اِقرَا بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق…
بخوان !
چه بخوانم ؟
بخوان ! به نام پروردگارت که آفرید…
بخوان! ای محمّد ! که دنیا در انتظار توست !
بخوان ! که نسیم بهار زندگی چشم انتظار وزیدن است و سبزه های سعادت چشم به راه دمیدن.
بخوان ! که شکوفه های حیات آهنگ شکفتن دارند و آرزوی راز گفتن .
بخوان ! تا دیگر زاغ و زغن های جاهلیّت بر شاخساران خشکیده و خزان زده بشریّت نخوانند و بوم های شوم توحّش و بربریّت بر بام خرابه های تمدُّن و انسانیّت نوحۀ مرگ سر ندهند.
بخوان ! تا با نغمۀ ملکوتی تو عمر دیو دنائت به سر آید و بلبل کرامت نغمه بسراید .
بخوان ! تا چشمه های زلال معارف از دامنه های حرا بجوشد و بر دشت و دمن دنیا سبزه های صفا بپوشد .
بخوان !که دیگر فرزندان آدم تشنۀ آب اند و سیر از سراب .
بخوان ! تا از انفاس نفیس تو رایحۀ روحبخش ریاحین رحمت را در کوچه باغ های تاریخ بپراکند و شمیم شفابخش کلام تو مشام جان ها را بیاگند .
بخوان ! که شرافت اشرف مخلوقات در شرار اشرافیّت می سوزد و دژخیم شر بر اندام بشر جوشن جفا و جبّۀ جاهلیّت می دوزد .
…و محمد خواند !
پیامبر خدا و روشنگر راه هُدی از فراز حرا بر فرود دنیا ندا سر داد :
” قوُلوُا لا اِلهَ اِلّا الله تُفلِحوُا ”
…و هزاران خورشید در غار حرا منفجر شد و کهکشان ها ستاره بر سر و روی عالم فرو ریخت !
دامن دامن دانه های دُر از دامنه های حرا افروخت و خرمن خرمن خوشه های خُدعه و خیانت را سوخت .
گلی در حرا شکفت که عطر دلاویز و گلبرگ های رنگ آمیز آن تا ظهور قائم امامت و قیام قیامت تاریخ زمان را عطر آگین می کند و جغرافیای زمین را رنگین .
چشمه ای از فراز حرا جوشید که زلال آن بر بستر تاریخ خروشید . بوستان های مکرمت را کرامت بخشید و گلستان های سعادت را طراوت .
ای حرا ! ای کوه بشکوه ! ای راز دار پراندوه! ای فرودگاه غم های انبوه ! ای مهبط وحی و نبوَّت ! و ای مامن رسالت !
ای کوه گران ! دنیای تشنه به سوی تو نگران است و بیزار از دگران !
بعثت پیامبر نور و طلوع خورشید رحمت و سرور مبشّر بشر و مُنذر به شر پایان دهندۀ یلدای تیره روزی و آغازگر پگاه پرنور پیروزی برپویندگان صراط المستقیم و جویندگان طریق ” جنّهُ النَّعیم” مبارک باد !