منوچهر برون
این روزها در فضای مجازی زمزمههایی شنیده میشود؛ سخن از اینکه فلان قوم یا منطقه به خوزستان مهاجرت کرده یا مدیریت استان در دست «غیرخوزستانیها» افتاده است. اما آیا چنین گفتارهایی سودی برای مردم این دیار دارد؟ یا تنها تیشهای است که بر ریشهی وحدت و همدلی میخورد؟
خوزستان نه یک استان، بلکه تاریخ فشردهی ایران است؛
سرزمینی که از هزاران سال پیش، قومها، زبانها و فرهنگها در آن در کنار هم زیستهاند. این خاک، گهوارهی تمدن عیلامی، زادگاه آزادی و حماسه و دروازهی ایران باستان بوده است. جدایی بخشهایی از خوزستان در دهههای اخیر – از گچساران تا بهبهان و از هندیجان تا بوشهر – نه جدایی دلها که تقسیمات اداری بوده است. مردم این نواحی، چه در صنعت نفت باشند، چه در عشایر و روستاها، ریشه در یک زمین دارند و خون در رگهایشان از یک سرچشمه جاری است.
اگر از نگاه تاریخی بنگریم، پیوند اقوام خوزستانی – بختیاری، عرب، لر، دزفولی، شوشتری، بومی و مهاجر – همواره نیروی نجاتبخش این سامان بوده است. در دورهی فتحعلیشاه، هنگامی که مردم جنوب عراق، آبادان و خرمشهر زیر ستم پاشای عثمانی بودند، شیوخ و بزرگان عرب از ایلخانان بختیاری یاری خواستند و محمدتقیخان و کاید اسماعیل مکوند با سواران خود به یاری آنان شتافتند. این همبستگی، نه بر پایهی قومیت، بلکه بر بنیان انسانیت و دفاع از حق بود.
در روزگار جهاد عشایر نیز، این همدلی باز تکرار شد؛ بختیاریها و عربهای غیور خوزستان، دوشادوش یکدیگر در برابر نیروهای استعمار انگلیس ایستادند و در خون و غیرت خویش، شرف ایران را نگاشتند. حتی در قیام علیمردان بختیاری در دوره پهلوی اول، باز میبینیم که این پیوند، جان تازهای به مقاومت مردم بخشیده است.
اکنون باید پرسید: این تاریخ مشترک را برای چه باید فراموش کنیم؟ چرا باید اجازه دهیم تفرقههای مجازی و قومگراییهای مصنوعی، وحدتی را که با خون و رنج نیاکان ساخته شده، ویران کند؟
در دنیایی که ملتها به دنبال همگراییاند، خوزستان باید الگوی همزیستی باشد. این استان، اگر بخواهد دوباره به جایگاه شایستهی خود در اقتصاد، فرهنگ و توسعه برسد، به همدلی همهی فرزندانش نیاز دارد – نه به مرزبندیهای مصنوعی.
درختی که ریشه در خاک مشترک دارد، بیثمر نمیماند؛
و خوزستان، درختیست با هزار ریشه، که هر ریشهاش از قومی، زبانی و فرهنگی مینوشد، اما همه در یک تنه، در نامی به نام «ایران» جمع میشوند.
تاریخ این سرزمین با اتحاد نوشته شده است، نه با تفرقه؛ و آنکس که دلها را از هم جدا کند، بیشک فراموش کرده که خاک، هیچگاه قوم نمیپرسد.