محسن قدیری عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : «خوراک را زیاد کنید، تا آمار تولید بالا بیاید.»
همین یک جمله، کافی بود تا یکی از گرانترین واحدهای پالایش کشور از مدار خارج شود.
واحد آیزوماکس پالایشگاه تبریز در آستانهی پایان عمر عملیاتی خود بود و باید اورهال می شد.
کاتالیستها پوشیده از کک، افت فشار در بستر بالا، و دمای واکنش در مرز خطر.
کارشناسان هشدار دادند: زمان توقف و Regeneration رسیده است.
اما دستور از بالا ساده بود:
«تولید نباید پایین بیاید؛ خوراک را بیشتر کنید.»
و همین، آغاز Temperature Runaway شد.
واکنش از کنترل خارج شد، حرارت بالا رفت،
کاتالیستها به هم جوش خوردند،
راکتور از درون سفت و سیاه شد،
و در نهایت، جوش کارخانهای (Factory Weld) در ناحیه خروجی ترکید.
واحد از سرویس خارج شد، و قلب تولید واحد آیزوماکس تبریز ایستاد.
دستاورد این تصمیم
• کاهش روزانه: ۳۵۸ هزار لیتر بنزین و ۲.۵ میلیون لیتر گازوئیل و ناترازی بیشتر
• زیان مستقیم: بیش از ۸۵ میلیارد تومان در روز
• از سرویس خارج شدن دائمی یک واحد چندصد میلیون دلاری
• توقف طولانیمدت تولید در قلب پالایش تبریز
فراتر از یک اشتباه فنی
این حادثه نه از ضعف فلز بود، نه از کهنه بودن تجهیزات.
از همان جملهی سادهای شروع شد که در جلسات مدیریتی بارها شنیده میشود:
«آمار باید بالا برود، هر طور شده.»
در شرایط ناترازی انرژی، فشار تحریم و کمبود سوخت،
توقف برای اورهال تبدیل میشود به «ضعف»،
و تولید به هر قیمت، به «افتخار ملی».
در چنین فضایی، مهندسی معنا ندارد؛ فقط عدد مهم است.
ریاضی تلخ
در ظاهر، تولید بالا رفت.
اما در واقع، ارزش پایین آمد.
در ظاهر، عدد مثبت شد،
اما در باطن، همهچیز منفی بود —
از بهرهوری تا ایمنی، از اعتماد فنی تا سرمایهی ملی.
این همان ریاضی تلخ صنعت پالایش و پخش است:
هرچه خوراک بیشتر،
ارزش کمتر.
و نکته پایانی
حادثه آیزوماکس تبریز فقط ذوب فلز نبود؛
ذوب عقل فنی زیر فشار سیاست بود.
تا وقتی معیار موفقیت در صنعت، عدد تولید روی کاغذ باشد،
و نه ارزش واقعی در میدان عمل،
این چرخهی معیوب ادامه خواهد داشت —
از یک واحد به واحد دیگر.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع