به گزارش مجله اقتصاددان سرکار خانم مریم بهشت پسند زیبا ، تحلیلگر بازار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : بازارهای سنتی ایران، با سقفهای گنبدی، دالانهای پیچ در پیچ و هوای آمیخته با عطر ادویه و تاریخ، برای قرنها ستون فقرات اقتصاد و تجارت کشور بودهاند. این بازارها نه تنها مرکز مبادله کالا، که قلب تپنده فرهنگ، اجتماع و اعتماد بودند. با ظهور عصر دیجیتال و همهگیری گوشیهای هوشمند، رقیبی جدید و سرسخت قد علم کرده است: بازار مجازی که متشکل از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و واتساپ. است .این تقابل، بیش از آنکه یک رقابت ساده باشد، نمایشی از تغییر یک پارادایم اقتصادی-اجتماعی در ایران است.
بازار سنتی نماد ریشهها و چالش کهنگی را در بر دارد.
بزرگترین نقطه قوت بازار سنتی، «اعتماد» ناشی از حضور فیزیکی است. مشتری میتواند کالا را ببیند، لمس کند، امتحان کند و از کیفیت آن اطمینان حاصل کند. رابطه چهره به چهره با فروشنده، که اغلب بر اساس سابقه و اعتبار خانوادگی است، ضمانتی غیرقابل انکار ایجاد میکند.
خرید از بازار سنتی تنها یک معامله نیست، یک «تجربه» است. گپ و گفتِ صمیمانه، چانهزنی به عنوان یک هنر، و احساس تعلقی که به بافت تاریخی شهرها میدهد، جذابیتی است که بازار مجازی قادر به تکثیر آن نیست. در صورت بروز مشکل، مشتری میداند به کجا مراجعه کند. اتحادیههای صنفی و نهادهای حاکمیتی به طور سنتی نظارت نسبی بر این بازارها دارند.
اما این غول کهنسال با چالشهای عمدهای روبرو است:
مشتریان فقط همان کسانی هستند که به طور فیزیکی به بازار دسترسی دارند.
هزینههای نگهداری مغازه، نیروی انسانی و حمل و نقل بسیار سنگین است.
به دلیل وجود واسطههای متعدد، اغلب قیمتها در بازار سنتی بالاتر از بازارمجازی است.
روشهای سنتی بازاریابی و فروش، پاسخگوی نیازهای نسل جدید نیست.
بازار متولد شده در بستر شبکههای اجتماعی، با سرعتی حیرتانگیز در حال گسترش است و مزایای خود را به رخ میکشد: یک صفحه اینستاگرامی میتواند از یک روستای دورافتاده تا پایتخت مشتری داشته باشد. جغرافیا دیگر محدودیت نیست.
حذف واسطهها و هزینههای ثابت مانند اجاره مغازه، امکان عرضه کالا با قیمتهای رقابتیتر را فراهم میکند.
تولیدکننده یا توزیعکننده اصلی میتواند مستقیماً با مصرفکننده نهایی ارتباط برقرار کند، بازخورد بگیرد و نیازهایش را دقیقتر شناسایی کند.
استفاده از ابزارهایی مانند تولید محتوا، Influencer مارکتینگ (بازاریابی با استفاده از سلبریتیها و اینفلوئنسرها) و تبلیغات هدفمند، دسترسی به مشتریان بالقوه را به شدت افزایش میدهد.
با این حال، این بازار نوپا با مخاطرات بزرگی دست و پنجه نرم میکند: بزرگترین پاشنه آشیل بازار مجازی کلاهبرداری است .عدم تطابق کالا با تبلیغات مشکل در مرجوعی و نبود نهاد ناظر معتبر، برای بسیاری از مشتریان ایجاد ترس میکند.
گرانی و عدم اطمینان به سیستم پستی، به ویژه برای کالاهای شکننده یا با ارزش، یک چالش بزرگ است.
- حجم انبوه فروشندگان با صفحات مشابه، یافتن و متمایز کردن را دشوار میسازد.
فیلتر شدن یا محدودیت دسترسی به پیامرسانها و شبکهها (مانند اینستاگرام و واتساپ) کسب و کارهای وابسته را به شدت آسیبپذیر میکند.برای نمونه هنگام خرید مواد غذایی تازه (میوه و سبزی)دربازار سنتی (میادین میوه و ترهبار )یا مغازهٔ سبزیفروشی با انتخاب مستقیم و با استفاده از حواس پنجگانه (دیدن، بوییدن، لمس کردن) بهترین و تازهترین مواد را انتخاب میکنید.
- رابطهٔ مستقیم و صمیمانه با فروشنده دارید و میتوانید از او توصیه بگیرید.
- خرید شما بلافاصله انجام میشود.
امانیاز به حضور فیزیکی و صرف زمان، و شلوغی بازار شما را کلافه میکند.
اما بازار مجازی (اپلیکیشنهایی مانند اسنپفود یا تازهبار)به راحتی در خانه یا محل کار، سفارش خود را ثبت میکنید.
- محصولات از پیش بستهبندی شده و معمولاً وزن و قیمت مشخصی دارند.
- درب منزل به شما تحویل داده میشود.
مورد دیگر که میتوان مثال زد رزرو بلیط هواپیما و هتل است.در بازار سنتی (آژانس مسافرتی) به صورت حضوری به آژانس مراجعه میکنید.
- متخصص آژانس بر اساس نیازتان به شما گزینههایی پیشنهاد میدهد و شما را راهنمایی میکند.
- تمام مراحل رزرو و پرداخت را به کمک او انجام میدهید.
محدودیت در ساعات کاری، و احتمال دریافت هزینهٔ خدمت میتوان از معایب این گونه خرید باشد.
بازار مجازی (سایتی مانند علیبابا ) به صورت ۲۴ ساعته و آنلاین صدها گزینه را با فیلترهای مختلف (قیمت، امکانات، موقعیت و …) مقایسه میکنید.
- عکسهای واقعی هتل و نظرات مسافران قبلی را میبینید.
- اغلب قیمتهای شفاف و رقابتیتری وجود دارد.
- بلیط را بلافاصله دریافت میکنید.
آینده،همزیستی یا جایگزینی را به همراه میاورد؟
به نظر نمیرسد در آینده نزدیک یکی از این دو مدل به طور کامل دیگری را از میدان به در کند. بلکه شاهد «همزیستی مسالمتآمیز» و حتی «ادغام» خواهیم بود. آینده از آن کسب و کارهایی است که بتوانند از مزایای هر دو فضا بهره ببرند:
بسیاری از مغازههای سنتی با راهاندازی صفحات اینستاگرام یا کانال تلگرام، دامنه مشتریان خود را گسترش میدهند و با نمایش کالاها به صورت آنلاین، مشتری را به مغازه فیزیکی خود جذب میکنند. به عبارتی، از فضای مجازی به عنوان ویترینی برای بازار فیزیکی استفاده میکنند.
ظهور «مارکتپلیس»های معتبر (سایتهای واسطه مانند دیجیکالا، بامیلو و… اما در ابعاد کوچکتر و تخصصیتر) و استفاده از سیستمهای پرداخت امنتر میتواند به کاهش بحران اعتماد کمک کند.
بازار سنتی ممکن است به سمت ارائه کالاهای بسیار تخصصی، لوکس یا سنتی که نیاز به بررسی حضوری دارند سوق پیدا کند، در حالی که بازار مجازی بر روی کالاهای استاندارد، با قیمت رقابتی و با سهولت در ارسال متمرکز میشود.
تقابل بازار سنتی و بازار مجازی در ایران، نمادی از گذار یک جامعه از اقتصاد سنتی به اقتصاد دیجیتال است. بازار سنتی با تکیه بر سرمایه اجتماعی و اعتماد تاریخی خود، اما با چابکی کم، و بازار مجازی با بهرهگیری از فناوری و دسترسی نامحدود، اما با کمبود اعتماد، در حال نبردی نابرابر هستند. آینده از آنِ «هوشیاری ترکیبی» است. کسبوکارهایی موفق خواهند بود که نه در کهنگی سنت متوقف بمانند و نه در بیثباتی مجازی غرق شوند، بلکه با تلفیق هوشمندانه «اعتماد» بازار سنتی و «دسترسی» بازار مجازی، نقشه جدیدی برای تجارت در ایران ترسیم کنند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع