عیسی دیرانی خبرنگار اقتصاد دان هرمزگان با درج یادداشتی نوشت :سفرهای تبلیغاتی یا سفرهای گرهگشایی؟ قضاوت با مردم
در سالهای اخیر، پدیدهی «سفرهای میدانی» نمایندگان به یکی از شاخصهای ارتباط مستقیم با مردم تبدیل شده است. در ظاهر، این سفرها قرار است فرصتی برای شنیدن صدای مردم، بررسی میدانی مشکلات و تصمیمگیری سریعتر برای رفع موانع توسعه باشند. اما پرسش اساسی این است که خروجی واقعی این سفرها چه بوده و تا چه اندازه توانستهاند در بهبود شرایط زندگی مردم اثرگذار باشند؟
در بسیاری از موارد، این سفرها بیش از آنکه رنگ و بوی حل مسئله داشته باشند، جنبه تبلیغاتی و نمایشی به خود گرفتهاند. حضور پررنگ وانتشار گسترده تصاویر و وعدههای تکراری، گاه جای اقدام عملی را گرفته است. این رویکرد، نهتنها اعتماد عمومی را تضعیف میکند، بلکه فاصله میان مردم و مسئولان را نیز افزایش میدهد.
از سوی دیگر، در جریان این سفرها، معمولاً فرمهایی توسط مردم، شوراها و دهیاران بر اساس درخواست مسئولان و نمایندگان تکمیل میشود تا مشکلات و نیازهای محلی ثبت گردد. در ظاهر، این اقدام میتواند نشانهای از مشارکت مردمی در تصمیمسازی باشد؛ اما سؤال جدی این است که چند درصد از این درخواستها و مطالبات واقعاً به نتیجه رسیدهاند؟
آیا خروجی این سفرها رضایتمندی مردم را به همراه داشته است یا صرفاً بهصورت غیرمستقیم بار مالی جدیدی بر دوش مردم گذاشته و هزینههای غیرضروری را افزایش داده است؟
تحلیل واقعبینانه نشان میدهد که تفاوت اصلی میان سفر تبلیغاتی و سفر گرهگشایی در نیت و نتیجهی آن است.
سفری که با هدف دیده شدن انجام شود، معمولاً پس از پایان آن، چیزی جز خبر، عکس و تیتر باقی نمیگذارد؛ اما سفری که با نیت گرهگشایی شکل بگیرد، اثرش در زندگی مردم ماندگار خواهد بود — حتی اگر هیچ تصویر و گزارشی از آن منتشر نشود.
اکنون زمان آن رسیده است که ارزیابی این سفرها نه بر اساس حجم خبر و تبلیغات، بلکه بر مبنای میزان تحقق وعدهها و آثار ملموس در زندگی مردم صورت گیرد. در نهایت، همانگونه که تجربه نشان داده است، قضاوت نهایی با مردم است؛ آنان که از نزدیک میدانند کدام سفر برای «خدمت» بوده و کدام برای «تبلیغ».
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع