بسیاری از سهمها در کفهای تاریخی معامله میشوند و نسبتهای بنیادی جذاب شدهاند. اما شرط رشد، دو مؤلفه حیاتی نقدینگی و مدیریت انتظارات تورمی است.
بورس در روزهای اخیر با رفتاری متناقض اما قابل تحلیل مواجه شده است. در حالیکه ریسکهای سیاسی، بهویژه احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا، همچنان پابرجاست، شاخصها سبز شدند و برخی نمادها با رشد همراه بودند. این واکنش مثبت، نه حاصل رفع تهدیدها، بلکه نتیجه تخلیه روانی بازار در روزهای گذشته و پیشخور شدن اثرات منفی تحولات سیاسی است. بازار، پیش از آنکه ماشه چکانده شود، خود را با سناریوی بدبینانه تطبیق داده بود و حالا در غیاب شوک جدید، بهطور طبیعی به سمت اصلاح رفتار حرکت کرده است. اما پرسش کلیدی اینجاست؛ آیا این سبز شدن موقتی است یا میتواند به یک روند تبدیل شود؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از بازار ، در کمال شگفتی، بازار سرمایه در روزی که انتظار میرفت تحت فشار ریسکهای سیاسی و سایه سنگین مکانیسم ماشه به مسیر نزولی ادامه دهد، سبز شد. بهعبارت دیگر، بازار سرمایه این روزها در وضعیتی قرار گرفته که نه میتوان آن را سقوط نامید، نه نشانهای از صعود در آن دیده میشود. فضای عمومی بازار، آمیختهای از تردید، ترس و انتظار است؛ انتظاری برای خبری که شاید بتواند مسیر را تغییر دهد، اما هنوز از راه نرسیده است.
علیرضا سادات کارشناس بازار سرمایه گفت: در نیمه اول شهریور، فشار فروش ناشی از نگرانیهای سیاسی و احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه اروپا، بازار را در وضعیت تلخی قرار داد. در نیمه دوم، برخی اخبار از مذاکرات و احتمال تعویق تصمیمات، اندکی از شدت این فضای منفی کاسته، اما همچنان نمیتوان گفت که این بهبود ماندگار است.
وی افزود: تحلیلگران معتقدند بازار در یک دوراهی قرار گرفته است. از یک سو، احتمال صعود با شوکهای خبری و از سوی دیگر، ادامه وضعیت فعلی که نه سقوط عمیق و نه صعود امیدوارکننده است. در این میان، رفتار سهامداران نشان میدهد که ترس از ریسکهای سیاسی، بهویژه با احتمال چکاندن ماشه، بر ذهن فعالان بازار غلبه کرده است.
علیرضا سادات معتقد است که اخیرا بیش از ۲ همت نقدینگی به صندوقهای طلا وارد شد؛ اقدامی که اگر در اوج قیمت طلا و کف قیمت سهمها انجام شده باشد، میتواند زیانبار باشد. اما این رفتار، بیش از آنکه اشتباه فردی باشد، بازتابی از بیاعتمادی جمعی است
این کارشناس تصریح کرد: ورود سنگین پول به صندوقهای طلا و خروج از صندوقهای درآمد ثابت، نشانهای از تغییر رفتار سرمایهگذاران است. اخیرا بیش از ۲ همت نقدینگی به صندوقهای طلا وارد شد؛ اقدامی که اگر در اوج قیمت طلا و کف قیمت سهمها انجام شده باشد، میتواند زیانبار باشد. اما این رفتار، بیش از آنکه اشتباه فردی باشد، بازتابی از بیاعتمادی جمعی است.
در چنین فضایی، پرسش اصلی سهامداران این است: بفروشیم یا بمانیم؟ پاسخ این سوال، به ریسکپذیری فردی بستگی دارد. اما بهطور عمومی، بازار در نقطهای قرار دارد که از یک سو، ارزندگی بسیاری از سهمها در کف تاریخی قرار گرفته و از سوی دیگر، ریسکهای سیاسی و اقتصادی همچنان پابرجاست. تصمیمگیری در این شرایط، نیازمند تحلیل دقیق و پرهیز از رفتارهای هیجانی است.
اما پرسش مهمتر این است: آیا قرار است فقط نظارهگر باشیم؟ تحلیلگران هشدار میدهند که بیعملی نهادهای تصمیمگیر، بهویژه دولت و سازمان بورس، بازار را به سمت فرسایش کامل اعتماد سوق داده است. اگر جریان پولی جدید وارد بازار نشود، و اگر نهادهای بزرگ با ابزارهایی مانند اوراق تبعی و سرمایهگذاری مجدد سود سهام وارد عمل نشوند، مسیر فعلی به نقطهای میرسد که بازگشت سرمایه و اعتماد تقریباً غیرممکن خواهد شد.
در این میان، دو مسیر قابل اجرا برای حمایت از بازار مطرح شده است؛ اول، استفاده از ظرفیت صندوقهای درآمد ثابت و دوم، هدایت سود نقدی شرکتها و هلدینگها به سمت بازار. هرچند این اقدامات نیازمند هماهنگی و اراده جدی از سوی سازمان بورس و نهادهای اقتصادی است، اما در شرایط فعلی، تنها راهکارهای درونزا میتوانند مانع از سقوط بیشتر شوند.
شرط بازگشت بورس به روند صعودی
همچنین فرزین آقابزرگی کارشناس بازار سرمایه گفت: اگر همین تهمانده اعتماد نیز از بین برود و فعالان قدیمی بازار سرمایه بروند بورس وارد مرحلهای خواهد شد که نه با وعده، نه با تزریق پول و نه با اصلاحات دیرهنگام قابل احیا نخواهد بود. دود این بحران، دیر یا زود به چشم همه خواهد رفت از سهامدار خرد تا سیاستگذار کلان.
وی افزود: در صورت عدم وقوع شوکهای جدید و حفظ وضعیت فعلی، بازار ظرفیت رشد محدود اما قابل توجه نیست. هرچند بسیاری از سهمها در کفهای تاریخی معامله میشوند و نسبت قیمت به درآمد (P/E) در بسیاری از صنایع به سطوح جذابی رسیده است. این یعنی اگر فضای سیاسی به همین شکل باقی بماند نه بهبود چشمگیر، نه تشدید بحران وجود داشته باشد بازار میتواند با جذب پول های پارک شده در پرتفوی در یک مسیر نوسانی صعودی حرکت کند، بهویژه در صنایع ریالی، خودرویی، غذایی و برخی نمادهای کوچکتر که از فشار تحریمها کمتر آسیب میبینند.
به گفته فرزین آقابزرگی سناریوی پیشخور شدن اثر ماشه، اگر با مدیریت روانی بازار و تزریق نقدینگی همراه شود، میتواند به یک دوره تنفس برای بازار تبدیل شود دورهای که در آن، نه امیدهای بزرگ شکل میگیرد و نه ترسهای فلجکننده. اما اگر این فرصت با بیعملی نهادهای تصمیمگیر از دست برود، بازار دوباره به چرخه فرسایش بازخواهد گشت
آقابزرگی تاکید کرد: با این حال، رشد پایدار نیازمند دو مؤلفه کلیدی است؛ اول، ورود نقدینگی جدید از سوی سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی و دوم، کاهش تدریجی ریسکهای سیستماتیک. در شرایط فعلی، اگر جریان پولی از صندوقهای درآمد ثابت و منابع سود نقدی شرکتها به سمت بازار هدایت شود، میتوان انتظار داشت که شاخص کل در کوتاهمدت تا ۳۰ درصد رشد کند. این رشد البته نه از جنس جهشهای هیجانی، بلکه از جنس بازگشت تدریجی اعتماد و اصلاح قیمتهاست.
این کارشناس گفت: سناریوی پیشخور شدن اثر ماشه، اگر با مدیریت روانی بازار و تزریق نقدینگی همراه شود، میتواند به یک دوره تنفس برای بازار تبدیل شود دورهای که در آن، نه امیدهای بزرگ شکل میگیرد و نه ترسهای فلجکننده. اما اگر این فرصت با بیعملی نهادهای تصمیمگیر از دست برود، بازار دوباره به چرخه فرسایش بازخواهد گشت.
براساس این گزارش، باید پذیرفت که بازار سرمایه ایران در شرایط فعلی بیش از آنکه به تحلیلهای بنیادی وابسته باشد، به مدیریت انتظارات و رفتارهای جمعی حساس است. سبز شدن اخیر، نه نشانه پایان بحران، بلکه یادآور این واقعیت است که بازار، حتی در اوج ناامیدی، به دنبال نقطهای برای بازگشت میگردد. حالا نوبت سیاستگذار است که این نقطه را به مسیر تبدیل کند.
اگر فرض را بر تثبیت فضای سیاسی فعلی و عدم وقوع شوکهای جدید بگذاریم، بازار سرمایه ظرفیت رشد محدود اما معناداری دارد. بسیاری از سهمها در کفهای تاریخی معامله میشوند و نسبتهای بنیادی جذاب شدهاند. اما تا زمانی که ریسکهای سیاسی حل نشده باقی بمانند، هیچ روند صعودی پایداری شکل نخواهد گرفت و بازار همچنان در وضعیت شکننده باقی خواهد ماند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع