در روزهای اخیر پروژهای به نام دیمیترا در کنیا شروع شده که کاربرد واقعی انافتی را نشان میدهد.
برای هر درخت آووکادو واقعی یک انافتی (یک هویت دیجیتالی) ساخته میشود. مالک انافتی همون مالک درخت واقعیه و جیپیاس و حسگرهای داخل باغ اطلاعات را به هوش مصنوعی منتقل میکنند تا کشاورز کنیایی بتواند بر مبنای آن در مورد مراقبت درختش تصمیمگیری کند. تمام مردم دنیا هم میتوانند به مالک هر انافتی تا پنجاه دلار با رمزارز وام بدهند. بازپرداخت وام را صاحب درخت با فروش محصولش انجام میدهد و اگر این کار را نکرد هم انافتی درخت هم تضمینیه که قرضش پس بدهد. طبیعتاً این انافتیها و وامها قابل خریدوفروش هستند و قیمتشان میتواند تغییر کند و نگرانی بابت نقدشوندگی سرمایه وجود ندارد.
در واقع تلفیقی از انافتی، رمزارز، هوش مصنوعی و قرارداد هوشمند این اجازه را داده که یک راهحل بیسابقه برای مشکل ناتوانی کشاورزان کوچک برای تأمین نقدینگی ایجاد بشود. ضمن اینکه مفهوم انافتی و فلسفه وجودیش و تفاوتش با رمزارز را در این پروژه میتوانیم بفهمیم.
این نوع کارها یادآور همان تحولاتی هستند که در قرن نوزدهم با ایجاد شرکتها و اوراق بهادار صورت گرفت. انقلاب صنعتی بدون شرکت و اوراق بهادار غیرممکن بود چون بدون اینها پول نمیتوانست به جریان بیفتد. آن زمان هم خیلیها، شرکت و اوراق بهادار را ابزار کلاهبرداری و خطری برای بازار و نظم اجتماع میدانستند. از یک منظر هم درست میگفتند. اینکه چند نفر یک شرکت درست کنند و بگویند ما در قبال بدهیهای شرکت مسئولیت شخصی نداریم انگار دارد علنی میگوید من کلاهبردارم. آنها نکته درستی را میدیدند ولی از یک زاویه دید محدود. یک زاویه دید وسیعتر نیاز بود که بفهمی با طلا و نقره و حقوق رم باستان نمیتوانی اقتصاد کنونی را تنظیم کنید.
الان هم رمز ارز، انافتی، قرارداد هوشمند و هوش مصنوعی دارند کارهایی را انجام میدهند که ارزهای در کنترل بانک مرکزی، سهام شرکتها و اوراق قرضه و قراردادهای سنتی به دلیل محدودیتهای ذاتیشان نمیتوانند انجام بدهند.
قطعاً جامعه کریپتو تصورات اشتباه و پر از اغراق در مورد قابلیتهای خودش دارد. ولی توهمات نمیتوانند برای همیشه واقعیت را بپوشانند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع