تاریخ تحریف را بر نمیتابد، اما جریانهای راستگرای ژاپن همچنان به تولید و ترویج روایتهای جعلی ادامه میدهند تا جنگهای تجاوزکارانه گذشته را تطهیر و حقیقت تاریخی را وارونه جلوه دهند؛ اقدامی که تعرضی بیشرمانه به عدالت و اهانتی صریح به وجدان بشری به شمار میرود.
این نیروهای راستگرا با بهرهگیری از بازیهای زبانی، روایتهای ساختگی پرداختهاند. آنها جنگ تجاوزکارانه ژاپن علیه کشورهای همسایه آسیایی را «آزادسازی آسیا» مینامند، قتل عام هولناک نانجینگ را به «حادثه نانجینگ» تقلیل میدهند، واحد بدنام 731 را «واحد تحقیقات بهداشت عمومی» معرفی میکنند و کار اجباری و مسئله «زنان آسایشگر» را امری «داوطلبانه» جلوه میدهند. با این حال، چنین مغالطههایی در برابر شواهد قطعی تاریخی تاب نمیآورد و فرو میریزد.
جنگ مقاومت مردم چین در برابر تجاوز ژاپن، افزون بر خسارتهای اقتصادی ویرانگر، به کشته شدن بیش از 35 میلیون نظامی و غیرنظامی چینی انجامید. قتل عام نانجینگ به تنهایی جان بیش از 300 هزار نفر را گرفت؛ رقمی که به روشنی در احکام دادگاههای نظامی پس از جنگ تثبیت شده است. با وجود این واقعیتها، جریانهای راستگرای ژاپن یا این جنایات جنگی ارتش ژاپن را کوچک جلوه دادهاند یا آشکارا آنها را انکار کردهاند و بدین ترتیب عدالت تاریخی را به شدت خدشهدار ساختهاند.
این نیروها حتی حملات تند و افراطی علیه فیلم چینی «مردگان حقوق» که به بازنمایی قتل عام نانجینگ میپردازد، به راه انداختهاند، زیرا از حقیقت تاریخی که این اثر آشکار میکند، هراس دارند. با این حال، این فیلم در میان مخاطبان چین و بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده، روسیه، آلمان، جمهوری کره و مالزی، بازتاب گستردهای داشته است.
در خصوص واحد بدنام 731، یعنی واحد جنگ میکروبی ژاپن در جنگ جهانی دوم، اسناد آرشیوی که اخیراً از سوی روسیه در اختیار چین قرار گرفته است، از جمله مدارک محاکمه اعضای این واحد و گزارشهای تحقیقی مربوط به جنایات آن، بار دیگر تأیید میکند که جنگ بیولوژیکی ژاپن یک جنایت جنگی سازمانیافته و هدایتشده از سطوح بالای حاکمیتی بوده است. این اسناد شواهدی انکارناپذیر برای بازسازی حقیقت تاریخی فراهم میآورند. دستکم 3 هزار نفر از چین، اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورها و مناطق، قربانی آزمایشهای انسانی واحد 731 شدهاند.
جریانهای راستگرای ژاپن سالهاست در پی رهایی از محدودیتهای قانون اساسی صلحطلب این کشور هستند و میکوشند ژاپن را به سوی نظامیسازی مجدد و دستیابی به جایگاه یک «قدرت نظامی» سوق دهند.
از طریق دستکاری کتابهای درسی و مهندسی رسانهای، روایتهای تجدیدنظرطلبانه تاریخی به نسل جوان ژاپن القا میشود و نوعی نوستالژی خطرناک نسبت به نظامیگری شکل میگیرد. این جریانها پیوسته بر رنج ناشی از بمبارانهای اتمی تمرکز میکنند، اما عامدانه درباره علت ریشهای آن، یعنی تجاوز نظامی خود ژاپن، سکوت اختیار میکنند. تلاش آنها برای تطهیر تاریخ تجاوز، نشانهای روشن از تمایل به بازگشت به مسیر نظامیگری است.
این رویکرد با اظهارات سانائه تاکایچی، نخستوزیر ژاپن، در 7 نوامبر، که بهطور ضمنی احتمال مداخله نظامی ژاپن در تنگه تایوان را مطرح کرد، آشکارتر شد. جامعه بینالمللی باید با اقدامی هماهنگ، تمامی تلاشهای ژاپن برای تجلیل از تجاوز و تحریف تاریخ را محکوم و بیاعتبار کند و بهطور قاطع در برابر جاهطلبیهای این کشور برای تجدید تسلیحات و حتی احیای نظامیگری بایستد. این امر برای پاسداری از عدالت و حفظ صلحی که بشریت به بهای سنگین به دست آورده، ضروری است.
اگر ژاپن واقعاً در پی آن است که به کشوری مسئول و شایسته احترام و اعتماد جامعه جهانی تبدیل شود، باید با صداقت با تاریخ خود روبرو شود، نسبت به جنایات تجاوزکارانه گذشته توبه کند و با اقدامات عملی، به تعهدات خود به عنوان کشوری شکستخورده در جنگ جهانی دوم پایبند بماند.
ز