تبعیضِ مقدس در جمهوری اسلامی !

جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : گفت دارنده گی و برازنده گی. طرف پولش را داشته در هتل رسپیناس برای دخترش عروسی گرفته‌.‌ چرا باید این همه داستان درست شود و این رخداد مورد مذمت و گلایه ی عمومی قرار گیرد. عروسی ها و بزم های مجلل تری در تهران و برخی شهرهای ایران هست که عروسی دختر شمخانی پیش آن هیچ است. شاید حق با او باشد. مردم که بخیل نیستند. اما موضوع زندگیِ لاکچریِ آدمهای موجه نظام است که مردم را عصبانی و ناراحت کرده. همان هایی که روبرو به ملت می گویند نان خشک در آب بزنید ؛ اشگنه بخورید و به دور کمرتان لُنگ ببندید ؛ اما پشت سر در خلوت به امورات کثیف شان می رسند و می چاپند و می خورند. جایی که میلیون ها ایرانی از فقر ضجه می زنند و در نهایتِ استیصال و درمانده گی قرار گرفته اند و خیلی ها به نان شب شان محتاج اند ؛ این تشریفات و تجملات از مدعیانِ دین و انقلاب حتما که بعید است و با هیچ معیار و اصولی هم خوانی و قرابت ندارد. که این تبعیض فقط یک اتفاق ساده و معمولی نیست که در حافظه ها به مرور زمان پاک شود و مردم آن را فراموش کنند. این تبعیض دارد رک و بی پرده تظاهر ؛ دروغگویی ؛ و پلشتی مسئولان را در نظام جمهوری اسلامی رو نمایی می کند تا ذهنیت ها و گمان ها نسبت به همه مخدوش و آلوده شود.

 ما در هیچ مکتب و آیین و کشوری این همه تبعیض و فساد را سراغ نداریم که مسئولان و مدیران ارشد در هرمِ اجرایی و تصمیم گیری خود و خانواده هایشان در ناز و نعمت و کیف و خوشی باشند و جماعتی در رنج و بدبختی و گرفتاری. رفتارهایی متناقض با اصول انسانی و به قول خودشان انقلابی که قرار بود عدالت علوی را در جامعه بسط و گسترش دهند و ملت ایران را به مقام انسانیت برسانند. در چنین جامعه ی گرفتار این رفتارها قبیح و حتی مستهجن است و قابل پذیرش نیست. مردم این ها را که می بینند به تنفر می رسند و یقین پیدا می کنند که به واقع دشمن اصلی همین مدیران و مسئولانِ رده بالای نظام اند که مردم را رسما به بازی گرفته اند و به هزار اسم و بهانه فقر را در مملکت گسترش داده اند تا جیب شان را از همین موقعیت پر کرده و مردم را سرگرم و علاف تحریم ها و تورم و برخی موضوعات پیش پا افتاده کنند. کاش این فسادها و رانت ها محدود بود و به تعداد انگشتان دست می رسید. اما این غارت و فساد سازمان‌ یافته است و ظاهرا تمامی هم ندارد.

 نیاز به توضیح اضافه نیست که امروز مردم در ایران در چه باتلاقی فرو رفته اند و اوضاعِ معیشت و اقتصادشان تا چه حد رنج آور و فلاکت بار است. فاصله‌ی طبقاتی بی داد می کند و فقر تمام شهر را پرده کرده است. واقعیتی تلخ که مسئولان هیچ علاقه و تمایلی به دیدن و درک آن ندارند. در کنار رانت و فساد که متاسفانه فراگیر شده و بخش مهمی از جامعه را گرفته ؛ ریاکاری دینی هم بر آن افزوده شده تا مدعیانِ دین خود خائنینِ به دین باشند و همه چیز را به مسخره بگیرند. با بی حجاب ها در نهایت بیرحمی برخورد کنند و امثال مهسا را در خیابان بُکشند ؛ اما خود در تالارهای عروسی لخت و برهنه ظاهر شوند. یک دو گانگیِ پر از تضاد که باور کردنی نیست و نمی شود آن را فهمید و هضم کرد‌. فاصله‌ ای متزورانه از  گفتار و کردار حاکمانِ دینی در نظام اسلامی که به جای عدالت ؛ تبعیض و ساختار شکنی را رواج دادند و به تمام مستصعفان جهان خیانت کردند. اقلیتی قلیل اما پر قدرت و فربه که سالهاست جمعیتی کثیر اما فقیر و محروم را به بند کشیده اند و روزگارشان را سیاه کرده اند. این تبعیضِ آشکار از پشت پرده ها رونمایی کرد و گفت که چون نیک بنگری همه تزویر می کنند و آنی نیستند که به مردم می گویند.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =