حقوق شهروندی من تا کی و کجا باید نادیده گرفته شود

علی اصغر افتخاری عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : چند وقت پیش برای ارتقاع پایه پروانه نظام در  کلاس دوره آموزشی شرکت کرده بودم که استاد شروع مطالب خود را با این جمله  آغاز کرد.
ای بابا
با یک گل که بهار نمی شود
و در ادامه صحبت گفت یک ضرب المثل انگلیسی است که بیان می کند
یدانه یدانه گل می شود دسته گل
امروز شنبه 24 شهریور ماه سال 1403 برای اهدا خون به مرکز انتقال خون شهرستان شهریار مراجعه  و از قضا نیاز به سرویس بهداشتی برایم حادث شد از روی اجبار خواستیم از سرويس بهداشتی آن مرکز استفاده کنیم که قفلی بر روی در آن نقش بسته بود و سرويس بهداشتی در ورودی واحد ساختمانی مرکز انتقال خون وجود داشت که اختصاص پیدا کرده بود برای مراجعه کنندگان که این افراد  داوطلبانه آمده اند به آن مرکز برای اهدا خون که آن مکان فاقد بهداشت، نظافت و شیرآلات با دیدن این واقعه دنیا بر سرم خراب شد که مجبورم برای اینکه  بر اثر فشار وارده لباس خود را خیس نکنم و در معبر عمومی انگشت نما نگردم از آن مکان استفاده نمایم.وقتی نزد دکتر آن مرکز برای معاینه قبل از اهدا خون رفتم فشارم بالای شانزده شده بود در صورتی که فشار خون اینجانب اکثر مواقع نزدیک یازده می باشد.

حال پای صحبت من با مسئولان شهرستان شهریار از جمله عالی جنابان سروران گ ثرامی و محترم آقایان: دادستان، فرماندار، نماینده مجلس، شهردار شهریا، رئیس شبکه بهداشت و شوراي شهر شهریار است و یا ممکن است این موضوع عمومیت پیدا کند و در کل کشور بصورت یکنواخت وجود داشته  و یک واقعیت انکار نا پذیر باشد.
اول سخنم با رئیس محترم آن مرکز انتقال خون است که ایشان نصبت به مکان استقرار خود و نیاز های تصرفی و کاربری مربوطه لازم است امکانات مورد نیاز مرکز خود را فراهم و سپس در آن مکان مستقر گردد. دوم مالک آن واحد ساختمانی وقتی مجموعه ای را برای تصرف خاص در اختیار آن مرکز قرارداد باید ابنیه مورد نیاز برای آن واحد تصرفی طبق آیین نامه های مربوطه و استاندارد تامین نماید. رئیس محترم شبکه بهداشت شهرستان که يقينا آن‌ مجموعه و مجموعه های مشابه زیر نظر آن‌ شبکه هست بازدید نماید. واحد های بهداشتی خود ناقل انواع و اقسام بیماری نباشد.
آيا نباید امکانات بهداشتی را برای آن مجموعه فراهم نماید.
با این تفاسیر وقتی قدری عمیق به موضوع نگاه می کنی حس عجیب و دلشوره عميقي از انحطاط و بی اخلاقی و بی مسئولیتی را در وجود برخی یا بخشی از مسئولان مشاهده می گردد هرکس به اندازه و توان و جایگاه خود وارد رانت اختلاس فساد  و بی مسئولیتی شده اند و این موضوع تداعی کنند هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمکی است.
به قول عزیزی از بزرگوارای مطلب بجا و درست، جمله طلائی را بیان کردند که برخی فکر می کنند امکانات این مملکت همانند یک گاو مرده و بی رمقی است که هرکس به توان خود و امکانات در اختیار وی از این سفره و خان گسترده باید بهره مند شود. حال به نسبت جایگاه و موقعیت خود.
وقتی این مطلب را تهیه میکردم بارها مستند زنده زنده قربانی شدن گاو وحشی توسط کفتار ها از جلو دیدگانم رژه رفت.
و این موضوع برایم تداعی می شد که من در کجای این شهر و اجتماع واقعه شده ام
آیا من هم همانند همان گاو مستند در حال بلعیده شدن توسط کفتارانیم
حقوق سهروردی من تا کی و تا کجا  باید نادیده گرفته شود.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 + هجده =

پربازدیدترین ها