از یک راهبرد بزرگتر است که هدف اصلی آن، محاصره ژئوپلیتیکی ایران در حوزه قفقاز و شمالغرب کشور است. رژیم اسرائیل با حضور فعال در جمهوری آذربایجان و حمایت قوی از اقلیم کردستان عراق، در حال ایجاد کمربند نفوذ اطلاعاتی و نظامی علیه ایران است. اتصال این نقاط از مسیر ترکیه، دالان زنگهزور را ستون فقرات این راهبرد تبدیل کرده و فشار مستمری بر موقعیت ژئوپلیتیکی و نفوذ تاریخی ایران در منطقه وارد میکند.
تسهیل حملات سایبری و عملیات الکترونیکی
اجرای این پروژه میتواند باعث نزدیکی تجهیزات شنود، حملات سایبری و عملیات جنگ الکترونیک به تأسیسات حساس ایران، مانند مراکز موشکی، هستهای و انرژی شود. کاهش فاصله فیزیکی، دقت و سرعت حملات سایبری را افزایش میدهد و در مقابل، زمان واکنش ایران به این تهدیدات به شدت کاهش خواهد یافت.
تهدیدات فرهنگی و جنگ نرم
از نگاه جنگ نرم، دالان زنگهزور نیز خطرناک است. رژیم اسرائیل و ترکیه در پی استفاده از این مسیر برای گسترش نفوذ فرهنگی، تبلیغات قومگرایانه و ترویج گفتمان پانترکیسم در میان آذریزبانان ایران هستند. این مسئله میتواند انسجام اجتماعی کشور را تضعیف کرده و شکافهای قومی را در مناطق شمالغربی ایران عمیقتر سازد. بنابراین دالان تنها یک مسیر فیزیکی نیست، بلکه پل فرهنگی و رسانهای برای القای تدریجی گفتمانهای واگرایانه در جامعه ایران محسوب میشود.
حذف تدریجی ایران از معادلات قفقاز
با تسلط آذربایجان و ترکیه بر خطوط ارتباطی ارمنستان، ایران عملاً از دسترسی مستقیم به بازارها و بازیهای سیاسی و اقتصادی قفقاز جنوبی محروم میشود. این روند باعث تضعیف شدید جایگاه استراتژیک ایران در مسیرهای ترانزیتی بینالمللی و کاهش نفوذ تهران در معادلات آینده منطقه خواهد شد.
تمرکز قدرت منطقهای به نفع محور ترکیه–آذربایجان–اسرائیل
اجرای دالان زنگهزور تمرکز قدرت را در منطقه قفقاز به نفع محور ترکیه، آذربایجان و اسرائیل افزایش میدهد و توازن سنتی نیروها را بر هم میزند. این تغییر قدرت موقعیت ایران را در روابط منطقهای و فرامنطقهای با اروپا، روسیه و آسیای مرکزی تضعیف خواهد کرد.
بنابراین پروژه دالان زنگهزور در واقع ابزاری راهبردی اسرائیل برای فشار چندوجهی بر جمهوری اسلامی ایران در زمینههای ژئوپلیتیکی، اطلاعاتی، سایبری، فرهنگی و منطقهای است. سادهانگاری یا بیتوجهی نسبت به ابعاد پیچیده و گسترده این طرح، برابر است با نادیده گرفتن یک تهدید سازمانیافته و ترکیبی علیه امنیت ملی کشور. شناخت دقیق و تحلیل درست این چالش، گام ضروری و کلیدی برای حفظ منافع و امنیت ملی ایران در فضای پیچیده و پرتنش قفقاز خواهد بود.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع