قطع پیوسته اینترنت نشانه اختلال فنی نیست بلکه نشانه شکست یک سیاستگذاری مزمن است. زیرساخت اینترنت ثابت در ایران سالهاست که بهجای توسعه دچار فرسایش شده؛ پروژههای فیبرنوری یا در حد نمایش ماندهاند یا با کندی غیرقابلدفاع پیش رفتهاند. نتیجه این مدیریت، بحرانی است که حالا به شکل فروپاشی تدریجی شبکههای ثابت و فشار بیسابقه بر اینترنت همراه بروز کرده است. ایران با بیش از ۸۰میلیون نفر جمعیت هنوز در شاخص ضریب نفوذ فیبرنوری خانگی (FTTH) جزو کشورهای انتهای جدول است. در حالی که کشورهای منطقه با سرمایهگذاریهای سنگین، زیرساختهای آیندهمحور ایجاد کردهاند، سیاستهای داخلی ما درگیر انحصار، تعلل و ناهماهنگی میان نهادهای متولی است. وزارت ارتباطات، شرکت مخابرات ایران و رگولاتوری، هرکدام سهمی در این بنبست دارند اما هیچکس مسوولیت مستقیمی نمیپذیرد.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، اینترنت همراه که ذاتا برای مصرف مکمل طراحی شده، اکنون بار شبکهای را به دوش میکشد که متعلق به اینترنت ثابت است بنابراین نتیجهای جز کاهش ظرفیت، افت کیفیت و تجربه ناپایدار کاربران را به همراه نخواهد داشت. زیرساخت موبایل نمیتواند جایگزین زیرساخت سیمی باشد؛ این یک اصل فنی است، نه یک شعار تبلیغاتی.
در شرایطی که اقتصاد دیجیتال، آموزش از راه دور، سلامت هوشمند و حتی دولت الکترونیک به اتصال پایدار وابستهاند، ادامه این وضعیت یعنی سقوط آزاد در شاخصهای توسعه. قطعیهای مکرر، سرعت ناپایدار و هزینههای سنگین برای کاربران تنها بخش قابل رویت بحران است. بحران اصلی، ناتوانی در نگاه بلندمدت و فقدان راهبرد ملی برای آینده دیجیتال کشور است. حال سوال این نیست که «چرا اینترنت قطع میشود؟» بلکه سوال این است که «چرا پس از سالها، هنوز زیرساخت ارتباطی کشور در مرحله آزمونوخطاست؟»
زخمی که هرروز عمیقتر میشود
بر همین اساس سعید امینیان، کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «این روزها اینترنت در ایران بیش از آنکه ابزار توسعه، آموزش و رفاه باشد، به دغدغهای روزانه برای میلیونها کاربر تبدیل شده است. اختلالها، کندیها و قطعیهای پیدرپی دیگر نه استثنا بلکه بخشی ثابت از تجربه کاربران شدهاند؛ تجربهای تلخ که زندگی مردم و اقتصاد کشور را فلج میکند.» او گفت: «هیچکس نمیتواند انکار کند که اقتصاد دیجیتال و خدمات آنلاین به ستون فقرات توسعه کشورها تبدیل شدهاند اما در ایران آنچه کاربران تجربه میکنند، بیشتر شبیه اینترنت اضطراری است تا اینترنت پایدار. کسبوکارهای آنلاین، استارتاپها، فروشگاههای اینترنتی و حتی مراکز آموزشی هر روز قربانی این بحران میشوند؛ بحرانی که نتیجه مستقیم سالها تعلل در توسعه زیرساختها بهویژه فیبرنوری است.»
او در ادامه افزود: «در حالی که بسیاری از کشورها به پوشش سراسری فیبرنوری دست یافتهاند، ایران همچنان درگیر وعدهها و برنامههای نیمهکاره است. فیبرنوری میتوانست راهحل اصلی برای سرعت و پایداری اینترنت باشد اما توسعه کند و پیچیدگیهای بوروکراتیک باعث شده کاربران همچنان به اینترنت ADSL یا VDSL وابسته باشند؛ فناوریهایی که سالهاست در دنیا منسوخ شدهاند.»
این کارشناس گفت: «وقتی اینترنت ثابت کیفیت لازم را نداشته باشد، طبیعی است که کاربران حتی با وجود قیمتهای بالا و محدودیت پهنای باند، به اینترنت موبایل پناه ببرند اما این انتخاب فشار مضاعفی بر شبکههای موبایل وارد میکند و در نهایت کیفیت آن را نیز پایین میآورد. به این ترتیب، ما با یک چرخه معیوب روبهرو هستیم: ضعف اینترنت ثابت، افزایش استفاده از اینترنت موبایل، افت کیفیت موبایل، نارضایتی عمومی.» او گفت: «چالشها و آسیبهای ناشی از این موضوع گریبانگیر گروههای مختلفی از جامعه شده است. به عنوان مثال خانوادهها برای کلاسهای آنلاین فرزندانشان و جلسات کاری مجبور به خرید بستههای گرانقیمت موبایل شدهاند یا استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان هر روز بخشی از مشتریان خود را از دست میدهند. پژوهشگران و دانشجویان برای دسترسی به منابع علمی بینالمللی ساعتها پشت صفحههای سفید بارگذاری معطل میمانند و در نهایت کشور هزینه عقبماندگی دیجیتال را با کاهش بهرهوری و فرار سرمایه میپردازد.»
امینیان در ادامه عنوان کرد: «اگر مسوولان واقعا بخواهند مسیر ارتقای زیرساختهای ارتباطی کشور روشن است. نخست باید توسعه فیبرنوری به عنوان یک اولویت ملی تلقی شود نه صرفا در حد وعده بلکه با زمانبندی دقیق، بودجه مشخص و نظارت عمومی. در کنار آن فضای رقابتی واقعی میان اپراتورها باید ایجاد شود چراکه انحصار همواره دشمن کیفیت بوده است. حمایت مالی از خانوارها و کسبوکارها برای مهاجرت به فیبرنوری نیز ضروری است. این حمایت میتواند در قالب یارانه یا تسهیلات کمبهره ارائه شود. تا زمان تکمیل پروژه فیبر، تقویت شبکه موبایل با توسعه فناوری 5G و مدیریت هوشمند ترافیک، امری اجتنابناپذیر است. در نهایت پاسخگویی شفاف به مردم باید در دستور کار قرار گیرد چراکه قطع یا کندی اینترنت نباید تنها با سکوت یا اطلاعیههای کلیشهای پاسخ داده شود.
این کارشناس در پایان گفت: «اینترنت دیگر یک کالای لوکس و خدمت جانبی نیس،؛ زیرساختی حیاتی است، درست مانند آب، برق و گاز. کشوری که نتواند اینترنت پایدار و پرسرعت برای شهروندانش فراهم کند، محکوم به عقبماندگی در دنیای امروز است. وقت آن رسیده که مسوولان از خواب زمستانی بیدار شوند و با تصمیمات جدی، این زخم مزمن را درمان کنند، پیش از آنکه فرصتهای توسعه دیجیتال برای همیشه از دست برود.»
شبکهای در حال خاموشی
در مجموع قطعیهای پیاپی شبکههای ارتباطی در کشور، دیگر یک اتفاق موقتی یا فنی تلقی نمیشود، این مساله به نشانهای هشداردهنده از فروپاشی آرام و بیسروصدای زیرساختهای ارتباطی ایران تبدیل شده است. در شرایطی که اینترنت به عنوان زیرساخت پایه در اقتصاد دیجیتال، خدمات عمومی، آموزش، سلامت و حتی زندگی روزمره شهروندان عمل میکند، ناپایداری مداوم آن پیامدهایی فراتر از یک اختلال ساده دارد. ضعف نظارت، انحصار شرکتهای بزرگ و ناهماهنگی میان نهادهای تصمیمگیر باعث شده هیچ مسوول مشخصی در قبال این وضعیت پاسخگو نباشد. در دنیایی که «اتصال» بهمعنای مشارکت در آینده است، استمرار این وضعیت به منزله عقبماندگی سیستماتیک از جهان دیجیتال است. قطعیهای مکرر دیگر فقط نشانهی یک نقص نیستند، آنها انعکاس سیاستهایی هستند که توسعه را به تاخیر انداخته و جامعه را از حق اتصال پایدار محروم کرده است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع