بی‌احترامی به مردم با آمارهای توخالی!

استفاده ۶۷ درصدی مردم از اپلیکیشن «برق من» نتیجه مستقیم بحران خاموشی‌ها و نبود شفافیت در اطلاع‌رسانی عمومی است و نه نشانه موفقیت فناورانه یا دستاورد دیجیتال.

استفاده ۶۷‌درصدی مردم از اپلیکیشن «برق من» به هیچ عنوان نشانه موفقیت فناورانه یا دستاورد دیجیتال نیست بلکه نتیجه مستقیم بحران خاموشی‌ها و نبود شفافیت در اطلاع‌رسانی عمومی است. مردمی که مجبور شده‌اند برای برنامه‌ریزی ابتدایی زندگی و کار خود به یک اپلیکیشن وابسته شوند، در واقع قربانی ضعف زیرساخت‌ها، مدیریت ناکارآمد و بی‌توجهی به نیازهای واقعی‌شان هستند. ادعای مدیرعامل شرکت برق مبنی بر اینکه استقبال از این اپلیکیشن نشانه‌ای از رشد و توسعه دیجیتال است، بیش از آنکه بیانگر دستاورد باشد، حکایت از یک وارونه‌نمایی آشکار دارد؛ وارونه‌نمایی‌ای که از یک مشکل جدی در کشور یعنی بحران برق و قطعی‌های مکرر به عنوان موفقیت در حوزه خدمات الکترونیک یاد می‌کند. چنین نگاهی نه‌تنها از واقعیت فاصله دارد بلکه توهین به شعور کاربرانی است که برای حفظ حداقل ثبات در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود مجبور به نصب این برنامه شده‌اند.

اجبار به جای انتخاب

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان صنعت  ،  ماهیت استفاده از «برق من» از سر اختیار و علاقه نبوده است. هیچ کاربری با شوق و رغبت صرفا برای تجربه خدمات دیجیتال وزارت نیرو سراغ این اپلیکیشن نرفته است. کاربران تنها به این دلیل آن را نصب کرده‌اند که بدانند چه زمانی برق خانه، محل کار یا کسب‌وکارشان قطع خواهد شد تا شاید بتوانند از آسیب‌های بیشتر جلوگیری کنند. این یک انتخاب آگاهانه در بستر رقابت یا کیفیت خدمات دیجیتال نیست، این یک اجبار تحمیلی است. اجبار ناشی از بحرانی که مدیریت ناکارآمد و بی‌برنامه به مردم تحمیل کرده است. خاموشی‌های مکرر تنها به معنای قطع روشنایی در خانه‌ها نیست. آنچه در لایه‌های زیرین این بحران رخ می‌دهد، فشار سنگینی است که بر زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم وارد می‌شود. کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی با یک قطعی چند ساعته دچار خسارت می‌شوند، صنایع و کارگاه‌ها با توقف تولید مواجه می‌شوند، بیمارانی که نیازمند تجهیزات پزشکی خانگی هستند در معرض خطر جدی قرار می‌گیرند و زندگی روزمره خانواده‌ها، از تحصیل آنلاین گرفته تا پخت‌وپز و سرمایش و گرمایش مختل می‌شود. در چنین شرایطی وقتی نهادی به جای عذرخواهی بابت این خسارت‌ها، نصب اجباری یک اپلیکیشن را دستاورد معرفی می‌کند، طبیعی است که با واکنش انتقادی و حتی عصبانیت عمومی روبه‌رو شود.

وارونه‌نمایی مدیریت بحران

مدیریت بحران در دنیا با رویکرد شفاف‌سازی، کاهش آسیب‌ها و تلاش برای رفع ریشه‌ای مشکلات تعریف می‌شود اما در اینجا بحران به فرصتی برای نمایش صوری «موفقیت دیجیتال» تبدیل شده است. ادعا می‌شود که ۶۷‌درصد کاربران فعال برق کشور از یک اپلیکیشن استفاده کرده‌اند اما پرسش اساسی این است که آیا این عدد نتیجه اعتماد مردم به خدمات دیجیتال بوده یا حاصل ترس از بی‌برنامگی و بلاتکلیفی؟ آیا چنین شاخصی می‌تواند در گزارش‌های عملکردی وزارت نیرو به عنوان موفقیت ثبت شود یا باید به عنوان نشانه‌ای از ضعف عمیق در زیرساخت برق کشور مورد بررسی قرار گیرد؟ واقعیت این است که موفقیت دیجیتال تنها زمانی معنا دارد که از دل یک خدمت اختیاری، باکیفیت و کاربرمحور شکل گرفته باشد. در غیر این صورت آنچه اتفاق افتاده چیزی جز «دیجیتالیزه کردن بحران» نیست.

دستکاری شاخص‌ها و آمارسازی

یکی از مهم‌ترین آسیب‌های حکمرانی در حوزه انرژی و خدمات عمومی دستکاری در شاخص‌ها و تبدیل آمار به ابزاری برای نمایش موفقیت است. وقتی درصد نصب اپلیکیشن‌ها به عنوان شاخص توسعه معرفی می‌شود، در واقع به جای توجه به کیفیت خدمت، به کمیت سطحی و تحمیلی توجه می‌گردد. این روش دو پیامد جدی دارد: نخست، انحراف در سیاستگذاری؛ مدیران به جای تمرکز بر حل ریشه‌ای مشکلات به دنبال تولید آمارهای پر زرق‌وبرق برای نمایش در رسانه‌ها می‌روند. دوم، فرسایش اعتماد عمومی؛ مردمی که تجربه روزمره‌شان با آنچه در گزارش‌ها بیان می‌شود همخوانی ندارد، احساس بی‌اعتمادی بیشتری به نهادهای رسمی پیدا می‌کنند.

نگاهی به تجربه جهانی نشان می‌دهد کشورهای توسعه‌یافته یا حتی در حال توسعه وقتی با بحران انرژی مواجه می‌شوند، چند اقدام اساسی انجام می‌دهند: اطلاع‌رسانی شفاف از طریق رسانه‌های جمعی و بدون نیاز به اجبار نصب اپلیکیشن، ارائه راهکارهای جایگزین برای کاهش آسیب‌ها مانند زمان‌بندی‌های دقیق و انتشار عمومی جداول و تلاش برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های تولید و ذخیره‌سازی انرژی، نه صرفا مدیریت مصرف. در این کشورها، ابزارهای دیجیتال مانند اپلیکیشن‌ها تنها نقش تکمیلی دارند، نه جایگزین اطلاع‌رسانی شفاف و فراگیر. مردم مجبور نیستند برای دانستن ابتدایی‌ترین حق خود، یعنی زمان دسترسی به برق، به یک اپلیکیشن وابسته شوند. وقتی یک ضعف بزرگ به عنوان دستاورد معرفی می‌شود، جامعه به تدریج با نوعی «عادی‌سازی بحران» مواجه می‌شود. این فرآیند فرهنگی بسیار خطرناک است زیرا سطح توقع عمومی از خدمات پایه کاهش می‌یابد، ناکارآمدی به عنوان بخشی از زندگی روزمره پذیرفته می‌شود و مردم احساس می‌کنند به جای بهبود شرایط صرفا در حال مدیریت تحمیلی مشکلات هستند. این عادی‌سازی در نهایت منجر به کاهش مشارکت اجتماعی، افزایش نارضایتی پنهان و فاصله بیشتر میان مردم و حاکمیت خواهد شد.

تعریف درست دستاورد

اگر بخواهیم به‌ طور تخصصی به موضوع نگاه کنیم، هر دستاورد باید سه ویژگی اساسی داشته باشد: حل یک مشکل واقعی یا بهبود کیفیت زندگی مردم، اختیاری بودن استفاده از خدمت و استقبال داوطلبانه کاربران و پایداری و اثرگذاری بلندمدت بر توسعه زیرساخت‌ها. براساس این معیارها، استفاده اجباری مردم از «برق من» نه تنها دستاورد نیست بلکه نشانه‌ای از شکست در مدیریت بحران انرژی است. موفقیت زمانی معنا خواهد داشت که مردم حتی بدون بحران، به دلیل کیفیت بالای خدمات، به استفاده از اپلیکیشن‌های ملی ترغیب شوند.

داستان اپلیکیشن «برق من» نمونه‌ای روشن از معکوس‌سازی واقعیت است؛ جایی که یک ضعف آشکار به عنوان موفقیت معرفی می‌شود. مردم نه به‌خاطر علاقه به فناوری یا کیفیت خدمات دیجیتال بلکه به دلیل نگرانی از خاموشی‌ها و بی‌ثباتی در زندگی مجبور به نصب این برنامه شده‌اند. وقتی چنین اجباری به عنوان «استقبال ۶۷درصدی» تعبیر می‌شود، اعتماد عمومی آسیب می‌بیند و ناکارآمدی به عنوان موفقیت بازنمایی می‌شود. دستاورد واقعی آن است که مردم حتی در شرایط عادی و بدون بحران، به دلیل کیفیت و کارآمدی، داوطلبانه از خدمات دیجیتال استفاده کنند. تا زمانی که مدیریت انرژی در کشور از سطح مدیریت بحران‌های موقت به سمت توسعه پایدار و شفاف حرکت نکند، هیچ آمار و عددی نمی‌تواند ضعف ساختاری را پنهان کند.

 

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − دوازده =

پربازدیدترین ها