مطالعه تطبیقی بازارهای اروپا و خاورمیانه
فاطمه عارفی علمداری عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : این مقاله به تحلیل تطبیقی انگیزهها، چارچوبهای رگولاتوری و پیامدهای اقتصادی پذیرش ارزهای دیجیتال مبتنی بر طلا (Gold-Backed Stablecoins) در دو منطقه ژئوپلیتیکی متمایز، اروپا و خاورمیانه، میپردازد. در حالی که هر دو منطقه شاهد افزایش علاقه به این داراییهای ترکیبی (Hybrid Assets) هستند، نیروهای محرک اساسی آنها به طور قابل توجهی متفاوت است. در اروپا، پذیرش عمدتاً ناشی از نوآوری مالی، تنوعبخشی سبد دارایی و جستجو برای شفافیت رگولاتوری (مانند چارچوب MiCA) است. در مقابل، در خاورمیانه، تقاضا بیشتر ریشه در نیاز به پناهگاه امن (Safe Haven)، مقابله با تورم افسارگسیخته (در برخی کشورها) و کاهش ریسکهای ژئوپلیتیکی و نوسانات ارزی دارد. این مقاله استدلال میکند که ارز دیجیتال طلا در اروپا به عنوان یک “ابزار سرمایهگذاری مکمل” و در خاورمیانه به عنوان یک “ابزار حفظ ارزش ضروری” در حال ظهور است.
۱. مقدمه: همگرایی طلا و بلاکچین
در پارادایم نوین مالی، ارزهای دیجیتال مبتنی بر طلا تلاشی برای پل زدن میان قدیمیترین شکل ذخیره ارزش بشری (طلا) و نوینترین فناوری انتقال ارزش (بلاکچین) هستند. این داراییها، که نوعی استیبلکوین به شمار میروند، ادعا میکنند که هر توکن دیجیتال توسط مقدار معینی طلای فیزیکی (معمولاً در خزانههای امن و حسابرسیشده) پشتیبانی میشود.
این مدل ترکیبی به دنبال حل دو مشکل اساسی است: ۱. نوسان ذاتی ارزهای دیجیتال: با اتصال ارزش به یک دارایی فیزیکی با ثبات تاریخی، نوسانات شدید (Volatility) ارزهایی مانند بیتکوین را حذف میکند. ۲. ناکارآمدی طلا فیزیکی: مشکلات حمل، ذخیرهسازی، احراز هویت و تقسیمپذیری طلای فیزیکی را با توکنیزه کردن آن برطرف میسازد.
با این حال، پذیرش و کارکرد این داراییها در بستر اقتصادی هر منطقه، تابعی از متغیرهای کلان اقتصادی، ثبات پولی و محیط قانونی آن منطقه است.
۲. اروپا: نوآوری در بستر ثبات رگولاتوری
در کشورهای اروپایی، بهویژه اعضای اتحادیه اروپا و سوئیس، انگیزه اصلی برای استفاده از استیبلکوینهای طلا، «فرار» از ارزهای فیات داخلی (مانند یورو یا فرانک سوئیس) نیست. این ارزها خود از ثبات نسبی برخوردارند و تحت سیاستهای پولی بانکهای مرکزی معتبر (مانند ECB و SNB) مدیریت میشوند.
نیروهای محرک در اروپا:
تنوعبخشی سبد دارایی (Portfolio Diversification): سرمایهگذاران نهادی و خرد در اروپا به دنبال افزودن طلا به سبد خود به شیوهای مدرن، کمهزینه و نقدشونده هستند. توکنهای طلا راهی آسانتر از خرید شمش فیزیکی یا صندوقهای قابل معامله (ETF) طلا فراهم میکنند.
نوآوری فناورانه و فینتک: اروپا، به ویژه قطبهایی مانند “دره کریپتو” (Crypto Valley) در زوگ سوئیس، به دنبال پیشتازی در نوآوریهای مبتنی بر بلاکچین است. شرکتهای متعددی در حال توسعه پلتفرمهایی برای توکنیزه کردن داراییهای دنیای واقعی (RWA) هستند و طلا بهترین مورد آزمایشی است.
چارچوب رگولاتوری شفاف (MiCA): با اجرایی شدن چارچوب “بازارهای داراییهای کریپتویی” (MiCA)، اتحادیه اروپا یکی از جامعترین قوانین را برای داراییهای دیجیتال، از جمله توکنهای مبتنی بر دارایی (ARTs) مانند توکنهای طلا، ایجاد کرده است. این شفافیت قانونی، ریسک را برای صادرکنندگان و سرمایهگذاران کاهش داده و راه را برای پذیرش نهادی هموار میکند.
در اروپا، چالش اصلی نه «حفظ ارزش» بلکه «اثبات ذخایر» (Proof of Reserves) و انطباق کامل با قوانین سختگیرانه مبارزه با پولشویی (AML) و شناخت مشتری (KYC) است.
۳. خاورمیانه: جستجو برای ثبات در میان عدم قطعیت
چشمانداز خاورمیانه به شدت دوقطبی است: از یک سو، اقتصادهای ثروتمند و باثبات شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و از سوی دیگر، کشورهایی که با بیثباتی شدید اقتصادی و تورم دست و پنجه نرم میکنند.
نیروهای محرک در خاورمیانه:
پناهگاه امن در برابر تورم (Inflation Hedge): در کشورهایی مانند ترکیه، لبنان، یا ایران که شاهد کاهش شدید ارزش پول ملی و تورمهای دورقمی یا سهرقمی بودهاند، تقاضا برای طلا یک امر حیاتی برای حفظ قدرت خرید است. ارزهای دیجیتال مبتنی بر طلا، راهی برای نگهداری طلا بدون ریسکهای فیزیکی و با قابلیت انتقال فرامرزی (هرچند با ریسکهای رگولاتوری) فراهم میکنند. در این مناطق، تقاضا عمدتاً از سوی مردم (Retail-driven) است.
مراکز مالی نوظهور (GCC): کشورهایی مانند امارات متحده عربی (به ویژه دبی و ابوظبی) و عربستان سعودی در رقابت برای تبدیل شدن به قطبهای مالی و کریپتویی جهانی هستند. آنها با ایجاد مناطق آزاد رگولاتوری (مانند ADGM یا DMCC در دبی)، فعالانه شرکتهای صادرکننده توکنهای طلا را جذب میکنند. برای مثال، مرکز کالاهای چندگانه دبی (DMCC) از پلتفرمهای توکن طلا حمایت کرده است.
کاهش وابستگی به دلار (De-Dollarization) و ریسک ژئوپلیتیک: برای برخی بازیگران دولتی و نهادی در منطقه، طلا (و به تبع آن، توکنهای طلا) ابزاری استراتژیک برای کاهش وابستگی به سیستم مالی مبتنی بر دلار آمریکا و مصون ماندن از ریسکهای تحریمهای احتمالی است. این یک ابزار تنوعبخشی در سطح ذخایر ملی تلقی میشود.
فرار سرمایه (Capital Flight): در محیطهای با کنترل شدید سرمایه، توکنهای طلا میتوانند به عنوان ابزاری برای جابجایی سرمایه به خارج از مرزهای ملی عمل کنند.
در خاورمیانه، چالش اصلی «اعتماد» به صادرکننده توکن و «ابهام رگولاتوری» است که میتواند از افراط (ممنوعیت کامل) تا تفریط (فقدان نظارت) متغیر باشد.
۴. چالشهای مشترک جهانی:
صرفنظر از منطقه، ارزهای دیجیتال طلا با چالشهای اقتصادی ذاتی مواجه هستند که بر پذیرش آنها تأثیر میگذارد:
۱. مسئله حسابرسی و اعتماد (The Trust & Audit Problem): ستون فقرات یک توکن طلا، ادعای پشتیبانی ۱:۱ آن است. اطمینان از صحت این ادعا نیازمند حسابرسیهای منظم، شفاف و مستقل توسط نهادهای معتبر است. هرگونه تردید در مورد “اثبات ذخایر” میتواند منجر به فروپاشی کامل اعتماد (Bank Run) شود. ۲. هزینه فرصت (Opportunity Cost): طلا یک دارایی “غیر مولد” است؛ سودی پرداخت نمیکند. در محیطهای با نرخ بهره بالا (مانند وضعیت فعلی)، نگهداری طلا (چه فیزیکی و چه دیجیتال) به معنای از دست دادن سود بدون ریسک اوراق قرضه دولتی است. ۳. تهدید حاکمیت پولی (Threat to Monetary Sovereignty): در کشورهایی که با تورم دست به گریبان هستند (عموماً در خاورمیانه)، اگر شهروندان به طور انبوه به سمت استفاده از توکنهای طلا به عنوان واحد پولی (Unit of Account) حرکت کنند، این امر میتواند “دلاریزاسیون” (یا در این مورد “طلایی شدن”) اقتصاد را تشدید کرده و ابزارهای بانک مرکزی برای اعمال سیاست پولی را ناکارآمد سازد.
۵. نتیجهگیری
ارزهای دیجیتال مبتنی بر طلا یک ابزار مالی قدرتمند با موارد استفاده کاملاً متفاوت در اروپا و خاورمیانه هستند.
در اروپا، این داراییها بخشی از تکامل طبیعی بازارهای سرمایه به سمت داراییهای توکنیزه شده (RWA) تحت یک چارچوب قانونی سختگیرانه هستند. آنها یک گزینه سرمایهگذاری مدرن برای سرمایهگذاران محافظهکار محسوب میشوند.
در خاورمیانه، این داراییها نقشی بسیار حیاتیتر و اغلب دفاعی ایفا میکنند. برای میلیونها نفر، آنها ابزاری برای محافظت از پسانداز عمر در برابر سوء مدیریت اقتصادی و تورم هستند. همزمان، برای دولتهای ثروتمند منطقه، ابزاری استراتژیک برای تثبیت خود به عنوان رهبران مالی جدید و تنوع بخشیدن به ذخایر خود به شمار میروند.
در نهایت، موفقیت بلندمدت این داراییها در هر دو منطقه به یک عامل کلیدی بستگی دارد: اعتماد. اعتمادی که نه بر اساس الگوریتمهای پیچیده، بلکه بر شفافیت ساده و قابل راستیآزمایی ذخایر طلای فیزیکی بنا شده است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع