
در اقتصاد گاهی یک فصل بیش از یکسال حرف برای گفتن دارد و تابستان۱۴۰۴ از آن فصلهایی است که میتواند مسیر کل سال را از نو تعریف کند. جنگ ۱۲روزه ایران و رژیمصهیونیستی شاید کوتاه بود اما اثراتش در اقتصاد ایران نهتنها ماندگار بلکه تشدیدشونده ظاهر شد، چنانکه فقط طی سهماه، شاخصهای کلیدی اقتصاد – از تورم و نرخ ارز گرفته تا رشد بخشهای مولد- همگی وارد مدارهای جدیدی شدند. آنچه در ظاهر یک درگیری کوتاهمدت بود، در عمل نقطه چرخشی شد که اقتصاد ایران را از وضعیت «ثبات نسبی» وارد مرحله «نوسان عمیق» کرد. در ابتدای سال نشانههای ثبات هنوز قابلمشاهده بود: تورم اردیبهشت و خرداد در محدودهای قابل مدیریت قرار داشت، رشد اقتصادی فقط اندکی منفی بود و نرخ دلار حتی تا سطح ۸۲هزار تومان عقب نشسته بود اما خرداد – ماه آغاز جنگ- به نقطهای تبدیل شد که نظم شکننده شاخصها را بهتدریج برهم زد. در تورم، فشار قیمت خوراکیها از همان خرداد افزایش یافت؛ در تولید، کشاورزی و صنعت وارد فاز منفی شدند و در بازار ارز ثبات ظاهری جای خود را به موجی از انتظارات تورمی داد که ماه بعد فورا آزاد شد.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، تابستان اما نقطه اوج این تغییرات بود؛ جاییکه اثرات جنگ نهتنها آشکار بلکه تثبیت شد. تورم ماهانه از ۵/۳ تا ۸/۳درصد در تیر و شهریور جهش کرد و در مهر به ۵درصد رسید. تورم نقطهبهنقطه با عبور از ۴۱، ۴۲ و ۴۵درصد، درنهایت در مهرماه به ۶/۴۸درصد رسید؛ بالاترین رقم دو سال اخیر. نرخ دلار نیز در همان دوره مرزهای روانی را یکییکی شکست؛ ابتدا عبور از ۹۰هزار تومان، سپس جهش به ۱۰۰هزار تومان و درنهایت رسیدن به ۱۱۰هزارتومان در مهرماه. همزمان رشد اقتصادی تابستان نشان داد که سه بخش کلیدی -کشاورزی، صنعت و نفت- بهترتیب با افتهای ۳/۷، ۷/۱ و ۸/۱درصدی، زیر فشار ترکیبی جنگ، اقلیم و بیثباتیهای قیمتی تاب نمیآورند. در این میان سفره مردم بیش از هر شاخصی با این تغییرات درگیر شد. خوراکیها در تیر، شهریور و مهر جهشهای ۵ تا ۶درصدی را تجربه کردند و فشار تورمی بر دهکهای پایین بهطور محسوسی افزایش یافت، چنانکه فاصله تورمی دهکها در تابستان از ۸/۰واحددرصد به ۶/۱واحد درصد رسید. آنچه امروز از دل دادهها بیرون میآید واضح است: تابستان۱۴۰۴ نهصرفا یک فصل گرم بلکه فصلی پرهزینه، پرنوسان و تعیینکننده برای مسیر آینده اقتصاد ایران بود؛ فصلی که در آن اقتصاد به نقطه چرخش رسید و بهجای بازگشت به ثبات، در مسیر جدیدی از فشار، نوسان و چسبندگی قیمتی قرار گرفت.
ثبات قبل از طوفان
پیش از آنکه اقتصاد ایران با شوکهای ژئوپولیتیک خرداد و جهشهای قیمتی تابستان روبهرو شود، شاخصهای کلیدی در ماههای ابتدایی سال۱۴۰۴ تصویری از ثبات نسبی و کنترلشده را منعکس میکردند؛ ثباتیکه امروز و در بازخوانی روندها بیشتر به «آرامش پیش از طوفان» شبیه است تا یک پایداری واقعی و پایدار. در اردیبهشت و خرداد -دوماه پیش از آشکار شدن اثرات جنگ ایران و رژیمصهیونیستی – نهتنها بازار ارز روندی آرام داشت بلکه تورم و رشد اقتصادی نیز نشانههایی از کند اما پایدار بودن حرکت اقتصاد را بروز میدادند.
در بخش قیمتها، شاخص قیمت مصرفکننده در اردیبهشت به ۹/۳۳۶واحد رسید و تورم ماهانه ۷/۲درصد ثبت شد؛ رقمی که اگرچه بالا بود اما در مقایسه با ماههای پس از جنگ همچنان «قابلمدیریت» تلقی میشد. تورم نقطهبهنقطه نیز با ۷/۳۸درصد روندی نسبتا باثبات داشت. رفتار گروههای کالایی نیز حاکی از آن بود که موتور اصلی تورم در این دوره، نه خوراکیها بلکه کالاهای غیرخوراکی و خدمات بودند؛ وضعیتی که معمولا نشاندهنده فشارهای هزینهای کمتر بر اقشار کمدرآمد است. در خرداد – ماه آغاز جنگ- تصویر اقتصاد هنوز از هم نپاشیده بود. تورم ماهانه ۳/۳درصد و تورم نقطهبهنقطه ۴/۳۹درصد نشان میداد که هرچند سطح عمومی قیمتها بالاست اما ساختار تورم همچنان ثبات نسبی دارد. خوراکیها در این ماه تورم ماهانه ۹/۴درصدی داشتند اما هنوز وارد فاز جهشی و بیثبات نشده بودند. همچنین فاصله تورمی دهکها با ۸/۰ واحددرصد در سطحی قرار داشت که حکایت از توزیع نسبتا یکسان فشار تورمی داشت.
در حوزه رشد اقتصادی، سهماهه نخست۱۴۰۴ زمانی بود که بخش حقیقی اقتصاد با وجود ضعف در برخی بخشها، هنوز بهطور کامل وارد رکود نشده بود. تولید ناخالص داخلی با نفت تنها ۱/۰درصد افت نشان داد و بدون نفت ۴/۰درصد کاهش یافت؛ ارقامی که بیانگر یک رکود خفیف اما نه بحرانزا بودند. از میان بخشها، کشاورزی با رشد منفی ۷/۲درصد بیشترین افت را داشت اما خدمات با ۵/۰درصد رشد همچنان رو به جلو حرکت میکرد. نفت و گاز نیز با رشد ۸/۰درصدی در محدوده مثبت باقی مانده بود و بخشی از فشار سمت عرضه را جبران میکرد.
در همین دوره بازار ارز نیز نشانههایی از آرامش داشت. نرخ دلار آزاد در فروردین۱۴۰۴ حدود ۹۶هزار تومان بود و در اردیبهشت و خرداد در سطح ۸۲هزار تومان تثبیت شد؛ کاهشی ۱۴درصدی که فضای نسبی آرامش را در بازار نشان میداد. این تعادل شکننده، آخرین مرحلهای بود که بازار ارز در یک چارچوب قابلپیشبینی حرکت میکرد اما همانطورکه تجربه ماههای بعد نشان داد، این دوره، نه یک فاز پایدار بلکه «پیشدرآمد طوفانی» بود که اقتصاد ایران در نیمه دوم سال با آن روبهرو شد؛ طوفانی که هم تورم و هم ارز و هم تولید را در مسیری جدید و پرتنش قرار داد.
خرداد جنگی اقتصاد
خرداد۱۴۰۴ نهتنها از نظر سیاسی نقطه آغاز درگیری ایران و رژیمصهیونیستی بود بلکه از منظر اقتصادی نیز به ماهی تبدیل شد که چون «خط گسست» میان دو دوره متمایز عمل کرد: دورهای از ثبات نسبی پیش از جنگ و دورهای از نوسانهای عمیق، بیثباتی قیمتی و فشارهای فزاینده پس از آن. اگرچه دادههای اقتصادی در خرداد هنوز کاملا بحرانی نبودند اما نشانههایی از تغییر مسیر در تورم، رشد و ارز مشاهده میشد که بعدها معلوم شد مقدمهای بر موجهای پساجنگ بودهاند.
در حوزه تورم، خرداد شاهد افزایش محسوس فشار قیمتی بود. شاخص قیمت مصرفکننده به ۱/۳۴۸واحد رسید و تورم ماهانه ۳/۳درصد ثبت شد؛ رقمی که نسبتبه اردیبهشت افزایش یافته بود و نشان میداد انتظارات تورمی در حال بالا رفتن است. تورم نقطهبهنقطه نیز به ۴/۳۹درصد رسید -افزایشی ۷/۰واحد درصدی نسبت به ماه قبل- که حکایت از تشدید نااطمینانیها و انتقال آن به رفتار خانوارها داشت. رفتار گروههای کالایی نیز در ماه جنگ تغییر کرد. خوراکیها که تا اردیبهشت نقش کمتری در تورم داشتند، در خرداد با ۹/۴درصد تورم ماهانه دوباره به یکی از محرکهای اصلی افزایش قیمت تبدیل شدند. کالاهای غیرخوراکی و خدمات نیز ۵/۲درصد رشد قیمت را تجربه کردند. بههمین دلیل خرداد ماهی بود که ترکیب تورم تغییر کرد و علائم ورود به فاز جدیدی از افزایش قیمتها پدیدار شد. از نظر رشد اقتصادی، خرداد نقطه میانی سهماههای بود که رشد کل اقتصاد به سمت منفی متمایل شده بود. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، رشد خرداد تنها ۱/۰درصد و رشد بدون نفت منفی ۲درصد برآورد شد. سهم فعالیتها از این رشد ناچیز گویای وضعیت شکننده اقتصاد بود:
– کشاورزی: منفی ۳/۵درصد
– صنایع و معادن: منفی ۲/۶درصد
– نفت: مثبت ۲/۹درصد
– خدمات: مثبت ۳درصد
این الگو نشان میداد که دو بخش مولد -کشاورزی و صنعت- در خرداد تحت فشار شدید قرار گرفتهاند درحالیکه خدمات بهتنهایی رشد را در محدوده صفر نگه داشته است.
بازار ارز نیز در خرداد رفتاری بهشدت متناقض داشت: ثابت اما شکننده. نرخ دلار آزاد در سطح ۸۲هزار تومان قرار گرفت؛ عددی که ظاهرا نشاندهنده ثبات بود اما درواقع آخرین سنگر قبل از جهشهای تیر و مرداد محسوب میشد. کاهش ۱۴درصدی نرخ ارز نسبتبه فروردین، فضای روانی آرامی ایجاد کرده بود اما این تعادل سطحی با کوچکترین تکانه سیاسی فرو ریخت و ماههای بعد نشان داد که بازار تنها در ظاهر آرام بوده است. خرداد۱۴۰۴ در نهایت به ماهی تبدیل شد که در آن «تصویر ثبات» فرو ریخت و «نشانههای بحران» یکییکی پدیدار شد؛ ماهی که اقتصاد ایران را بهطور رسمی وارد دورهای جدید از فشار، نااطمینانی و نوسان کرد؛ دورهای که در تابستان۱۴۰۴ به اوج رسید.
تابستان پساجنگ
تابستان۱۴۰۴، نخستین فصل کامل پس از پایان جنگ ایران و رژیمصهیونیستی به فصلی تبدیل شد که در آن نشانههای اختلال اقتصادی از سطح شاخصها به عمق ساختارها نفوذ کرد. اگر خردادماه آغازگر نااطمینانی و تغییر انتظارات بود، تابستان ماهی بود که آثار این نااطمینانی در تمام متغیرهای کلیدی – از تورم و ارز گرفته تا رشد اقتصادی- بهطور همزمان آشکار شد. دادهها نشان میدهند که اقتصاد ایران در این فصل نهتنها از فشار جنگ رها نشد بلکه اثرات آن بهمرور تشدید شد و الگوی رفتاری جدیدی را رقم زد.
در حوزه تورم، تیرماه نقطه آغاز دورهای بود که تورم ماهانه و نقطهبهنقطه وارد مدار افزایشی پایدار شدند. شاخص قیمت مصرفکننده در تیر به ۲/۳۶۰واحد رسید و تورم ماهانه ۵/۳درصد ثبت شد؛ رقمی بالاتر از خرداد که آغاز «موج دوم تورمی» پساجنگ را رقم زد. خوراکیها در تیر با ۱/۵درصد افزایش ماهانه بار دیگر در صدر محرکهای تورمی قرار گرفتند. تورم نقطهبهنقطه نیز با ثبت ۲/۴۱درصد نشان داد که انتظارات تورمی خانوارها پس از جنگ بهسرعت تغییر کرده است.
این روند در مرداد شدت بیشتری گرفت. شاخص قیمت به ۵/۳۷۰واحد و تورم ماهانه به ۹/۲درصد رسید اما مهمتر از آن، تورم نقطهبهنقطه با افزایش به ۴/۴۲درصد وارد منطقه «شتابزایی» شد. در شهریور فشارهای تورمی در همه گروهها تشدید شد: تورم ماهانه به ۸/۳درصد و تورم نقطهبهنقطه به ۳/۴۵درصد رسید؛ بالاترین رقم پس از دو سال. خوراکیها نیز با تورم ماهانه ۲/۵درصد همچنان پیشگام بودند. این جهشها نشان میدهد که تابستان۱۴۰۴ از نظر قیمتی دورهای بود که تورم از یک روند افزایشی عادی به یک موج پایدار و ساختاری تبدیل شد.
در حوزه رشد اقتصادی، مرداد -که دومین ماه تابستان بود- وضعیت نگرانکنندهای را آشکار کرد. براساس برآوردهای مرکز پژوهشهای مجلس، رشد اقتصادی در مرداد ۳/۲درصد و رشد بدون نفت ۶/۲درصد برآورد شد اما جزئیات نشان میدهد که این رشد کاملا نامتوازن بوده و تنها توسط بخش خدمات حفظ شده است. کشاورزی با منفی ۳/۷درصد و نفت با منفی ۸/۱درصد در تابستان دچار افت قابلتوجه شدند درحالیکه صنایع و معادن تنها ۵/۱درصد رشد داشتند. خدمات اما با ۷درصد رشد، عملا بار کل اقتصاد را به دوش کشید.
در بازار ارز نیز تابستان۱۴۰۴ نقطهعطفی بود. نرخ دلار آزاد که در خرداد روی ۸۲هزار تومان ثابت بود، در تیر به ۸۸هزار تومان و در مرداد به ۹/۹۱هزار تومان رسید. این افزایشهای پیدرپی بهویژه در شهریور که دلار از مرز ۱۰۰هزار تومان عبور کرد، نشاندهنده ورود بازار به فاز جدیدی از نااطمینانی، کاهش عرضه ارزی و افزایش انتظارات تورمی بود.
تابستان۱۴۰۴ در مجموع فصلی بود که اقتصاد ایران را از «فاز احتمال بحران» وارد «فاز تحقق بحران» کرد؛ فصلی که در آن نهتنها شاخصها بلکه رفتار بازارها نیز تغییر و سرعت این تغییرات، مسیر ماههای بعد را تعیین کرد.
سقوط تولید حقیقی
تولید حقیقی در سال۱۴۰۴ به یکی از مهمترین نقاط آسیبپذیر اقتصاد ایران تبدیل شد. اگرچه اقتصاد در سال۱۴۰۳ توانسته بود رشد ۱/۳درصدی را تجربه کند اما سهماهه نخست۱۴۰۴ – همزمان با افزایش نااطمینانی سیاسی و آغاز جنگ- نشان داد که موتور تولید کشور از تابآوری لازم برخوردار نیست. روند بخشهای مختلف اقتصاد نشان میدهد درحالیکه خدمات تلاش کرد رشد اقتصادی را سرپا نگه دارد، سه رکن اصلی تولید -کشاورزی، صنعت و انرژی- بهطور همزمان با افت مواجه شدند و این افت در تابستان تشدید شد.
در سهماهه نخست۱۴۰۴، تولید ناخالص داخلی با نفت ۱/۰درصد کاهش یافت و رشد بدون نفت منفی ۴/۰درصد شد. این دادهها نشان میدهد که حتی قبل از اثرگذاری کامل جنگ بر ساختارهای اقتصادی، اقتصاد ایران در مرز رکود قرار گرفته بود. جزئیات بخشهای تولیدی نیز تصویر واضحتری از این سقوط ارائه میدهد. کشاورزی با افت منفی ۷/۲درصدی یکی از ضعیفترین عملکردهای خود در سالهای اخیر را ثبت کرد. کاهش ۱۴درصدی تولید محصولات زراعی و افت تولید دامی، بههمراه تنشهای اقلیمی و کاهش بارشها، همگی نقش پررنگی در این عقبگرد داشتند.
صنعت و معادن نیز وضعیت بهتری نداشتند. رشد گروه صنایع و معادن از ۹/۵درصد در بهار۱۴۰۳ به منفی ۳/۰درصد در بهار ۱۴۰۴ سقوط کرد. در همین دوره، بخش صنعت بهطور خاص منفی ۷/۱درصد رشد داشت و بخش تامین آب و برق به منفی ۸/۱۱درصد رسید. این ارقام نشان میدهد که بخشهای انرژیبر و زیربنایی، آسیبپذیرترین بخشهای تولیدی در ماههای آغازین سال بودهاند. تنها بخش نفت و گاز با ۸/۰درصد رشد توانست سطحی از عملکرد مثبت را حفظ کند، هرچند این رشد نسبتبه سال قبل افتی بیش از ۹ واحددرصدی داشت.
با ورود به تابستان وضعیت وخیمتر شد. دادههای مرداد۱۴۰۴ نشان میدهند که کشاورزی با منفی ۳/۷درصد و نفت با منفی ۸/۱درصد بیشترین فشار را به رشد وارد کردند بهطوریکه سهم آنها از رشد کل اقتصاد بهترتیب منفی ۵/۱ واحددرصد و منفی ۱۴/۰واحد درصد بود. صنعت و معادن با ۵/۱درصد رشد عملکرد بهتری داشتند اما همچنان نتوانستند نقش جبرانی برای سقوط بخشهای دیگر ایفا کنند.
تنها نقطه روشن این دوره، بخش خدمات بود که با ۷درصد رشد توانست رشد کل اقتصاد را در مرداد مثبت نگاه دارد اما اتکا به خدمات برای حفظ رشد، بدون پشتوانه کافی در بخشهای مولد، تصویر دقیقی از «سقوط تولید حقیقی» است؛ سقوطی که در آن بخشهایی که وظیفه تامین درآمد، اشتغال و صادرات غیرنفتی را دارند، یکی پس از دیگری وارد فاز انقباضی شدند.
در مجموع همزمانی شوکهای اقلیمی، نااطمینانیهای پساجنگ و ضعف ساختاری بخش تولید باعث شد تولید حقیقی در ۱۴۰۴ وارد فاز شکنندگی شود؛ فازی که عبور از آن بهسادگی ممکن نخواهد بود.
دلار بر مدار صعود
بازار ارز در فاصله سالهای۱۴۰۳ تا ۱۴۰۴ یکی از پرتنشترین دورههای خود را تجربه کرد؛ دورهای که در آن دلار آزاد از یک روند آرام و مدیریتشده، وارد فاز جهشهای سنگین، نوسانهای گسترده و جهتیگیری صعودی شد. این تغییر رفتار، تنها به عوامل اقتصادی محدود نبود و رویدادهای سیاسی -بهویژه جنگ ایران و رژیمصهیونیستی- در شکلگیری روند جدید نقش تعیینکننده داشتند. بررسی دادههای رسمی وزارت اقتصاد نشان میدهد که بازار ارز طی این دوره از «ثبات نسبی» به «نوسان ساختاری» منتقل شد و مسیر خود را بهطور کامل تغییر داد. سال۱۴۰۳، نرخ دلار آزاد سال را در سطح ۶۳هزار تومان آغاز کرد و طی سه ماه اول به حدود ۵۸هزار تومان کاهش یافت؛ افتی نزدیک به ۸درصد که بازاری باثبات و قابل کنترل را نشان میداد. در تابستان همان سال نیز نرخ دلار در محدوده ۵۹هزار تومان تثبیت شد و بازار در «حالت سکون» قرار داشت اما از پاییز۱۴۰۳ ورق برگشت: مهر ۶۲هزار تومان، آبان ۶۸هزار تومان، آذر ۷۲هزار تومان و دی ۸۰هزار تومان. این رشد سریع- که در بهمن به ۸۶هزار تومان و در اسفند به ۹۲هزار تومان رسید- به معنای افزایش حدود ۵۰درصدی ظرف تنها ششماه بود؛ جهشی که انتظارات تورمی را در آستانه سال۱۴۰۴ بهشدت بالا برد.
در سال۱۴۰۴، بازار ارز با یک «تعادل موقتی» وارد سال شد. فروردین۹۶هزار تومان را ثبت کرد اما اردیبهشت و خرداد شاهد بازگشت نرخ به ۸۲هزار تومان بودند؛ آخرین لحظاتی که بازار ارز رفتاری باثبات از خود نشان داد. خرداد – ماه آغاز جنگ- با وجود ظاهر آرام، درواقع حامل فشارهای انباشتهای بود که ماه بعد آزاد شد. بهمحض پایان جنگ در تیر، روند بازار تغییر کرد و دلار وارد مدار صعودی شد. تیر ۸۸هزار تومان- افزایش ۷درصدی نسبتبه خرداد- سرآغاز موج جدید جهشها بود. در مرداد نرخ به ۹۱هزار تومان رسید و روند صعودی تثبیت شد اما شهریور نقطهعطف بود: دلار برای اولینبار از مرز ۱۰۰هزار تومان عبور کرد و به ۵/۱۰۰هزار تومان رسید؛ جهشی ۹درصدی در یک ماه. مهرماه این روند را تشدید کرد و نرخ به ۹/۱۱۰هزار تومان افزایش یافت – بزرگترین رشد ماهانه دوره و نشانه آغاز فاز «شتاب بالای ارزی». مقایسه میان پیش و پس از جنگ نشان میدهد که بازار ارز پس از جنگ ۵۰درصد نوسانپذیرتر شده است. دامنه نوسان قبل از جنگ ۸۲ تا ۹۶هزار تومان- حدود ۱۷ درصد- بود اما پس از جنگ این دامنه به ۸۸ تا ۱۱۰هزار تومان افزایش یافت؛ حدود ۲۶ درصد. میانگین نرخ دلار نیز از ۶۶هزار تومان در سال۱۴۰۳ به ۹۶هزار تومان در ۱۴۰۴ رسید یعنی ۴۵درصد افزایش. در مجموع مسیر دلار از ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۴ نشان میدهد که اقتصاد ایران وارد مرحلهای شده که در آن نوسانهای ارزی نه یک استثنا بلکه بخشی از ساختار بازار هستند؛ ساختاری که مدیریت آن بهمراتب دشوارتر از گذشته بهنظر میرسد.
تورم روی شیب تند
تورم در سال۱۴۰۴ به نقطه محوری اقتصاد ایران تبدیل شد؛ نقطهای که هم سطح عمومی قیمتها را بالا برد و هم الگوی مصرف، رفاه خانوارها و رفتار بازارها را تحتتاثیر قرار داد. پس از دورهای از ثبات نسبی در اردیبهشت و خرداد، اقتصاد ایران در تابستان وارد مرحلهای شد که میتوان آن را «شیب تند تورمی» نامید؛ مرحلهای که طی آن، سرعت افزایش قیمتها از روند عادی فاصله گرفت و بهشکلی کمسابقه تشدید شد. در اردیبهشت، تورم ماهانه ۷/۲درصد و تورم نقطهبهنقطه ۷/۳۸درصد بود؛ اعدادی بالا اما قابل مدیریت. خرداد با تورم ماهانه ۳/۳درصد و نقطهبهنقطه ۴/۳۹درصد همچنان نشانههایی از ثبات نسبی داشت اما افزایش ۹/۴درصدی قیمت خوراکیها در همین ماه نشانهای از تغییر انتظارات بود.
از تیرماه ورق برگشت. تورم ماهانه به ۵/۳درصد و نقطهبهنقطه به ۲/۴۱درصد رسید و خوراکیها ۱/۵درصد افزایش قیمت را تجربه کردند؛ نشانهای روشن از ورود تورم به سفره مردم. در مرداد اگرچه تورم ماهانه به ۹/۲درصد کاهش یافت اما نقطهبهنقطه به ۴/۴۲درصد رسید؛ ترکیبی که نشان میدهد فشار تورمی در عمق اقتصاد انباشته شده و بهمرور خود را نشان میدهد. شهریور نقطه جهش جدید بود: تورم ماهانه ۸/۳درصد و نقطهبهنقطه ۳/۴۵درصد شد و خوراکیها با ۲/۵درصد افزایش ماهانه، بار اصلی افزایش قیمتها را بر دوش کشیدند. این روند در مهر به اوج رسید: تورم ماهانه ۵ درصد، نقطهبهنقطه ۶/۴۸درصد و تورم خوراکیها ۴/۶درصد؛ رقمی که طی دو سال اخیر بیسابقه بوده است.
این تغییر مسیر تورمی بیش از هر گروهی، دهکهای پایین درآمدی را تحت فشار قرار داد؛ دهکهایی که بیش از ۴۰درصد از هزینههایشان را به خوراکیها اختصاص میدهند. نابرابری تورمی که در خرداد ۸/۰واحددرصد بود، در مرداد به یک واحددرصد و در شهریور به ۶/۱واحددرصد رسید؛ نشانهای از اینکه فشار تورمی پس از جنگ به شکل نامتقارن توزیع شده و دهکهای پایین سهم سنگینتری از افزایش قیمتها را تحمل کردهاند. در کنار خوراکیها، هزینههای غیرخوراکی نیز با سرعت بالا رفت: اجارهبها، حملونقل، درمان و آموزش همگی در تابستان رشد ماهانه ۳ تا ۴درصدی داشتند و فشار مضاعفی بر طبقه متوسط وارد کردند. در شرایطی که دستمزدها و درآمدهای ثابت همپای تورم افزایش نیافت، شکاف میان درآمد و هزینهها عمیقتر شد. تورم نقطهبهنقطه ۴۵ تا ۴۸درصدی در شهریور و مهر باعث شد خانوارها بهسمت کاهش مصرف، جایگزینی کالاهای کمکیفیت و استفاده از اعتبار و قرض حرکت کنند. مجموع این روندها نشان میدهد فشار تورمی تابستان۱۴۰۴ صرفا یک موج قیمتی نبود بلکه علامتی از تشدید آسیبپذیری معیشتی و تغییر ساختاری در مسیر قیمتهاست- تغییری که بدون اصلاحات عمیق، در ماههای آینده نیز ادامه خواهد یافت.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع


