پس از ۹ماه درگیری سنگین در نوار غزه و حملات بیامان اسرائیل به این باریکه، چندین پیشنهاد آتشبس از سوی کشورهای گوناگون مطرح شد که هیچکدام نتوانستند راهحلی بر این بحران باشند. عدم موفقیتهایی که یکی از دلایل آن، مخالفت واشنگتن با اجرای طرحهای پیشنهادی و با روشهایی مانند وتو کردن صورت میگرفت. حالا ظاهرا ورق برگشته و ایالاتمتحده اینبار و برای اولین دفعه در طول این درگیری، دست به تدوین یک طرح پیشنهادی برای آتشبس در نوار غزه زده که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل نیز رسیده است.
جدای از اینکه تا چه میزان این قطعنامه ممکن است اجرا شود، میتوان گفت که جو بایدن و کابینه او در پس این موضوع به دنبال سه هدف است؛ نخست مساله انتخابات پیشروی ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا، دوم موضوع حفظ جایگاه آمریکا به عنوان هژمونی که توان حل بحرانهای بینالمللی را دارد و سوم نیز حفظ رابطه واشنگتن با اعراب و حفظ نفوذ خود بر این جامعه هدف است.
مفاد قطعنامه چیست؟
در همین راستا جو بایدن رییسجمهوری ایالاتمتحده آمریکا، جمعه مورخ ۳۱ می۲۰۲۴ میلادی، یک طرح آتشبس سه مرحلهای را ارائه کرد و پیشنویس قطعنامهای که در شورای امنیت به رای گذاشته شد، از این طرح سه مرحلهای آتشبس حمایت میکند. یکشنبه گذشته بود که پس از شش روز مذاکره با اعضای شورای امنیت، واشنگتن طرح خود را نهایی کرده و دوشنبه مورخ ۲۱خرداد ۱۴۰۳، این طرح به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ،این طرح شامل مراحل سهگانه میشود به طوری که در مرحله اول باید توزیع ایمن کمکهای بشردوستانه در سرتاسر باریکه غزه تضمین شود بهگونهای که به ادعای بایدن منجر به ورود روزانه ۶۰۰ کامیون حامل کمک به غزه میشود. در مرحله دوم با توافق اسرائیل و حماس، درگیریها و خصومتها به صورت دائمی پایان مییابد، مشروط بر آزادی همه اسرای اسرائیلی و همچنین خروج کامل نیروهای صهیونیستی از این باریکه. در نهایت مرحله سوم نیز شامل یک طرح بزرگ برای بازسازی چندساله غزه و بازگرداندن اجساد اسرایی که هنوز در غزه ماندهاند میشود. این قطعنامه همچنین تصریح میکند که اگر مذاکرات برای اجرای مرحله اول این طرح بیش از شش هفته طول بکشد، تا زمانی که مذاکرات ادامه دارد، آتشبس نیز ادامه خواهد یافت.
در همین رابطه آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالاتمتحده آمریکا، طی سفری که دوشنبه هفته جاری به خاورمیانه داشته است، با عبدالفتاح السیسی رییسجمهور مصر در قاهره و با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در سرزمینهای اشغالی دیدار کرد. اقدامی که به نظر میرسید برای جلب رضایت طرف اسرائیلی و همچنین فشار آوردن بر حماس از طریق مصر برای قبول توافق صورت پذیرفته است.
به همین جهت، هرچند که در این قطعنامه اعلام شد که اسرائیل آن را پذیرفته است اما رئوت شاپیر بن نفتالی نماینده اسرائیل در سازمان ملل در نشست شورای امنیت ادعا کرد که رژیم صهیونیستی میخواهد اطمینان حاصل کند که غزه در آینده تهدیدی برای این رژیم نخواهد بود و بنابراین تا زمانی که به اهداف خود نرسد از غزه عقبنشینی نخواهد کرد. اظهارنظری که ضمانت اجرای این قطعنامه را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
کاخ سفید به دنبال چیست؟
در واقع جدای از اینکه این توافق، نتیجهای درپی خواهد داشت یا خیر، موضوع مهمی که باید به آن توجه کرد، قصد و اهدافی است که ایالاتمتحده از طریق ارائه این قطعنامه به دنبال کسب آن است. همانطوری که پیشتر در مقدمه گزارش اشاره شد، بهنظر میرسد کاخ سفید به دنبال سه هدف یعنی مساله انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا، حفظ جایگاه آمریکا به عنوان هژمون و همچنین حفظ نفوذ واشنگتن بر اعراب است.
در همین راستا نوامبر (آبان) پیشرو قرار است که رییسجمهور آتی ایالاتمتحده انتخاب شود و بایدن به خوبی میداند که عدم توان او برای کنترل اوضاع جنگ میتواند به فعالیتهای کمپینی و تبلیغاتی وی آسیب زده و اساسا سبد رای او را دستخوش اتفاقات ناگوار کند. در واقع بهنظر میرسید که واشنگتن گمان میکرد میتواند با تکیه بر وعدههای اسرائیل برای تضعیف و حتی از بین بردن حماس (حداقل در شکل عملیاتی، نه اندیشهای) آتشبس را به تعویق انداخته و سپس با خلع ید کردن حماس، به سوی آتشبس حرکت کرده و حتی بتواند از آن در جهت تبلیغات انتخاباتی خود استفاده کند اما حالا با واقعیتهای میدانی ظاهرا تصمیم واشنگتن بر اجرای آتشبس است.
از طرفی دیگر مساله جایگاه هژمونیک ایالاتمتحده مطرح است. هرچند که برای واژه هژمون تعاریف مختلفی ارائه شده است اما اگر در اینجا این تعریف را یعنی هژمون به مثابه قدرت فائقهای که توانایی حل و فصل منازعات بینالمللی را دارد بپذیریم، باید گفت ایالاتمتحده به لحاظ حیثیتی کلمه هم که شده میخواهد این جایگاه را حفظ کند. شاید بتوان یکی از دلایل مخالفت آمریکا با طرحهای پیشنهادی روسیه و چین را در همین راستا دانست که اساسا واشنگتن نمیخواهد ابتکار عمل در این مسائل به دست رقبای اصلیاش بیفتد.
در نهایت موضوعی که باید به آن توجه کرد مساله اعراب است. این موضوع از سه حیث قابل بررسی است(یک جنبه داخلی و دو جنبه خارجی). نخست اینکه بخشی از گروههایی که طرفدار بایدن در انتخابات پیشروی این کشور هستند، اعراب مسلمان ساکن ایالاتمتحده هستند. این نیروهای اجتماعی که شدیدا به واسطه انفعال کابینه بایدن در خصوص غزه از دست او عصبانی هستند، ممکن است که حمایت خود را از او بردارند؛ مسالهای که طبیعتا مطلوببایدن نیست.
از طرفی دیگر، بایدن با تدوین طرح آتشبس و صحبت از ابتکاراتی مانند به دست گرفتن رهبری روند بازسازی غزه، به دنبال جلب رضایت کشورهای عربی منطقه به منظور پیشبرد طرح صلح اسرائیل با اعراب است؛ شرطی که برخی کشورهای عربی همچون عربستان سعودی نیز برای عادیسازی روابط با اسرائیل مطرح کرده بودند. در واقع یکی از چشماندازهای ایالاتمتحده، اتحاد اعراب با اسرائیل و تشکیل جبهه واحدی از آنها برای مقابله با ایران و مهار توان و متحدان منطقهای تهران است.
در آخر نیز (در خصوص اعراب) موضوع نگرانی واشنگتن از پیشروی رقیبانی چون روسیه و چین برای به دست گرفتن نبض عربی منطقه است. بعد از درگیریهای ناشی از هفتم اکتبر و همچنین نزدیک شدن کشورهای عربی به پکن و مسکو (که البته از قبل آن نیز در جریان بود)، ایالاتمتحده این سناریو را مطرح میکند که ممکن است نفوذ خود را در بین این دسته از بازیگران منطقه از دست داده و باعث تنزل قدرت واشنگتن برای اثرگذاری بر خاورمیانه بشود.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع