دولت بزرگ عامل عقب‌ماندگی تولید

اولین نشست جامعه و بازار به فرصتی تبدیل شد تا مسایل اقتصادی و صنعتی از نگاه جامعه‌شناسان بررسی شود. در این نشست،‌ علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس در سخنانی به بررسی سیر تاریخی رابطه تجار و صنعتگران با دولت و جامعه پرداخت. به باور او،‌ ذهنیت جامعه ایران نسبت‌به «سرمایه» منفی است اما بخش‌خصوصی هنوز هم متوجه این ذهنیت منفی نیست. به‌گفته حجت‌الله میرزایی،‌ رییس مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، پیشروی دولت باعث عقب راندن جامعه و بازار شده؛ بزرگی دولت به بالا رفتن سطح رفاه منجر نشده. رشد اقتصادی کمتر، فقر و نابرابری بیشتر نتیجه پیشروی دولت‌ها در مرز جامعه و بازار شده است. یعنی وقتی دولت در حال بزرگ شدن است، حمایتی برای بازار و جامعه اتفاق نمی‌افتد.

فاصله میان مردم و فعالان اقتصادی

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان صنعت  ،سعیدی در این نشست گفت: بین فعالان اقتصادی و مردم به سبب نبود مراکز پژوهشی- در طول تاریخ معاصر- و نبود مشاوران جامعه‌شناس، فاصله افتاده است. در مواقع ناآرامی‌های اجتماعی این نگرانی‌ها بیشتر می‌شود. همه انقلاب57 را در خاطر دارند؛ خاطره جمعی و تاریخی درباره آن دوره این است که بخش‌خصوصی واقعی از بین رفت و انباشت سرمایه در طول زمان به این دلیل شکل نگرفت.
او ادامه داد: براساس اسناد و تحقیق انجام‌شده، تا انقلاب مشروطه، طبقه تجار جزو محترم‌ترین طبقه اجتماعی بود. در انقلاب مشروطه تجار «نقش اساسی» داشته‌اند. البته در بیشتر تحقیقات به نقش روحانیت هم تاکید شده است. اما بعد از آن احترام و جایگاه خاصر برای تجار در نزد مردم نمی‌بینیم. الان دیدگاه این است که فعالان اقتصادی جامعه را مصرف‌کننده می‌دانند. این ذهنیت درست نیست. جدایی بین سرمایه و جامعه وجود دارد. ذهنیت جامعه با انباشت سرمایه مناسب نیست. خانواده‌ها بزرگ‌ترین کارخانه‌ها را داشتند و خیلی هم شفاف بودند. مثلا خانواده لاجوردی، به وضعیت جامعه هم توجه داشتند. حالا در دوره معاصر، شرکت‌های خصولتی را نگاه کنید که چه شرایطی برای اقتصاد آورده است.

جدایی تجارت و صنعت از دوره رضاشاه

سعیدی تصریح کرد: آن زمان پیوندی بین بخشی از تجار و روحانیت می‌دیدیم. البته انباشت تجار بزرگ نداشتیم. طبق اسناد حاج محمدحسن امین‌الضرب 15‌میلیون تومان در زمان ناصرالدین‌شاه سرمایه داشت و بعدا این سرمایه از بین رفت. یا از دوره رضاشاه صنعتگران به وجود می‌آیند و ریشه جدایی تجار و جامعه هم رشد می‌کند. آن زمان اندیشه چپ هم در حال رشد بود.او ادامه داد: از سال‌1320 به بعد جنبش کارگری در کشور شروع شد و رشد کرد، نیروهای خارجی روس و انگلیس هم در سپهر سیاسی نقش‌آفرینی می‌کردند و همه اینها بر رویکردهای اقتصادی اثرگذار بودند.
به گفته سعیدی، نیمه‌های دهه‌30 صنایع رشد کرد؛ اینها نتیجه برنامه منسجم دولت نبود. جایگزینی واردات هم از دهه40 شروع شد. تا اینکه در دهه‌40 اتاق صنایع با اتاق تجارت ادغام شد. بعدا در این اتاق، صنایع دست بالا داشت و تجار منزوی شدند. قاسم لاجوردی در خاطرات خود به این موارد اشاره ‌کرده که با تجار درباره ناآرامی‌های قبل از انقلاب گفت‌وگو شد ولی نتیجه گفت‌وگو این بود که روحانیت با تجار پیوند قوی‌تری پیدا کرده بودند و با صنعت این پیوند ضعیف‌تر بود. او افزود: چپ‌ها و تجار در تضعیف صنعت نقش داشتند و در زمان به وجود آمدن مشکل برای صنعتکارها، صدایی از تجار و بازار شنیده نشد. اینها نشانه‌هایی از این بود که تحولاتی در جامعه در حال رخ دادن است که صنعتگران از آن بی‌خبر بودند. حتی صنعتکاران در اوایل انقلاب هم متوجه شرایط نبودند. تعادل جامعه و بازار برهم‌خورده بود و این عدم تعادل خود را در سال‌57 نشان داد و بعدا دارایی صنعتگران مصادره شد.
سعیدی تاکید می‌کند: برخلاف تجار، صنعتگران تحلیلی دقیق از انقلاب نداشتند؛ البته نقش چپ را هم نباید خیلی نادیده گرفت.
از نگاه جامعه‌شناس‌ها استفاده کنید
سعیدی تصریح کرد: داشتن مشاور جامعه‌شناس برای فعالان اقتصادی بسیار لازم است. باید روند و پارادایم اقتصادی را شناخت. مثلا آن زمان چپ‌گراها می‌گفتند که صنایع به‌دنبال امپریالیسم هستند و کارگران را استثمار می‌کنند. این نهضت اقتصادگرایی است. آن طرف سکه هم اقتصاددان‌های نئوکلاسیک به وضعیت دامن می‌زنند. شاید در چنین شرایطی نهادگراها بهتر بتوانند کمک کنند تا ذهنیت جامعه را برای فعالان اقتصادی تغییر دهند. جامعه‌شناسان هم نقش برجسته‌ای در این زمینه دارند تا نبض جامعه را در اختیار نهادهایی مثل اتاق بازرگانی قرار دهند.
او تاکید کرد: هنوز هم بخش‌خصوصی متوجه نیست که جامعه ما نسبت‌به سرمایه ذهنیت منفی دارد و باید از طریق جامعه‌شناسان نبض جامعه را در اختیار گیرد. نه‌تنها در ایران بلکه در غرب هم به نگاه جامعه‌شناسی باید توجه شود. بسیاری از مسائل اقتصادی، راه‌حل اقتصادی ندارد و جامعه‌شناسان اقتصادی وارد عرصه کار شده‌اند. الان در سیلیکون بسیاری از جامعه‌شناسان اقتصادی فعالیت می‌کنند.
سعیدی با اشاره به بنگاه‌های خانوادگی گفت: یکی از مسائل درونی کارآفرین‌ها، بنگاه‌های خانوادگی است. هیچ فعالیت و توجهی در اتاق‌های بازرگانی سراسر کشور، نسبت‌به اینکه بنگاه‌های خانوادگی ما بیش از یک نسل ادامه حیات نمی‌دهند، نمی‌شود.

بازار کارکرد اجتماعی دارد

در بخش دیگر این نشست، حجت میرزائی، رییس مرکز پژوهش‌های اتاق ایران با اشاره به تفاهم‌نامه همکاری اتاق ایران با انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت: بازار یک نهاد اجتماعی است؛ بازار را نمی‌توان یک نهاد صرفا اقتصادی دانست. بازار مرکز تعامل خانوارها است که هم‌زمان کنش اقتصادی و رفتار اجتماعی دارند. آنها نیروی کار و صاحبان سرمایه و زمین و همکاران تولید هستند و این چرخه می‌چرخد. رابطه جامعه و بازار بیشتر از تامین و مصرف نهاده‌هاست. این رابطه از نوع درهم‌آمیختگی و حل‌شدگی است.
میرزایی ادامه داد: بازار به‌مثابه نهاد اجتماعی در شکل‌گیری رفتارهای اجتماعی اثرگذار است. جامعه، بازار و دولت را باید در یک چارچوب دید و تحلیل این سه جدای از هم انتزاعی است. سطح روابط این سه باهم نهاد را می‌سازد.
او به رویکرد تاریخی درباره بازار اشاره کرد: در نگاه تاریخی بازار کارکردی داشته که در دنیای مدرن متفاوت شده است. الان مفهوم بازار به منفعت اجتماعی، اقتصادی و فردی توجه دارد و با شکل‌گیری رقابت و مبادله به افزایش ثروت منجر می‌شود. این خصلت اجتماعی است. بدون توجه به ‌جایگاه نهاد دولت نمی‌توان به بازار مدرن پرداخت.
به ‌گفته میرزایی، بازار مدرن در ایران عمر طولانی‌تری از دولت دارد؛ بازار 3 تا 4 قرن عمر دارد و دولت مدرن در ایران عمری 100‌ساله دارد. در قرن اخیر بین سه نهاد دولت، بازار و جامعه تعامل برقرار شده که ممکن است این تعامل بر مبنای تفاهم باشد یا تخاصم علیه دیگر یا هر دو و این باعث محدودیت عملکرد بازار و جامعه شده است.
رییس مرکز پژوهش‌های اتاق ایران ادامه داد: بازار کارکرد مهم اجتماعی، مبادله، انسجام و همبستگی اجتماعی دارد. به زورستانی با قوه قهریه دولت در بازار جایگاهی ندارد. کار بازار مبادله عقلانی و داوطلبانه است. از طرفی انسجام‌بخشی کارکرد نهادی بازار است. بازار در قالب رقابت هم به همکاری تاکید دارد. مثلا خوشه‌های صنعتی از طریق هم‌جواری صنعتی، روابط همکارانه شکل می‌دهند. بنگاه‌های رقیب، رقابت همکارانه دارند و این رفتار اجتماعی است. نهاد مالی یک نهاد اجتماعی- اقتصادی است.

رابطه رشد اقتصاد و سرمایه اجتماعی

میرزایی افزود: سرمایه اجتماعی نتیجه کنار هم قرار گرفتن تعداد زیادی بنگاه است که به جامعه تسری پیدا می‌کند. هرچه اعتماد اجتماعی کمتر می‌شود رشد اقتصادی پایین می‌آید و همبستگی اجتماعی کمتر می‌شود. صلح و همبستگی اجتماعی در مقابل تهاجم، کارکرد بازار است.
رییس مرکز پژوهش‌های اتاق ایران تاکید کرد: اعتماد در ایران از دهه‌60 به بعد روند نزولی داشته است. از دهه‌90 هم با رشد پایین اقتصادی روبه‌روییم. بی‌اعتمادی باعث ایجاد هزینه برای نهادهای کنترل‌گر و قضایی شده است. هرقدر سرمایه اجتماعی بیشتر می‌شود، رشد اقتصادی و مبادلات بالاتر می‌رود. این قاعده مهمی است و در سال‌های اخیر آثار زیادی منتشر شده است.
به ‌گفته وی، روند عمومی دولت‌ها فاصله گرفتن از دولت حداقلی است. دولت‌ها به دنبال سهم بالایی از کارکرد قدرت و اقتصاد هستند و برای همین رفتار تهاجمی به بخشی از جامعه و اقتصاد جهانی دارند و آمدن ترامپ هم در ادامه این نگاه و شکلی از مرکانتلیسم مدرن در جهان است. در سطح درونی دولت‌ها سهم دولت در اقتصاد بیشتر شده است. حتی در دولت‌های لیبرال سهم آنها از اقتصاد کمتر از 5/3‌درصد نیست.
میرزایی ادامه داد: البته در برخی کشورها رفاه جامعه بیشتر شده است. مثلا در دوره کرونا پیشروی دولت در حمایت از کسب‌وکار و نوآوری اجتماعی بیشتر شده یا آمریکا و چین از خودرو برقی برای مقابله با آلودگی هوا حمایت می‌کنند.

نامعادله دولت بزرگ و رفاه

به‌ گفته رییس مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، پیشروی دولت باعث عقب‌راندن جامعه و بازار شده؛ بزرگی دولت به بالا رفتن سطح رفاه منجر نشده. رشد اقتصادی کمتر، فقر و نابرابری بیشتر نتیجه پیشروی دولت‌ها در مرز جامعه و بازار شده است. یعنی وقتی دولت در حال بزرگ شدن است، حمایتی برای بازار و جامعه اتفاق نمی‌افتد.
میرزایی به اصطلاح «دولت گنده» اشاره کرد؛ این دولت نه بزرگ است نه توانمند؛ این دولت‌ها دخالت‌گر شده‌اند. دولت گنده به‌دنبال به گوشه راندن بازار است. محدودیت و کنترلگری در حوزه تشکل‌های مدنی و صنفی، نتیجه عملکرد دولت گنده است که منجربه پس راندن جامعه و جامعه اتمیزه و جدا افتاده از هم شده است. نتیجه این وضعیت بی‌اعتمادی جامعه به دولت است.
میرزایی با اشاره به مشخصه بازار گفت: بازار نمی‌تواند بدون رقابت زنده بماند و این با انحصار فرق دارد. از طرفی نهاد نابازار با شکل بازاری رشد می‌کند. خصولتی ظاهر بازاری دارند اما نابازارند.
او ادامه داد: دولت‌ها از چند ابزار برای کوچک‌سازی جامعه و اقتصاد استفاده کرده است: ابزار سیاسی مثل قانون؛ تسهیم منابع بین دولت و بازار و کوچک کردن بازار و سهم بخش‌خصوصی از اقتصاد. مثلا خصوصی‌سازی واقعی کمتر از 20‌درصد است. 80‌درصد خصوصی‌سازی به بنگاه‌های عمومی غیردولتی واگذار شده است. بخش بزرگی از اینها از روش غیررقابتی مثل مذاکره و مزایده واگذار شده نه از طریق واگذاری از طریق بورس. البته روش بورس هم رقابتی صرف نیست ولی از مزایده بهتر است.

بررسی روند تغییرات 6 بازار

در ادامه این نشست، سمیه توحیدلو، جامعه‌شناس انواع بازار و ویژگی‌های مرتبط این بازارها را در ارتباط با دولت و جامعه بررسی کرد.
به گفته توحیدلو بازار سنتی، بازار مدرن، بازار نئولیبرال، بازار پلتفرمی، بازار اطلاعاتی و بازار نوآورانه باید در تقسیم‌بندی و تحلیل بازار مورد توجه قرار گیرد.
او این بازارها را با چهار مشخصه ویژگی سرمایه‌داری، ویژگی دولت، وضعیت جامعه و وضعیت نهادهای مدنی بررسی کرد.
به گفته توحیدلو، ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نه بنگاه‌های اقتصادی رضایت دارند و نه مردم؛ به لحاظ اجتماعی نهادهای مدنی ضعیف‌شده شکاف بین جامعه و دولتی در سطح همبستگی عمودی بالاتر رفته و در همبستگی افقی به جامعه جنبشی رسیده‌ایم. در چنین شرایطی باید بازار را در ارتباط با فضای اجتماعی و نسبتش با دولت و جامعه بررسی کنیم. در واقع با یک بازار و جامعه واحد روبه‌رو نیستیم. باید تغییر اینها موردمطالعه قرار گیرد.

 

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت − پنج =

پربازدیدترین ها