در حالي كه كشورهاي آسيايي با موج تازهاي از تقويت دلار روبهرو شدهاند، بازارهاي سهام در منطقه شرق آسيا يكييكي در مسير اصلاحهاي سنگين قرار گرفتهاند. يوآن چين به ضعيفترين سطح خود از سال ۲۰۲۰ رسيده، ين ژاپن به كف تاريخي ۱۵۰ در برابر دلار سقوط كرده و شاخصهاي نيكي و شانگهاي با افتي ميانگين حدود ۳ تا ۵ درصدي طي يك هفته اخير مواجهند. اما در سوي ديگر و شايد برخلاف هر انتظار اقتصادي كلاسيك بورس تهران، درست زير همين ابر دلار قوي، طي دو روز اخير يكي از سبزترين و پررونقترين مقاطع پاييز را تجربه كرده است. اين تضاد در ظاهر عجيب، در واقع نشاندهنده دو رفتار متفاوت از يك پديده واحد است: دلار قوي در اقتصاد جهاني، علامتي از تورم كنترلشده امريكا است؛ اما در اقتصاد ريالي ايران، همان علامت مترادف با فرار سرمايه از پول ملي و رشد انتظارات تورمي است. به همين دليل هر حركت صعودي دلار در سطح جهاني، براي بورسهاي آسيا «تهديد» است و براي بورس ايران سوخت رشد.
تيغ دولبه رشد يا ركود
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، در كشورهاي توسعهيافته، افزايش ارزش دلار به معني خروج سرمايه از بازار سهام است. وقتي قدرت خريد دلار بالا ميرود، كالاهاي صادراتي براي شركتهاي آسيايي گرانتر ميشود و رقابت جهانيشان تضعيف. شاخص نيكي ژاپن طي همين ماه، پس از رشد طولاني تابستان، بيش از ۴ درصد افت كرده چون سرمايهگذاران نگران كاهش حاشيه سود شركتهاي صادراتمحورند. در چين، بانك مركزي در حالي نرخ بهره را پايين نگه داشته تا اقتصاد درگير ركود ساختوساز و بحران بدهي را تحريك كند، كه همزمان دلار قوي سبب شده ورودي سرمايه خارجي كاهش يابد. سرمايهگذاران بينالمللي در واكنش، سهام آسيايي را فروختهاند و پول را به بازارهاي امريكا برگرداندهاند. اين جابهجايي پول در مقياس جهاني همان چيزي است كه شاخص دلار امريكا را به بالاترين محدوده دوساله رسانده است. اما در تهران، تقويت دلار نه به معني كاهش تقاضاي سهام، بلكه نشانه «ارزشگريزي» است. بازار سرمايه ايران برخلاف بورسهاي آسيا از پول بينالمللي تغذيه نميشود، بلكه از پسانداز ريالي داخلي. هرگاه دلار جهاني رشد كند، انتظار افزايش نرخ دلار داخلي هم تقويت ميشود، و در نتيجه سهام شركتهاي دلاري (بهويژه صادراتيها) پناهگاه طبيعي سرمايههاي سرگردان ميشوند. دليل تفاوت رفتار بورس ايران و ساير بازارهاي منطقه را بايد در ساختار جريان سرمايه جستوجو كرد. در بورسهاي بزرگ آسيا، ورود و خروج سرمايه خارجي تعيينكننده روند است؛ اما در ايران، سرمايهگذاران خارجي تقريبا حضور ندارند، و بازار برداشتي كاملا دروني و واكنشي نسبت به «انتظارات تورمي» دارد. در نتيجه وقتي دلار جهاني قوي ميشود، بانكهاي مركزي آسيا براي دفاع از پول ملي خود ناچار به افزايش نرخ بهره هستند عملي كه بازار سهامشان را سرد ميكند. در ايران، هرچند نرخ بهره رسمي بالا رفته (تا محدوده ۲۴ درصد)، اما تورم انتظاري چنان سنگين است كه سود واقعي سپرده عملا منفي محسوب ميشود. در چنين وضعي، تقويت دلار (چه واقعي جهاني چه انتظاري داخلي) اثر تورمي دارد و انگيزه سهامداري را بالا ميبرد. از اين منظر، رشد اخير شاخص بورس تهران در بحبوحه تقويت دلار جهاني و افت تداومدار بورسهاي آسيا نتيجه همان شكاف ساختاري است كه سياست پولي ايران هنوز نتوانسته پر كند.
آمار در مسير سقوط
براي درك شدت اثر دلار قوي بر بازار شرق كافي است نگاهي آماري بيندازيم. شاخص هنگسنگ در هنگكنگ طي اكتبر بيش از ۶ درصد ريزش كرده؛ سرمايهگذاران نگران ادامه خروج نقدينگي از بازار چيناند. يوآن فرسوده، بازده اوراق خزانه امريكا افزايش يافته و سرمايهگذاران جهاني ترجيح ميدهند داراييهاي دلاري نگهدارند.
در كره جنوبي، شاخص KOSPI طي دو هفته اخير حدود ۴ درصد افت كرده و سامسونگ و هيونداي از بيشترين فشار ارزي متضرر شدهاند؛ هر دلار ۱۳۸۰ وون ارزش دارد؛ بالاترين سطح از ۲۰۱۲. بانك مركزي سئول دست به افزايش شديد نرخ بهره زده تا خروج سرمايه خارجي را متوقف كند.
در مقابل، بورس تهران در همين بازه، شاخص كل خود را بيش از ۳۰ هزار واحد بالا كشيده و در سطح ركورد اخير ايستاده است. سهام صادراتي نظير فولاد و پتروشيمي، با خوشبيني نسبت به رشد دلار داخلي و تخفيف خوراك، موتور اصلي صعود شدهاند. اين رشد، برخلاف تمام جهتهاي كلاسيك اقتصاد جهاني، نشانهاي از «واكنش انتظاري به گرانتر شدن دلار» است، نه تحرك واقعي اقتصادي.
صعود ظاهري يا واكنش تورمي؟
اما سوال اساسي اينجاست كه آيا رشد بورس تهران واقعا نشانه رونق است يا صرفا انعكاس تورم آينده؟ پاسخ سخت اما روشن است اگر دلار جهاني قوي شود و دولت همزمان نتواند نرخ دلار داخل را مهار كند، بازار سرمايه تورم آينده را پيشخور ميكند. سرمايهگذاران ترجيح ميدهند دارايي دلاري (سهام صادراتي يا كالامحور) نگه دارند، اين باعث رشد اسمي شاخص ميشود، نه بهبود واقعي ارزش شركتها. به بيان ديگر، بورس تهران از دلار قوي تغذيه ميكند چون از رشد اقتصادي بيبهره است. در بازارهاي آسيا اما ماجرا برعكس است؛ هر تقويت دلار، سود شركتها را كم ميكند و شاخصهاي واقعي را كاهش ميدهد. همين تضاد نشان ميدهد چرا ركوردشكني بورس تهران نه نماد قدرت اقتصادي، بلكه هشدار تورم انتظاري و كمبود اعتماد به ريال است.
از دفاع پولي تا سكوت ريالي
بانكهاي مركزي آسيا يكي پس از ديگري به ميدان آمدهاند؛ ژاپن در هفته آخر اكتبر وارد بازار ارز شد تا از سقوط بيشترين جلوگيري كند. در چين، پكن با وضع محدوديت بر انتقال سرمايه و تزريق دلار به بازار بينبانكي، سعي كرده يوآن را در سطح ۷.۳ تثبيت كند. اما در ايران نه مداخله ارزي و نه سياست شفاف كنترل انتظارات وجود دارد.
نرخ بهره بالا اعلام ميشود، اما بازار نقدينگي همچنان بر اساس احساس تورم حركت ميكند، نه منطق سود. همين خلأ اطلاعرساني است كه باعث ميشود بورس تهران از سيگنالهاي بيروني جهان، واكنش معكوس بگيرد. حاصل آن، بازاري است كه در كوتاهمدت سبز و ظاهرا ركوردشكن است؛ اما در ميانمدت، دست به پيشخور كردن آينده ميزند همان الگويي كه از اواخر تابستان ۱۳۹۹ تاكنون بارها تكرار شده و هر نوبت با موج اصلاحهاي سنگين پايان يافته است.
پيوند اثرات جهاني با صنايع داخلي
با دلار جهاني قوي، قيمت كالاهاي پايه (commodities) مثل مس، روي، آلومينيوم و فولاد معمولا كاهش مييابد چون خريداران جهاني كمتر سفارش ميدهند. اما در ايران، چون صادرات اين محصولات بر مبناي دلار داخلي محاسبه ميشود، شركتهاي بورسي فعال در اين حوزه حتي از افت قيمت جهاني هم منتفع ميشوند؛ سقوط قيمت جهاني باعث نميشود درآمد ريالي آنها كاهش يابد، بلكه هزينه خريد مواد اوليه داخلي را پايين ميآورد. نمادهاي فلزي و معدني دقيقا به همين دليل اكنون در صف خريدارند. فولاد مباركه، فملي و كگل طي همين دوره رشد مثبت ثبت كردند، چون بازار ترجيح ميدهد روي سود ترجمهاي اين شركتها سرمايهگذاري كند يعني سودي كه از تغيير نرخ ارز حاصل ميشود، نه توليد بيشتر. در تمام بازارهاي آسيا، سهامدار بهدنبال بازدهي واقعي است؛ اما در بورس تهران، اولويت اصلي سرمايهگذار «حفظ ارزش پول» است. وقتي دلار جهاني تقويت ميشود و احتمال افت ريال داخلي بالا ميرود، سهام كالايي به عنوان ابزار پوشش ريسك ارزي خريداري ميشوند. از همين رو بورس تهران برخلاف نيكي و شانگهاي از دلار قوي نميترسد؛ بلكه آن را فرصت تلقي ميكند. اين تفاوت انگيزه سرمايهگذار، يكي از مهمترين نشانههاي تفاوت كيفيت سرمايهگذاري در ايران با ساير بازارهاي نوظهور است. بورس ما بيشتر شبيه بازار «دارايي» است تا بازار «سرمايه». پيشبيني تحليلگران جهاني نشان ميدهد شاخص دلار امريكا تا پايان ۲۰۲۵ احتمالا همچنان بالاتر از ميانگين تاريخي باقي بماند. اگر اين سناريو تحقق پيدا كند، با ادامه ضعف يوآن و ين، بازارهاي آسيايي دچار نوسان خواهند بود. براي ايران، معناي اين تداوم متفاوت است: نخست چشمانداز رشد دلار جهاني مساوي با رشد انتظارات ارزي داخلي، دوم رشد انتظارات ارزي يعني تقويت بازار سهام دلاري و در نهايت رشد تورم انتظاري و كاهش جذابيت سپردهها؛ در نتيجه اگر سياستگذار پولي به ثبات ارزي فكر نكند، رشد شاخص فعلي ممكن است نه نقطه آغاز رونق، بلكه تكرار چرخه تورمي بورس در سالهاي ۹۹ و ۱۴۰۱ باشد. بهطور كلي دلار قوي در شرق آسيا به سقوط بورسها انجاميده چون ساختار اقتصادي آنان بر صادرات و جريانهاي سرمايه متكي است. در ايران اما همان دلار قوي، حكم بنزين براي موتور بورس را دارد چون سهامداران در جستوجوي پناهگاه تورمياند.بورس تهران در ظاهر با صعودِ دلگرمكننده روبهروست، اما در عمق آن، ترس از فرسايش ارزش ريال نهفته است. سرمايهگذار ايراني در برابر دلار جهاني واكنش معكوس نشان ميدهد: جايي كه جهان ميترسد، او ميخرد؛ نه از اميد به رشد، بلكه از ترس سقوط پول ملي. اين يعني شاخص كل هرچقدر ركورد بزند، اگر نتيجه انبساط انتظارات تورمي باشد، بهجاي «نشاط بازار» بايد آن را «تب تورم»نامگذاري كرد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع