اقتصاددان : کیومرث کرمانشاهی کارشناس حوزه تجارت بین الملل ، معاون کل اسبق سازمان توسعه تجارت ایران و عضو اتاق بازرگانی تهران
در حالیکه بسیاری از کارخانجات در انتهای زنجیره ارزش در شرایط سخت تحریم عامل ایجاد اشتغال ، ایجاد ارزش افزوده ، تامین نیاز بازار داخلی و خارجی یعنی صادرات و ارز آوری بیشتری هستند ، از تامین مواد اولیه اصلی خود عاجز و با ظرفیت بمراتب کمتر از ظرفیت واقعی خود مشغول تولید اند و معلوم نیست ؛ مواد اولیه فلزات قیمتی کشورمان از جمله شمش و ورق با چه قیمتی، باکدام مکانیزم قیمت گذاری ودرنهایت به چه شرکتهایی فروخته میشود؟
– قبل از انقلاب چند شرکت بزرگ چند ملیتی از جمله شرکتهای Bonge,Cargile, Mark rich و….بطور مستقیم یا از طریق شرکتهای زیر مجموعه و خواهر خوانده های خود کالا ، خصوصا” کالاهای اساسی و مواد اولیه مورد نیاز کشور را تامین می نمودند و پس از انقلاب خصوصا” در ایام تحریم ؛ مواد اولیه و کالاهای صادراتی اساسی خصوصا” فلزات غیر آهنی گرانبها (non ferous) مثل شمش و ورق که مواد اولیه کارخانجات پائین دستی اند و قیمت پایه آنها تابع بازار جهانی و بورس فلزات است ،از قبیل : فولاد ، مس،روی،سرب،آلومینیوم و…را همین شرکتها یا عوامل آنها با قیمت کمتر از بازار جهانی خریداری نموده اند و می نمایند ،چرا که فلزات ایرانی اکثرا”Register یا ثبت LME یا بازار بورس فلزات نیستند وثبت شدن این فلزات هم تابع ضوابط و شرایط خاصی از جمله ثبت کالا در انبارهای LME است. نحوه قیمت گذاری هم به کیفیت محصول و هزینه هایی از جمله هزینه های TC و RC یعنی: Treatment charge و Refinery charge بستگی دارد وچون کالاهای ایرانی ثبت LME نیست ،عموما” با پریمیوم منفی قابل توجه و بنفع شرکتهای بزرگ بین المللی خریداری میشود و علیرغم اینکه معمولا” فلزات ایرانی ومقاطع آنان در بحث کیفیت با مشابه اروپایی رقابت می نمایند و مطابقت دارند ، اما بدلیل مسائلی که بخشی از آن عرض شد به قیمت کمتری به فروش میرسد و حتما” شنیده اید که بعضا” بحث دامپینگ هم مطرح شده که این امر مورد تاکید و تایید طرفهای اروپایی قرار گرفته و حتی جرائمی را هم بر ورود این مواد اولیه اساسی در برخی از مقاطع زمانی به بازارهای اروپائی وضع شده است .
– لازم بذکر است بازارهای جهانی و خصوصا” بازارهای منطقه صاحب دارد و ورود شرکتهای جدید هم بسادگی به این بازار انحصاری میسر نیست.
لذا اینکه مواد اولیه به شرکتهای بزرگ فروخته یا صادر میشود ، بحث اصلی نیست ، زیرا صادرات را ارزش می دانیم ولی تامین مواد اولیه کارخانجات در شرایط تحریم و نیاز کشور به ایجاد اشتغال و ارزش افزوده ضروری است و مهم این است که تامین مواد جهت تامین در انتهای زنجیره مورد توجه واقع شود و مهمتر اینکه این مواد اولیه به کدام شرکت ها و خصوصا” به چه قیمت و با چه مکانیزم قیمت و شرایطی به فروش برسد ، بسیار مهم است.
مجددا” تاکید میشود ؛ بحث تامین مواد اولیه صنایع پایین دستی از واجبات است و با توجه به دانش تولید بومی شده باعث ایجاد اشتغال و نوآوری ، ارزش افزوده ودر نهایت صادرات محصول تمام شده به قیمت بالاتر و ارز آوری بیشتر میشود .
قطعا” تحریم و تشدید محدویتهای تجاری خصوصا” طی بیش از یک دهه اخیر در معاملات فلزات گرانبها ، انواع محصولات پتروشیمی و دیگر محصولات اساسی بی تاثیر نبوده است ولی فراموش نکنیم که قبل از تشدید تحریم ها هم کمتر عزمی برای اینکه مواد اولیه تولیدی خود را مطابق استاندارهای قیمتی بازارهای بین المللی معامله کنیم ، وجود داشته است ! و ضرر کشور در این تجارت چند باره اتفاق می افتد ، یعنی :
یکم :
با عدم تامین کامل ظرفیت کارخانجات بخشی از ظرفیت واقعی و ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و درنهایت صادرات بمنظور ارز آوری بیشتر از دست میرود و نگرانی تعطیلی برخی از کارخانجات داخلی وجود دارد.
دوم:
مواد اولیه خود را بصورت خام صادر می کنیم و چون عضو سازمان تجارت بین المللی WTO نیستیم ، می بایست عوارض ورود سنگین گمرکی با وضع جریمه با توجه به مقررات دامپینگ پرداخت نمائیم.
سوم:
چون شمش و ورق ایرانی ثبت LME و بازارهای بورس جهانی نیست با شرایط و PREMIUM منفی یعنی ارزانتر از بقیه دنیا می فروشیم.
چهارم:
بعید و دور از ذهن نیست که کارخانجات جهت تامین مواد اولیه خود بفکر واردات باشند و آنوقت است که ضربه آخر وارد شده یعنی جنس خود را ارزان فروخته ایم و بایستی گران تامین کنیم.
توجه داشته باشیم در رئوس مدیریتی و نسخه اقتصاد مقاومتی که جهت مقابله به تحریم تجویز شده به ایجاد اشتغال با استفاده از حداکثر توان و ظرفیت تولید داخلی ، جلوگیری از خام فروشی و تامین مواد اولیه صنایع پایین دستی و در نهایت صادرات با ارزش افزوده بالا اشاره شده است ولی در عمل بنحو دیگری اقدام میشود.
امید است تامین مواد اولیه اساسی خطوط تولیدی با توجه به ظرفیت اسمی و خصوصا” ظرفیت سنجی واقعی کارخانجات تولیدی در زنجیره تامین و ارزش با توجه به ایجاد اشتغال در داخل کشور ، ایجاد ارزش افزوده و صادرات با ارزآوری بیشتر مورد توجه قرار گیرد و از سفته بازی ، دلالی یا واسطه گری در این بازار مهم استراتژیک به بهانه تامین مواد اولیه اساسی در بازار بورس کالا جلوگیری شده و کالای استراتژیک خود را در بازارهای بین المللی به قیمت واقعی صادر کنیم .
صادرات ارزش است ولی صادرات به قیمت واقعی هنر است…
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع