اقتصاددان : معمولاً مردان بعد از کار، فرصت استراحت دارند؛ در حالی که زنان شاغل همزمان باید نقش مادر و خانهدار را ایفا کنند.
کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده است. کیسههای خریدش را کف خیابان جلوی پایش گذاشته و با عصبانیت بدون اینکه برایش مهم باشد که کسی حرفهای او را در خیابان بشود؛ تلفنی میگوید: «دیگه خسته شدم. خودم کار میکنم، خودم میارم، میشورم، میپزم، جمع میکنم، به بچهها میرسم و… تازه ساعت هفت شب که میرسم خونه کارم شروع میشه … دیگه از زندگیم خسته شدم، حوصله هیچکس و هیچچیزی ندارم…»
اگر شما یک خانم شاغل باشید یا مردی باشید که همسر شاغلی دارد احتمالا این جملات برایتان آشناست یا دست کم هالهای از آن را در زندگیتان دیدهاید. امروزه مسئولیت بانوان در زندگی چندین برابر شدهاست. آنها همزمان باید باسواد، دارای جایگاه اجتماعی، مادری مهربان و همسری مسئولیتپذیر باشند.
این همه مسئولیت سنگین برای بانوان دارای بار روانی بوده و آنها را در زندگی با چالشهای گوناگونی مواجه میکند. خصوصاً اگر آن زن توسط همسر و خانوادهاش به اندازه کافی درک نشود.
برای بررسی چالشهای زندگی یک خانم شاغل و نقش همسر او در پیشگیری یا کاهش ابتلا به مشکلات و فشارهای روانی به سراغ حمید فرزادی روانشناس بالینی رفته و با او به گفتوگو پرداختهایم.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
بانوان شاغل در معرض چه آسیبهایی قرار دارند؟
به طور کلی بهداشت روان یک مسئله چندبعدی است و عوامل زیادی در ایجاد و حفظ سلامت روان نقش دارند. اما در یک تقسیمبندی کلی عوامل زیستی، روانی و اجتماعی در بهداشت روان بسیار مؤثر هستند. هر سه این مؤلفهها در بانوان، به دلیل مسؤولیتهای اجتماعی، مادری و خانهداری که بر عهده دارند، سلامت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
گاهی وقتها خانمها در مقایسه با آقایان از نظر فیزیولوژی از قوای عضلانی ضعیفتری برخوردار هستند؛ یعنی قوای جسمانی و فیزیکی خانمها در مقایسه با جثه نرمال آقایان، کمی ضعیفتر است. این مسئله آسیبپذیری خانمها را در بعد مسائل زیستی و خستگیهای فیزیکی افزایش میدهد.
این درحالی است که خانمها حداقل نزدیک به یک هفته در ماه به دلیل گذراندن دوران عادت ماهیانه، از نظر فیزیکی بسیار آسیبپذیرتر میشوند و در طول ماه این مسئله میتواند مشکلات هورمونهای درونریز را برای خانمها به وجود بیاورد. گفتنی است که این مسئله به شدت جسم و روان خانمها را تحت تأثیر قرار میدهد.
حال با این شرایط خانمها باید هم پای آقایان در بعد مسائل اجتماعی و حداقل در محیط کاری فعالیت کنند، در حالیکه به صورت طبیعی در مقایسه با آقایان از شرایط زیستی یکسانی برخوردار نیستند.
از لحاظ روانی نیز خانمها آسیبپذیریهای عاطفی بیشتری نسبت به آقایان دارند. در محیطهای اجتماعی و کاری آسیبپذیریهای عاطفی _ هیجانی در خانمها کمی بیشتر است.
این مسئله نشان میدهد که در یک مقایسه معمول بین بهداشت روان آقایان و خانمها، خانمها از آسیبپذیری بیشتری برخوردارند.
این نکته گویای آن است که آقایانی که همسرانشان به شغلی خارج از منزل مشغول هستند، باید دقت و توجه بسیار بیشتری به همسرشان داشته باشند.
آقایان «خصوصا افرادی که همسر شاغل دارند» باید زمانی که به منزل بازمیگردند، مسؤولیتپذیری لازم را در امور خانه و فرزندان داشته باشند تا فشار فیزیکی، روانی و اجتماعی کمتری به همسرشان منتقل شود. اما در برخی از موارد، آقایان از این مسؤولیتپذیری سرباز میزنند که عواقب جسمانی و روانی گوناگونی برای خانمها خواهد داشت.
افسردگی مزمن؛ عاقبت همکاری نکردن با زنان شاغل در منزل
عدم همکاری و بیتوجهی آقایان با همسران شاغل در زندگی مشترک، چه مشکلاتی را برای خانمها به وجود میآورد؟
عدم همکاری و بیتوجهی آقایان با همسران شاغل در زندگی مشترک، مشکلات متعددی را برای خانمها به وجود میآورد که هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت آثار نامطلوبی بر سلامت روانی آنها میگذارد.
وقتی آقایان به ویژه در زندگیهایی که خانم شاغل است، توجه کافی به همسرشان نشان نمیدهند یا سختیهای او را نادیده میگیرند، این موضوع پیامدهای روانی و عاطفی سنگینی برای خانمها دارد.
در چنین شرایطی مهمترین مشکل، ظهور افسردگی مزمن یا درماننشده در زنان است؛ افسردگیای که معمولاً نشانههای واضح و بارزی ندارد و شاید اطرافیان نتوانند در نگاه اول متوجه مشکل شوند. برخلاف افسردگی بالینی که علائم آشکاری مثل اختلال خواب، فقدان انرژی یا گریههای بیدلیل دارد، افسردگی مزمن میتواند به شکل احساسات مبهمی، چون خستگی دائمی، بیحوصلهگی، نارضایتی عمومی، ناامیدی یا حتی احساس درک نشدن بروز کند.
خانمهایی که همسرشان توجه، حمایت یا همکاری لازم را در امور خانه و زندگی ندارند، با گذشت زمان دچار مشکلات جدیتری میشوند؛ این زنان تدریجاً نسبت به زندگی، روابط زناشویی، محیط خانواده و حتی کار خود بیانگیزه و بیروحیه میشوند. احساس سرخوردگی، بیقدری دیدن، خوشحال نبودن از زندگی و در نهایت کاهش احساسات عاطفی از جمله پیامدهای این بیتوجهیهاست.
در واقع، دیده و شنیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن برای خانمها بسیار اهمیت دارد و میتوان گفت غذای روح آنهاست. خانمهایی که در محل کار با فشار جسمی و روانی زیادی مواجهند، اگر در خانه هم مورد حمایت و درک قرار نگیرند، به تدریج احساس شکست و ناامیدی در زندگی را تجربه میکنند.
حتی گاهاً مشاهده میشود برخی آقایان در واکنش به خستگی همسرشان تنها میگویند: «خب نرو سرکار، مگه من ازت خواستم؟»؛ اما این جمله ساده، میتواند ضربه روحی بزرگی باشد و وضعیت روانی آنها را وخیمتر کند؛ لذا همراهی و حمایت همسر در چنین شرایطی یک نیاز جدی و مهم برای سلامت خانواده است.
این افسردگی مزمن چه تأثیری در روابط زناشویی خواهد داشت؟
افسردگی مزمن، یکی از مهمترین پیامدهای بیتوجهی و عدم همکاری آقایان با همسران شاغل است که تأثیر مستقیم و بسزایی بر روابط زناشویی میگذارد.
معمولاً خانمهای شاغلی که چنین شرایطی را تجربه میکنند، نمیتوانند از نظر زناشویی، عملکرد کاملی در قبال همسران خود داشته باشند؛ زیرا علاوه بر خستگیهای جسمی، دچار فرسودگی روحی هم میشوند و از نظر روانی نیز آن احساس عشق، عاطفه، شادابی و رضایتمندی را نسبت به همسرشان از دست میدهند.
همین موضوع باعث میشود که کارکردهای زناشویی این افراد به مرور زمان کاهش پیدا کند و روابط صمیمانه بین زوجین کمرنگتر شود. وقتی کارکردهای زناشویی پایین میآید، ساختار خانواده در معرض آسیبهایی مانند سردی ارتباطات، عدم درک متقابل و حتی بروز رفتارهای فرازناشویی قرار میگیرد و در برخی موارد، ممکن است به طلاق عاطفی یا فاصله عمیق بین زوجین منجر شود.
در واقع، همه این مسائل رابطه زنجیرهای دارند؛ بیتوجهی مرد باعث خستگی و افسردگی زن میشود و کاهش روابط زناشویی، سایر مشکلات جدی را به دنبال میآورد.
روابط فرازناشویی؛ نتیجه یک چرخه معیوب
رفتارهای فرازناشویی به چه معناست و چرا اتفاق میافتد؟
رفتارهای فرازناشویی اصطلاحی است که برای روابط جنسی خارج از حریم خانواده به کار برده میشود. این مسئله یک چرخه معیوب است. بیتوجهی مرد به خستگیهای همسرش و عدم همکاری و همیاری او در مسائل خانه و فرزندان، آهسته آهسته باعث ایجاد یک افسردگی مزمن و کهنه در خانم میشود؛ که در نهایت این مسئله مشکلات زناشویی و رفتارهای فرازناشویی و… «که ممکن است ساختار خانواده را تحت تأثیر قرار دهد» در پی خواهد داشت.
در واقع در اینجا مشکل از شاغل بودن خانم نیست. مشکل از نداشتن درک متقابل است. برخی از آقایان انتظار دارند که خانمی که حداقل ۸ ساعت خارج از منزل کار کرده مانند یک خانم خانهدار به زندگی و فرزندان رسیدگی کند. آقا هم شب که به منزل میرسد استراحت و خانم نیازهای او را برطرف کند.
معمولاً این انتظار بیجا بیپاسخ میماند و آسیب آن را کل اعضای خانواده متحمل خواهند شد.
بیتوجهی مرد، افسردگی زن، آسیب فرزند
بیانگیزگی و افسردگی در خانمها چه تأثیری بر فرزندان خانواده خواهد داشت؟
چیزی که در روانشناسی کودکان در خصوص تأثیر رفتار والدین بر شخصیت کودک مورد توجه قرار گرفته، کمیت و کیفیت رابطه والدین با کودک است.
زمانی که مادر خانواده از توجه و محبت همسرش تأمین نمیشود، تبدیل به یک مادر عصبی، بیقرار و افسرده خواهد شد؛ بنابراین این فرد نمیتواند به درستی نقش مادری خود را ایفا کند. بارها در مراجعین مراکز مشاوره خانمهایی دیده شدند که از طرف همسرشان احساس سرخوردگی کرده و خشمشان را سر فرزندانشان خالی کردهاند.
چون این مادر فرد دیگری را به غیر از فرزندش دم دست ندارد که خشم و عصبانیتش سر او خالی کند؛ بنابراین با فرزندانش رفتار عصبی و پرخاشگرایانهای دارد.
از آنجایی که بچهها زمان بیشتری را نسبت به پدر با مادر خود میگذرانند، فرزندان چنین خانوادههایی آسیب بیشتری از مادرشان دریافت میکنند. اما اگر مادری که شاغل است و در محیط خارج از خانه کار میکند و باید تا آخر شب به وظایف مادری و همسریاش بپردازد، از طرف همسرش حمایت، توجه، همراهی و کمک لازم را دریافت کند، تبدیل به مادری میشود که شاد است و در زندگی احساس رضایت و خوشحالی میکند.
این مادر برخلاف اینکه ممکن است به نسبت مادران دیگر زمان کمتری را با فرزندانش سپری کند، اما، چون کیفیت رابطهاش با بچههایش خوب است، آسیب کمتری را به آنها منتقل میکند.
مشکل باید از ریشه حل شود
آیا این آسیبها فقط به محیط خانواده محدود میشود؟
زمانی که یک مرد به وضعیت روانی، فیزیکی و اجتماعی همسرش توجه نمیکند، حتی اگر آن زن خانهدار باشد، این چرخه معیوب و تکرارشونده منجر به اختلالات و آسیبهای بسیار زیادی در نظام خانواده میشود.
این مشکل فقط یک رابطه زناشویی ساده را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه دامنهای وسیعتر دارد و بر ارتباط مادر با فرزندان، کیفیت تعامل خانم با خانواده همسر و حتی خانواده خودش نیز اثرگذار است.
چنین زنانی ناخواسته دچار فشار روانی و خستگی میشوند و طبیعی است که این تاثیرات فراتر از محیط خانه رفته و در زندگی اجتماعی نیز مشکلات فراوانی به وجود میآورد. چرا که برای داشتن تعامل موفق با دیگران از جمله دوستان، همکاران یا مشتریان، هر فرد نیازمند یک ذهن آرام و صبر و حوصله کافی است.
وقتی زن و شوهر در خانه آرامش نداشته باشند، روابط اجتماعی نیز آسیب میبیند و ریشه این مشکلات باید به صورت ریشهای و اساسی حل شود.
این چرخه چه تبعات روحی و روانی برای فرد ایجاد میکند؟
تمام این مشکلات تبدیل به افسردگی، اضطراب، وسواس، بدبینی و… شده و عموماً به بهداشت روان آسیب میزند. این بیماریهای روانی در خانمهایی که کمتر مورد توجه همسرشان قرار میگیرند، شایع است. البته باید گفت که تمام این رفتارها و مشکلات به صورت ناخودآگاه و به مرور زمان در خانمها شکل میگیرد.
این مسئله در خانمها مانند ظرفی است که پرشده و چه ما بخواهیم و چه نخواهیم در حال سرازیر شدن است. این رفتارها و واکنشهای عصبی دست خانم نیست. هر چقدر هم که به او بگوییم خواهشاً لبریز نشو فایدهای ندارد مگر اینکه مشکل به صورت اساسی برطرف شود.
البته باید در نظر بگیریم که بسیاری از خانمهایی که شاغل نیستند هم ممکن است با این مشکلات مواجه شوند؛ خانهدار بودن و رسیدگی به فرزندان واقعا کار سخت و دشواری است. اتفاقا در مواردی این دسته از خانمها بیشتر مورد بیتوجهی قرار میگیرند؛ زیرا هرچقدر که برای خانه، زندگی و فرزندان زحمت میکشند دیده نشده و دچار تکرار روزمرگیها و سرخوردگی میشوند.
خانمهای شاغل چگونه از ابتلا به افسردگی جلوگیری کنند؟
خانمها خصوصاً خانمهای شاغل، برای دوری از افسردگی ناشی از فشار کار و زندگی چه کاری باید انجام دهند؟
مهمترین کاری که خانمها در این حوزه میتوانند انجام دهند، آگاهی از وضعیت سلامت روانشان است. آنها باید بدانند که در چه شرایط روحی و روانی قرار دارند.
همچنین باید در یک فضای آرام و بدون قضاوت و تنش، نیازهای خودشان را با همسرشان در میان بگذارند و در آخر باید از فعالیتهای اجتماعی مانند روابط خانوادگی، فعال کردن استعدادهای ذاتی، شرکت کردن در کلاسهای گوناگون، بهرهگیری از ظرفیتها، مشغول شدن به فعالیتهای ورزشی در مکانها و باشگاههای ورزشی، افزایش روابط اجتماعی و… که میتواند به آنها احساسات مثبت دهد، به عنوان یک عامل کمککننده در کاهش صدمات و آسیبهای مرتبط با افسردگی استفاده کنند.
آگاهی افراد و آحاد جامعه نسبت به عملکردشان در ساختار خانواده و تأثیراتی که در نسل آینده و فرزنداشنان میگذارد، بسیار حائز اهمیت است.
منبع: فارس
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع