اقتصاددان : خام فروشی در تعریف ساده به فروش و صادرات محصولات ابتدایی زنجیره تولید گفته میشود که گاها میشود این محصولات را به مرحله بعدی زنجیره انتقال داد و ارزش افزوده بیشتری نسیب بنگاه و کشور کرد و گاهی نیز میشود بدون انتقال به مراحل بعدی، با فروش و صادرات همان ماده، ارزش افزوده به نسبت خوبی به دست آورد و از همین ثروت ایجاد شده در راه رشد و افزایش صادرات، بهرهمند شد.
و اما برای تحلیل اینکه چه مادهای واقعا خام و مورد نیاز داخل کشور هست و چرا نباید بصورت خام صادر شود، به برسی موارد و شروطی نیاز داریم که طی آن میشود کمی به این بحران و چالش ملی کمک کرد و ارزش و ثروت ملی تولید نمود.
طی تحلیلها برای تعریف صحیح و اجرایی ماده خام، مواد اولیه یا اساسی مورد نیاز در داخل کشور، میشود به شروطی رسید که اگر کالایی تمام این شروط را بصورت پیوسته و کامل داشته باشد، آن کالا ماده خام و اولیه مورد نیاز داخل محسوب میگردد و صادرات آن خوب نیست و میشود عنوان صادرات بد را بر روی آن گذاشت و باید برای آن محدودیت، عوارض یا لغو معافیتهای مالیاتی اعمال کرد، تا بشود درصد بیشتری را در داخل کشور نگه داشت و در تولید ملی به کار گرفت.
و اما اگر آن محصول صادراتی یک یا چند شرط از شروط ارائه شده را نداشته باشد، ماده اولیه یا خام مورد نیاز در داخل محسوب نخواهد شد و صادرات آن طبق روش و مدلهای مناسب، عنوان خام فروشی که خود عنوانی هنوز خام است را نخواهد داشت و منجر به توسعه اقتصادی و صادراتی کشور خواهد شد.
برای برسی این شروط یکسان در خصوص مواد اولیه مختلف، به تحلیل سه مورد از محصولات صادراتی متفاوت در عالم خام فروشی پرداختهایم که شاید بتواند راهبردی کوچک در راه بزرگ تحقیق و توسعه صادراتی ایران باشد؛
خام فروشی در نفت
تحلیل روند خام فروشی در محصول فوق استراتژیک نفت و شروط لازم به شرح زیر است :
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که امکان صنایع تکمیلی برای فرآوری و ارزشمندتر شدن را در داخل داشته باشد که در مورد نفت خام ؛ توان پالایشگاهها و پتروشیمی های ایران محدود است و نمیشود همه چند میلیون بشکه نفت خام را پالایش و وارد چرخههای بعدی کرد و از صادرات آن صرفنظر کرد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که آن مواد خریدار کافی در داخل کشور و برای زنجیره بعد از خود داشته باشد که در مورد نفت خام ؛ خریدار کافی و قوانین کاملی برای خرید نفت صادراتی ایران وجود ندارد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که خریدار داخلی آن ماده، امکان خرید محصول را به قیمت جهانی داشته باشد که در مورد نفت خام ؛ در صورت قانونگذاری هم احتمال آن کم است و فعلا درصد بالایی را نمیشود برای این اتفاق در نظر داشت.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که میزان خرید و مصرف مجموعههای صنایع تکمیلی متناسب و نزدیک به میزان تولید آن ماده باشد که در مورد نفت خام ؛ با توجه به میزان تولید و مصرف نفت خام، تناسب خاصی وجود ندارد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که طی مدت کوتاهی، ترس و ریسک بالایی برای از دست رفتن بازار آن ایجاد نشود که در نفت خام ؛ ترس و ریسک به شدت بالاست و هر چالش سیاسی و اقتصادی میتواند قیمت و بازر جهانی نفت را به سرعت متلاطم کند و بازارهای مختلف را تغییر دهد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ذخایر آن نسبت به ذخایر سایر کشورها بالا نباشد و بشود با صنایع داخلی و سرمایهگذاری معقول، به محصولات تکمیلی و نهایی آن دست یافت و آن محصولات را صادر و یا در داخل مصرف کرد که در مورد نفت خام ؛ ذخایر بالای نفتی در ایران وجود دارد که نسب به ذخایر جهانی، ذخیره بالایی میباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که مصرف محصول نهایی آن در داخل، بیشتر از تولید آن باشد و در صورت صادرات، صنایع تکمیلی مجبور به واردات شوند تا بتوانند به محصول نهایی دست یابند که در مورد نفت خام ؛ بازار مصرف بزرگ است اما بازار مصرف به اندازهای بزرگ نیست که صادرات قطع شود و میزان مصرف نفت خام بیشتر از تولید آن نمیباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ارزش افزوده نهایی شدن آن در داخل و با توجه به زیرساختهای صنعتی و هزینه و فرصت، همیشه بیشتر از صادرات آن باشد که در مورد نفت خام ؛ همیشه این نیست و با درنظر داشتن زیرساختها و ظرفیتها و با توجه به هزینه تمام شده و قیمت جهانی نفت، ارزش افزوده صادرات نفت خام هم کم نیست.
در تکمیل این تحلیل و مطالعه موردی میشود از لیدرهای جهانی این صنعت هم مثال آورد؛ آمریکا بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است و صادرات نوع خام هم دارد و حتی روند صادرات آن صعودی بوده و میبینیم که صادرات این ماده خام فوق استراتژیک در این کشور فوق صنعتی نیز موجه میباشد.
و اینکه با توجه به شرایط زیست محیطی نفت، بازارهای آینده از مصرف بیشتر نفت دور خواهند شد و توجیه راهبردی دارد که در توسعه صادرات فعلی و همانند عربستان بیشتر حرکت کنیم و درصدی از آن سود را در ایجاد زیرساختها هزینه کنیم.
خام فروشی در سنگ آهن
تحلیل روند خام فروشی و شروط لازم در محصول استراتژیک سنگ آهن به شرح زیر است :
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که امکان صنایع تکمیلی برای فرآوری و ارزشمندتر شدن را در داخل داشته باشد که در مورد سنگ آهن ؛ توان مجموعههای فولادی ایران در کل زنجیره بالا بوده و حتی میتوان استخراج ماده معدنی را افزایش داده و آن را به محصولات میانی و نهایی تبدیل کرد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که آن مواد خریدار کافی در داخل کشور و برای زنجیره بعد از خود داشته باشد که در مورد سنگ آهن ؛ خریدار کافی برای خرید سنگ آهن تولیدی ایران وجود دارد و در بیشتر مواقع عرضه کمتر از تقاضا میباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که خریدار داخلی آن ماده، امکان خرید محصول را به قیمت جهانی داشته باشد که در مورد سنگ آهن ؛ امکان آن وجود دارد و حتی خرید به قیمتی بالاتر از نرخ جهانی نیز صورت میگیرد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که میزان خرید و مصرف مجموعههای صنایع تکمیلی متناسب و نزدیک به میزان تولید آن ماده باشد که در مورد سنگ آهن ؛ با توجه به میزان تولید و مصرف آن، کمبود نیز وجود دارد و در آینده این کمبودها افزایش هم خواهند داشت.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که طی مدت کوتاهی، ترس و ریسک بالایی برای از دست رفتن بازار آن ایجاد نشود که در سنگ آهن ؛ ترس و ریسک صادرات آن بالاست و بازار و تقاضای داخلی مطلوبتر بوده و منهای شرایط و زمان خاص، صادرات جذاب نمیباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ذخایر آن نسبت به ذخایر سایر کشورها بالا نباشد و بشود با صنایع داخلی و سرمایهگذاری معقول، به محصولات تکمیلی و نهایی آن دست یافت و آن محصولات را صادر و یا در داخل مصرف کرد که در مورد سنگ آهن ؛ ذخایر متوسطی از این ماده در ایران وجود دارد که نسب به ذخایر جهانی، میزان بالایی نمیباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که مصرف محصول نهایی آن در داخل، بیشتر از تولید آن باشد و در صورت صادرات، صنایع تکمیلی مجبور به واردات شوند تا بتوانند به محصول نهایی دست یابند که در مورد سنگ آهن ؛ بازار مصرف بزرگ است و هرآنچه تولید شود را میشود وارد چرخه تولید کرد، ولی مصرف فولاد در داخل کاهش داشته و صادرات آن راهبرد اصلی خواهد بود.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ارزش افزوده نهایی شدن آن در داخل و با توجه به زیرساختهای صنعتی و هزینه و فرصت، همیشه بیشتر از صادرات آن باشد که در مورد سنگ آهن ؛ با وجود بنگاههای بزرگ فولادی، امکان تولید ارزش افزوده بیشتر وجود دارد و منهای موارد خاص، صادرات سنگ آهن، ارزش افزوده بالاتری تولید نخواهد کرد.
در تکمیل این تحلیل و مطالعه موردی میشود از لیدرهای جهانی این صنعت هم مثال آورد؛ استرالیا بزرگترین دارنده ذخایر، تولیدکننده و صادرکننده سنگ آهن جهان است و یقینا با توجه به شرایط صنعتی و اقتصادی خود، محدودیت در تولید فولاد و افزایش صادرات سنگ آهن را تدبیر کرده است.
و کشور ترکیه با اینکه سنگ آهن کمتری نسبت به ایران تولید میکند، فولاد بیشتری تولید و صادر کرده و با توجه به عدم داشتن مزیت انرژی، به توسعه بالایی در این صنعت استراتژیک دست یافته است.
خام فروشی در سنگ ساختمانی
تحلیل روند خام فروشی و شروط لازم در محصول غیر استراتژیک سنگ ساختمانی به شرح زیر است :
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که امکان صنایع تکمیلی برای فرآوری و ارزشمندتر شدن را در داخل داشته باشد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ مجموعههای معدودی توان نهایی و صادراتی کردن این محصول را در داخل دارند و توان آنها نیز محدود است.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که آن مواد خریدار کافی در داخل کشور و برای زنجیره بعد از خود داشته باشد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ خریدار کافی برای خرید سنگهای صادراتی ایران وجود ندارد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که خریدار داخلی آن ماده، امکان خرید محصول را به قیمت جهانی داشته باشد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ احتمال آن کم است و درصد بالایی را نمیشود برای این اتفاق، متصور بود.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که میزان خرید و مصرف مجموعههای صنایع تکمیلی متناسب و نزدیک به میزان تولید آن ماده باشد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ با توجه به نوع و بازار سنگهای صادراتی، تناسب خاصی وجود ندارد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که طی مدت کوتاهی، ترس و ریسک بالایی برای از دست رفتن بازار آن ایجاد نشود که در مورد سنگ ساختمانی ؛ ترس و ریسک به شدت بالاست و خارج از مد، رنگ و مطلوبهای زمانی، به سرعت نوع و حتی خود سنگ در پروژههای مختلف جایگزین میشود.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ذخایر آن نسبت به ذخایر سایر کشورها بالا نباشد و بشود با صنایع داخلی و سرمایهگذاری معقول، به محصولات تکمیلی و نهایی آن دست یافت و آن محصولات را صادر و یا در داخل مصرف کرد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ ذخایر بالایی از انواع سنگها موجود است که نسب به ذخایر جهانی هم، رقم بالایی میباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که مصرف محصول نهایی آن در داخل، بیشتر از تولید آن باشد و در صورت صادرات، صنایع تکمیلی مجبور به واردات شوند تا بتوانند به محصول نهایی دست یابند که در مورد سنگ ساختمانی ؛ بازار مصرف بزرگ است اما بازار مصرف نوع سنگهای صادراتی، بزرگ نیست و میزان مصرف این سنگها بیشتر از تولید آنها نمیباشد.
– مادهای خام و مواد اولیه مورد نیاز داخل است که ارزش افزوده نهایی شدن آن در داخل و با توجه به زیرساختهای صنعتی و هزینه و فرصت، همیشه بیشتر از صادرات آن باشد که در مورد سنگ ساختمانی ؛ همیشه این نیست و صادرات تکمیل نشده آن در بسیاری از موارد، ارزش افزوده بهتری تولید میکند.
در تکمیل این تحلیل و مطالعه موردی میشود از لیدرهای جهانی این صنعت هم مثال آورد؛ چین بزرگترین بازار تولید و صادرات سنگ ساختمانی در جهان است و ایتالیا مبدع اصلی روشهای صنایع تکمیلی که هر دو کشور و تحت شرایطی، صادرات سنگ بلوک یا همان محصول تکمیل نشده را هم دارند.
و قیاس قابل تأملی هم میشود داشت که ترکیه و ایران در بازار گروه سنگهای آهکی رقیب یکدیگر هستند و ترکیه با توجه به توسعه بازار صادراتی خود، مصرف کمی در داخل دارد و اما ایران بازار اصلی خود را به داخل معطوف کرده و حتی واردات سنگ ساختمانی نیز دارد.
در مجموع اگر دقت کنیم خارج از تفاوت ماهیتی محصولات با یکدیگر و نوع بازار آنها، اگر هر کدام از شروط یکسان فوق در خصوص محصولی استراتژیک یا غیر استراتژیک نباشد، آن مواد اولیه یا خام؛ مصرف بالا، توجیه اقتصادی و بازار پایداری در داخل کشور نخواهد داشت و موجهتر آن است که با تشویق و تسهیل، به صادرات بیشتر آن پرداخته شود.
و اگر هر کدام از شروط فوق در خصوص محصولی وجود داشته باشد، آن مواد اولیه یا خام؛ مصرف بالا، توجیه اقتصادی و بازار پایداری در داخل کشور خواهد داشت و این بار موجهتر آن است که با تشویق و تسهیل، به کاهش صادرات و افزایش مصرف آن در زنجیره داخلی، ادامه داده شود.
در آخر اینکه اصل بقای هر فعالیت صادرات محور در کل جهان، رسیدن به بیشترین ارزش افزوده ممکنه از تحقیق تا طراحی و از تولید تا خدمات محصول است که گاها با کمترین میزان اشتغال و هزینه حاصل میشود و گاهی با بیشترین امکان شغل آفرینی و تولید ملی کسب میگردد و شایسته و بایسته هست که در راه اعتلای صادرات ایران عزیز، پختهتر از تمام خامیهای گذشته اقدام کرده و در توسعه پایدار آن، بیشتر بکوشیم ..
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع