تاثیر ادبیات و فرهنگ بر اقتصاد

یکی از مباحثی که شاید در عمل توجه چندانی به آن نشده تاثیر فرهنگ و به ویژه ادبیات بر اقتصاد است. از مهمترین مظاهر فرهنگ هر کشور، ادبیات است و اقتصاد دانان با بررسی آثار ادبی ملل گوناگون می توانند بر اوضاع اقتصادی زمان خلق آن آثار و آن کشور آگاهی یابند و این آگاهی می تواند در بازنگری بر نظریات اقتصادی پیشین و خلق نظریات اقتصادی جدید کمک کننده باشد. به عنوان نمونه مطالعه ی آثار داستایوسکی می تواند اقتصاددانان را به درک هرچه بهتر اوضاع اقتصادی روسیه و طبقه ی مستمند آن رهنمون کند و یا چه چیزی بهتر از رمان مشهور موبی دیک می تواند در خصوص صنعت وال گیری و تاثیر اقتصادی آن در آمریکا اطلاعاتی مفید ارائه کند؟

به بیان دیگر ادبیات، دانش پایه ای  است که در همه ی امور، علوم، رشته ها و مباحث دیگر کاربرد ضروری و اجتناب ناپذیر دارد. ادبیات به ویژه با فرهنگ ارتباط نزدیک و ناگسستنی دارد. فرهنگ با ادبیات و کتب ادبی و شعر و نوشته ها و کتب تاریخی به طور کامل عجین شده است.  فرهنگ هر جامعه ای رفتار افراد جامعه را شکل می دهد. رفتار افراد و اجتماع در شئون گوناگون از جمله در جهت امور اقتصادی، وضعیت جامعه را می سازد و شکل می دهد.  ما دست کم در دو جنبه می توانیم تاثیر ادبیات و فرهنگ را در جامعه بیان کنیم:
۱. از این جنبه که ادبیات بر رفتار انسان تاثیر مثبت سازنده می گذارد و با ساختن شخصیت صحیح برای فرد، تاثیر مستقیم مثبت بر رفتار صحیح اقتصادی و مالی او هم خواهد گذاشت.


۲. از جهت محتوی و ماهوی و آنچه که در متون آمده، از قبیل دستور العمل و  توصیه های اقتصادی و مالی که به طور صریح مخاطب را راهنمایی می کند که چه کند.برای مثال حکیم ابوالقاسم فردوسی می فرماید :

هزینه چنان کن که بایدت کرد
نباید فشاند و نباید فشرد

یا شیخ اجل سعدی شیرازی می فرماید :
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که می گویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی

همچنین در بیت مشهور دیگری که به سعدی شیرین سخن منسوب است، داریم :
بر احوال آن مرد باید گریست
که دخلش بود نوزده خرج بیست.

بنابراین ارتباط قابل توجهی بین فرهنگ و ادبیات و اقتصاد وجود دارد.که در مباحث آتی بیشتر بدان می پردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 19 =