جان ارزان کارگران

روز 11 اردیبهشت به رسم هرساله روز جهانی کارگر است اما امسال روز جهانی کارگر به دلیل انفجار بند شهید رجایی بندرعباس کمی متفاوت است؛ سراسر غم است و تاریکی. از کرمانشاه، شیرآباد و باباییان زاهدان تا لوتک زابل و روستاهای دورافتاده ایرانشهر و سراوان، مردان جوانی که زور بازو دارند اما کار و پول ندارند، حتی یک وانت بار برای سوخت‌کشی در دسترس‌شان نیست، برای نان درآوردن راهی شهرهای بزرگ، معادن و اسکله‌ها و بنادر می‌شوند. هرجا که کار سخت هست، کردها، بلوچ‌ها و سیستانی‌ها هم هستند. بیکاری آنها را مانند بسیاری دیگر از کارگران روزمزد، در سراسر جغرافیای ایران آواره کرده، زندگی‌شان طعم آوارگی، سخت‌جانی و عرق ریختن و سفره خالی دارد… و هرجا حادثه و فاجعه‌ای از راه می‌رسد باز کارگران بی‌شناسنامه و با شناسنامه قربانیانی هستند که چراغ خاموش جان می‌دهند یا سلامت و زندگی‌شان به تاراج می‌رود. در انفجار بندرعباس، بیش از ۷۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند، حداقل ۲۲نفر مفقود شده‌اند و بیش از‌ هزار نفر مصدوم و روانه بیمارستان. تعداد زیادی از آنها کارگران روزمزد بارگیری و تخلیه بوده‌اند؛ کارگرانی که هویت‌شان هیچ جا ثبت نشده و هیچ‌کس آنها را به عنوان «کارگر» به رسمیت نمی‌شناسند.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان‌صنعت  ، اگر جزو مفقودان حادثه باشند، اثبات مرگ غمبارشان کار ساده‌ای نیست؛ خانواده‌های روستایی آنها حتی نمی‌دانند نان‌آورشان کجای این جغرافیای گسترده، مشغول کارگری و روزمزدی‌ست…. آنها حاشیه‌نشین‌اند، در حاشیه‌ها هم جان می‌دهند، بی‌نشان و بی‌هویت گم می‌شوند البته این اولین و آخرین حادثه که قربانیانش کارگران بوده‌اند، نیست بلکه ساعت ۹شب ۳۱ شهریور نیز به خاطر «بی‌توجهی مدیران و مسوولان معدن» بیش از ۶۰ کارگر در اعماق بیش از ۱۰۰۰متری زمین کشته و مصدوم شدند. بعد از طبس هم در پی حادثه معدن دامغان کارگران نیز جان خود را از دست دادند. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان این حوزه بر این باورند که جان کارگران برای مسوولان ارزشی ندارد چراکه کارگران در ایران نه‌تنها امنیت شغلی و معیشتی ندارند بلکه تبعیض جنسیتی هم بیداد می‌کند. از سوی دیگر درآمدهای فعلی نه‌تنها تناسبی با هزینه‌های زندگی ندارد بلکه بسیاری از کارگران را مجبور کرده تا در شرایط دشوار کاری و ساعات طولانی فعالیت کنند. از سوی دیگر به دلیل بالا بودن هزینه‌های زندگی، تامین نان شب به یک رویای دست‌نیافتنی برای قشر کارگر تبدیل شده است؛ موضوعی که جامعه کارگری دیگر به سختی می‌تواند درباره آن تصمیم‌گیری کند یا حتی امید داشته باشد.

جان کارگران ارزشی ندارد!

حمید حاج اسماعیلی، فعال حوزه کارگری با اشاره به همزمانی حادثه بندرعباس و هفته کارگر به «جهان‌صنعت» گفت: متاسفانه امسال و به طورکلی هر سال برای کارگران سالی مملو از حوادث‌های مختلف است. چند ماه پیش مرگ دلخراش کارگران معدن زغال‌سنگ طبس و معدن دامغان را داشتیم، از این دست حوادث تلخ کارگاهی بیشتر کارگران را قربانی می‌کند. این در حالی است که مسوولان مربوطه هیچ‌گاه عبرت نمی‌گیرند بنابراین روز جهانی کارگر، نه جشن است و نه مراسم نمادین؛ این روز باید فریاد خشم کارگرانی باشد که سال‌هاست صدایشان نادیده گرفته شده. جامعه کارگری از وعده‌های بی‌پشتوانه خسته شده و امروز امنیت شغلی، معیشت انسانی و حق داشتن سرپناه را با صدای بلند مطالبه می‌کند.
وی افزود: روز جهانی کارگر که مصادف با اول ماه مه است و به یاد اعتصاب سراسری کارگران آمریکا در ماه مه سال ۱۸۸۶، در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته می‌شود، در اصل به پاس تلاش‌ها و مبارزاتی است که کارگران آمریکا برای رسیدن به حق هشت ساعت کار در روز جنگیدند. کارگران در آمریکا با الهام از اعتراضات کارگران سنگ‌تراش شهر ملبورن استرالیا، برای کاهش ساعات کاری، برای احقاق حقوق خود بسیج شدند. بعد از اعتصابات و اعتراضات طولانی برای رسیدن به این حق، اعتراضات سراسری‌ای در ماه مه سال۱۸۸۶ در شیکاگو برگزار شد. این اعتراضات مسالمت‌آمیز اما به شدت سرکوب شد و سال‌ها بعد در برخی کشورها به یاد این تجمع خونین شیکاگو تجمعاتی برگزار کردند و بعد از سال‌ها این روز به عنوان روز جهانی کارگر معرفی شد. در این راه برخی جانشان را از دست دادند یا دچار نقض عضو شدند.
حاج اسماعیلی با اشاره به فقدان امنیت شغلی و معیشتی کارگران بیان کرد: این روز بزرگ به عنوان روز جهانی کارگر در ایران نیز معرفی شده است اما باوجود حوادث تلخی که برای کارگران در سراسر کشور رخ می‌دهد، هیچ مسوولی برای توقف این چرخه مرگبار قدمی برنداشته است. بعد از گذشت سال‌ها از تصویب قانون کار و با گذشت بیش از سه دهه، مطالبات ما در روز کارگر همچنان معیشت، امنیت شغلی و ایمنی کار است و متاسفانه باید بگویم در این سه زمینه نه‌تنها پیشرفت نکردیم که پسرفت هم داشته‌ایم. در زمینه امنیت شغلی امروز بیش از ۹۵درصد از قراردادهای ما موقت است و کارگران با قراردادهای یک ماهه تا یک‌ساله کار می‌کنند. حتی آیین‌نامه ماده۷ قانون کار که بعد از سال‌ها در سال ۹۸ نوشته شد تا کنون به مرحله اجرا نرسیده و مشکل امنیت شغلی کارگران ادامه دارد.
او در رابطه با معیشت کارگران گفت: سقوط دستمزد به زیر خط فقر و افزایش تعداد شاغلان فقیر نتیجه سال‌ها سیاستگذاری در حوزه سرکوب مزدی است. سرکوب مزدی سبب شده کارگران امروز حتی با چند شیفت کار هم نتوانند نیازهای اساسی خانواده خود را تامین کنند. این در حالی است که همواره کارگران قربانیان اول حوادث کارگاهی می‌شوند. حتی در میان کارگران مصدوم و فوتی بندرعباس تعدادی کارگر بی‌شناسنامه وجود داشته است. در بندرعباس، زاهدانی و سیستانی زیاد است؛ آنها از فقر و فاقه و بیکاری، از محرومیت عمیقی که حتی برای کارگری ساختمان هم فرصتی برای کار نیست، فرار می‌کنند و به امید روزهایی که بدون بیمه و سرپناه، حقوق روزمزدی بگیرند و برای خانواده‌شان بفرستند، به اسکله می‌آیند؛ هنوز آماری از تعداد بلوچ‌ها و سیستانی‌های فوتی و مفقودی انفجار اسکله شهید رجایی در دست نیست اما احتمالا تعدادی از آنها که از حاشیه‌ها و کپرهای اطراف زاهدان و خاش آمده بوده‌اند، شناسنامه و اوراق هویت ندارند و اگر قرار باشد دولت دیه‌ای به خانواده‌های فوتی‌ها و مفقودان بپردازد، مثل همیشه سرشان بدون کلاه می‌ماند، بعد از مرگ هم به رسمیت شناخته نمی‌شوند. متاسفانه تعداد زیادی از آنها در سامانه‌ها و بانک اطلاعاتی ثبت نشده بودند، وزارت کار باید پاسخگو باشد که چرا در این خصوص نظارت نداشته است؟ چرا وزارت کار نسبت به رعایت حقوق کارگران، مطالبات آنها به خصوص ایمنی، بهداشت و حفاظت فنی کارگران اقدامی انجام نداده است؟!
این فعال حوزه کار با اشاره به اینکه کارگران سرمایه‌های اول نیروی انسانی و نیروی کار کشور هستند، اظهار کرد: در حالی حق تشکیل نهادهای کارگری در بنادر، مناطق آزاد و دیگر کارگاه‌هایی که معمولا دولت مدیریت می‌کند، ممنوع بوده است که آنها حق دارند با ایجاد این تشکل‌ها مطالبات خود را بیان کنند و صدای خود را به مسوولان برسانند. وگرنه همین ممنوعیت‌ها و محدودیت‌هاست که باعث مرگ نیروهای عزیز و سرمایه‌ها کشور می‌شود. علاوه بر کارگران، خانواده‌های آنها نیز مورد رنج و آسیب قرار گرفتند. به نظرم هنوز جایگاه نیروی کار در کشور به درستی تعریف نشده است. حقوق کار در ایران مورد احترام مسوولان و دولتمردان نیست.
او ادامه داد: تشکل‌های مستقل کارگری، به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای بیان مطالبات و رفع مشکلات کارگران، در بازه زمانی سال‌های اخیر به حاشیه رانده شده‌اند. این تشکل‌ها می‌توانند پل ارتباطی مستحکمی بین جامعه کارگری و تصمیم‌گیران باشند و بستری فراهم کنند تا دغدغه‌ها و حقوق کارگران به شکل اصولی و قانونی مطرح شود. اگر واقعا مسوولان ادعا دارند که دموکراسی در کشور حاکم است، تشکل‌های کارگری را در واحدهای تولیدی و صنعتی و کارخانه‌ها نهادینه کنند. این تشکل‌ها واقعی‌ترین نمایندگان جامعه کارگری و قانونی‌ترین تشکل‌ها در کارخانه‌ها هستند. در این راستا امید است همانند شوراهای اسلامی در تمامی شهرها و روستاها و همانند نمایندگان مجلس که جایگاه قانونی دارند، تشکل‌های کارگری نیز به همین شیوه شکل بگیرند و از جایگاه ویژه و واقعی خود برخوردار باشند.
حاج اسماعیلی با اشاره به اینکه کارگران غم نان دارند، بیان کرد: حقوق کارگران مورد تکریم کارفرمایان نیست و هیچ ضمانتی برای پشتیبانی آنها وجود ندارد. جامعه کارگری در شرایطی قرار گرفته که باوجود اینکه فرزندان این قشر موقعیت‌های مناسبی دارند اما چه برای تحصیل و چه برای ازدواج مجبور هستند از این دو موضوع صرف‌نظر کنند. جوانان به سمت تشکیل خانواده و ازدواج نمی‌روند و اگر هم ازدواج کنند فرزندآوری ندارند بنابراین سعی می‌کنند با ورود به بازار کار به نحوی کمک معیشت و اقتصاد خانواده باشند. تورم افسارگسیخته، افزایش حقوق را به کام کارگران تلخ کرده است. از دولت می‌خواهیم تورم مهار شود تا کارگران بتوانند معیشت خود را تامین کنند. حقوق واقعی کارگران پرداخت شود. حداقل حقوق کفاف هزینه‌های سنگین زندگی را نمی‌دهد. متاسفانه شاهد آن هستیم که به شدت قدرت خرید جامعه کارگری و بازنشستگان کاهش پیدا کرده است و به اجبار از بسیاری از خواسته‌های خود چشم‌پوشی کرده‌اند.
او ادامه داد: روز کارگر شاید یک یادآوری بزرگ است که باید به مطالبات کارگران توجه کنیم و جایگاه نیروی کار را به عنوان موتور توسعه کشور به درستی بشناسیم. روز کارگر، روز مطالبه است نه روز سانسور و سکوت. دولت، کارفرمایان و مسوولان باید پاسخگو باشند. اگر گوش شنوایی وجود نداشته باشد، فریاد ما هم بلندتر می‌شود. پیش از شروع هر کاری اول باید ایمنی آن کار تضمین شود و بعد کارگران مشغول به کار شوند. وزارت کار باید این موارد را در نظر بگیرد.
این کارشناس کار با اشاره به وضعیت تبعیض‌آمیز شرایط کاری در جامعه ایرانی گفت: متاسفانه نظام کار ایران تبعیض‌آمیز است. به صورت رسمی حدود 13‌میلیون کارگر وجود دارد که از آن کمتر از 2‌میلیون در اختیار زنان است. از سوی دیگر زنان در مسیر دستیابی به مشاغل در مقابل مردان همیشه بازنده هستند، همچنین آنها با چالش‌های زیادی از جمله دستمزد کمتر نسبت به مردان در موقعیت‌های شغلی مشابه، موانع ترقی شغلی و محدودیت در دستیابی به پست‌های مدیریتی، فشار بیشتر برای اثبات خود در محیط‌های کاری مردانه، عدم امنیت شغلی به ویژه در دوران بارداری و پس از زایمان و نگاه‌های جنسیتی و تبعیض‌آمیز در محیط کار برخوردار هستند. مسلما حقوق زنان در حوادثی مانند انفجار بندرعباس نیز کمتر بوده است. شاید بهترین فضای مطالبه‌گری برای گروه زنان، حضور در تشکل‌های صنفی و کارگری باشد اما متاسفانه با توجه به جمعیت زنان شاغل در جامعه، نرخ مشارکت آنها در تشکل‌های عالی استانی و کشوری بسیار اندک است و حضور تعداد اندکی از زنان در تشکل‌ها، صرفا جنبه تشریفاتی و ویترنی دارد؛ این نقصان، بزرگ‌ترین آفت جامعه زنان است و موجب می‌شود اصلاحات اساسی هرگز اتفاق نیفتد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × چهار =

پربازدیدترین ها