جاسوسان؛ برندگان فیلترینگ

سیاست فیلترینگ در ایران از یک ابزار کنترلی به تهدیدی چندلایه برای حوزه‌های مختلف از جمله در حوزه اقتصاد دیجیتال تبدیل شده است. کاربران ایرانی به‌عنوان بخشی از جامعه جهانی برای ارتباط، کسب‌وکار، آموزش و فعالیت‌های روزمره به شبکه‌های اجتماعی و خدمات بین‌المللی نیاز دارند. فیلترینگ این نیاز را نه‌تنها از بین نمی‌برد بلکه کاربران را به سمت استفاده گسترده از ابزارهای دور زدن فیلتر مانند VPNها، پروکسی‌ها و تونل‌های رمزنگاری‌شده سوق می‌دهد. در این فرآیند ترافیک کاربران از مسیرهایی عبور می‌کند که عمدتا در خارج از کشور قرار دارد و دسترسی نهادهای امنیتی به داده‌های واقعی و بومی کاربران را به حداقل می‌رساند. این وضعیت عملا نظارت، تحلیل و شناسایی فعالیت‌های خرابکارانه یا مشکوک را به‌شدت تضعیف می‌کند. از نگاه امنیتی این یک بحران پنهان اما واقعی است.

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان‌صنعت  ،  نهادهای مسوول در حالی‌که نیازمند رصد دقیق جریان‌های اطلاعاتی برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی هستند، درگیر فضایی مبهم، چندلایه و ناشناس شده‌اند که ساختار آن با ابزارهای فیلترشکن شکل گرفته است. آنچه در گذشته به‌عنوان «پایش و پیشگیری از نفوذ» ممکن بود، اکنون در سایه لایه‌های رمزنگاری، آی‌پی‌های خارجی و سرورهای ناشناس تقریبا ناممکن شده است. این فضا برای عوامل نفوذی، شبکه‌های خرابکار، بسترهای جاسوسی و عملیات روانی، شرایطی ایده‌آل ایجاد کرده است. استفاده از فیلترشکن‌ها برای این گروه‌ها به معنای پنهانکاری سیستماتیک است؛ پنهانکاری‌ای که نه‌فقط برای کاربران عادی بلکه برای کسانی که به‌دنبال آشوب، جاسوسی یا فعالیت سازمان‌یافته هستند، یک مزیت راهبردی محسوب می‌شود. در واقع همان سیاستی که قرار بود دیوار دفاعی باشد، اکنون به پلی برای عبور بی‌صدا از آن دیوار تبدیل شده است.

این ادعا که «در هر گوشه‌ شهر، جاسوسی پنهان شده است»، هرچند ممکن است در نگاه نخست اغراق‌آمیز به‌نظر برسد اما در واقع بازتاب یک واقعیت نگران‌کننده است. ناشناختگی هویتی و عدم امکان ردیابی دقیق، زمین بازی را برای عوامل نفوذی و خرابکارانه بسیار مساعد کرده است. این همان جایی است که سیاست فیلترینگ، خواسته یا ناخواسته به ابزاری برای بی‌ثبات‌سازی داخلی تبدیل می‌شود. از طرفی فیلترینگ تنها یک تهدید امنیتی نیست و آثار آن بر اقتصاد دیجیتال، یکی دیگر از نمودهای آشکار ناکارآمدی این سیاست است. در کشوری که تلاش دارد با توسعه اقتصاد دانش‌بنیان و صادرات خدمات فناوری جایگاه خود را در جهان ارتقا دهد، مسدود کردن بسترهای ارتباط جهانی، برابر با قطع شریان‌های حیاتی این اقتصاد نوین است. استارتاپ‌ها، فریلنسرها، تولیدکنندگان محتوا و شرکت‌های خدمات‌محور، برای بقای خود ناچارند از ابزارهایی استفاده کنند که نه‌تنها کیفیت پایین و ناایمن دارند بلکه باعث کندی عملکرد، افزایش هزینه و ریسک‌های حقوقی جدی می‌شوند.

هیچ سیاست عمومی‌ای نباید ادامه پیدا کند وقتی اثربخشی‌اش نه‌تنها صفر بلکه منفی است. فیلترینگ در ایران نه منجر به کاهش محتوای نامطلوب شده، نه ارتباطات غیرقانونی را متوقف کرده، نه امنیت فرهنگی را افزایش داده و نه شکاف میان دولت و مردم را ترمیم کرده است. در عوض باعث گسترش زیرزمینی شدن اینترنت، تقویت فضاهای تاریک سایبری، رشد بی‌رویه ابزارهای رمزنگاری‌شده و توسعه‌ اکوسیستم غیررسمی فناوری شده است. در این شرایط اصرار بر ادامه‌ سیاست فیلترینگ بیش از آنکه نشانه‌ تدبیر باشد، گویای نوعی ناتوانی ساختاری در درک مختصات دنیای دیجیتال است.

هر روز تاخیر در اصلاح این سیاست، هزینه‌های انسانی، اقتصادی و امنیتی جبران‌ناپذیری بر کشور تحمیل می‌کند. باید به این اصل بنیادین بازگشت که حکمرانی بر فضای دیجیتال تنها با انسداد ممکن نیست بلکه نیازمند مشارکت، شفافیت و بهره‌گیری از ابزارهای تحلیل هوشمند و بومی است. فیلترینگ در شرایط فعلی نه‌تنها کارکرد ندارد بلکه خود به پاشنه آشیل امنیت سایبری کشور تبدیل شده است. وقت آن رسیده تا با شجاعت، این سیاست شکست‌خورده کنار گذاشته شود و جای خود را به رویکردی واقع‌گرایانه، داده‌محور و مبتنی‌بر اعتماد عمومی بدهد.

 

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × یک =