محسن قدیری عضو شورای سردبیری بادرج یادداشتی در اقتصاددان نوشت :
چرا دوران جدید بشر در حال تولد است
۱. دنیا در حال پوست انداختن است
زمانی بازو تعیینکننده بود،
بعد بخار آمد، برق آمد، و سپس اینترنت…
اما امروز نوبت مغز است — مغز توسعهیافتهای که دیگر به بدن محدود نیست.
ماشینها دیگر ابزار نیستند؛
یاد میگیرند، تصمیم میگیرند، و از خطا تجربه میسازند.
بشر برای خود همکار اندیشهگر ساخته است؛
مغزی که نمیخوابد، فراموش نمیکند، و خسته نمیشود.
۲. ثروت آینده در دانایی است، نه در ماده
در قرن پیش، هرکه نفت داشت، قدرت داشت.
در قرن حاضر، هرکه داده و دانش سامانیافته دارد، آینده را مینویسد.
واقعیتها گویای این تحولاند:
• در جهان امروز صدها میلیارد دلار برای زیرساختهای دانایی و فناوریهای نو خرج میشود.
• کشورهایی مانند آمریکا و چین در خط مقدم این رقابتاند.
• ارزش اقتصاد دانایی از مرز تریلیونها دلار گذشته است.
دیگر دوران استخراج از زمین تمام شده؛
اکنون دوران استخراج از ذهن است.
۳. درهٔ سیلیکون؛ فرماندهی مغز جهانی
در کالیفرنیا جایی هست به نام درهٔ سیلیکون؛
جایی که دانش، سرمایه و رویا درهم آمیختهاند.
آنچه در این نقطه نوشته میشود،
اقتصاد و سیاست جهان را تغییر میدهد.
هر خط از کد، هر فرمول و هر تصمیم فناورانه در آنجا،
میتواند مسیر تمدن را عوض کند.
بهدرستی میگویند:
«درهٔ سیلیکون همان کاری را با قرن بیستویکم کرده که بخار با قرن هجدهم کرد.»
۴. انقلاب مغزی ایلان ماسک
در میانهٔ این تحولات، مردی برخاسته که میخواهد مغز انسان را به شبکهٔ جهانی وصل کند.
او با تراشههای عصبیاش میکوشد مرز میان ذهن و ماشین را از میان بردارد.
امروز، بیماران فلج تنها با فکر، اندام رباتی را حرکت میدهند؛
و فردا شاید انسان بتواند تنها با ذهنش بنویسد، سخن بگوید، یا بیاموزد.
او میگوید:
«اگر قرار است بشر عقب نماند، باید خودش را گسترش دهد.»
این سخن آغازگر نسلی تازه از انسان است — انسانِ متصل، انسان گسترشیافته.
۵. وقتی یادگیری در چند ثانیه ممکن میشود
بهزودی، آموزش شکل دیگری پیدا میکند:
• دیگر لازم نیست سالها به دانشگاه بروی؛ دانش مستقیماً به ذهن منتقل میشود.
• دیگر نیازی به یادگیری زبان نیست؛ مغز انسان با همهٔ زبانها ارتباط برقرار خواهد کرد.
• مهارتها در چند ثانیه در ذهن نصب میشوند؛ درست مثل افزودن یک نرمافزار.
در آن زمان، «باسواد» یعنی کسی که به شبکهٔ دانایی وصل است،
نه کسی که کتاب بیشتری خوانده است.
۶. نبرد قرن بیستویکم؛ جنگ مغزها
دیگر جنگها با توپ و تانک نیست.
امروز، میدان نبرد، میدان دانایی و سرعت تصمیم است.
کشورها برای تسلط بر ذهنها رقابت میکنند، نه بر خاکها.
هر ملتی که زودتر فکر را سازمان دهد و از دانش خود بهره ببرد،
واقعیت آینده را او مینویسد.
۷. نتیجه و پیام نویسنده
قرن بیستم را بازو ساخت،
قرن بیستویکم را مغز میسازد.
پیروز، نه آن است که بیشتر بجنگد،
بلکه آن است که زودتر بفهمد، عمیقتر بیندیشد، و مغزش را با آینده همسو کند.
و من، نویسندهٔ این سطور، باور دارم:
ما محکوم به پیروزی هستیم،
اگر باور کنیم که آینده را باید ساخت، نه انتظارش را کشید؛
اگر بهجای شعار، برنامهریزی کنیم؛
اگر بهجای ترس از دگرگونی، آن را در خدمت انسان بگیریم؛
اگر ذهنهایمان را به دانایی، همدلی و هدف وصل کنیم.
وگرنه، همان آیندهای که میتوانست از ما باشد،
به دست کسانی نوشته میشود که زودتر فهمیدند و زودتر شروع کردند.
آینده در حال آمدن نیست،
آینده همین حالاست — فقط باید به آن وصل شویم.
ویراستار : دکتر مهتاب خیاط فراهانی
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع