اگر همین یک شعار سال محقق شود، کشور به مدار رونق باز خواهد گشت.
مجید گودرزی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : امسال نهمین سالی است که رهبر انقلاب شعار سال را، شعاری اقتصادی انتخاب کرده اند و این نشانه مهم بودن اقتصاد نسبت به سایر موضوعات است. پاشنه آشیل جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد است.
سرمایه گذاری رکن رکین و نقطه ثقل تمام فعالیتهای اقتصادی است . من موضوعی مهمتر از سرمایه گذاری در اقتصاد سراغ ندارم.
معتقدم مهمترین بخش جنگ، اقتصادی است و مهمترین بخش جنگ اقتصادی هم موضوع مهم سرمایه گذاری است .
کشورها عموما بعد از جنگ دچار رکود تورمی می شوند که تمام سیاستهای پولی و مالی برای مبارزه با این پدیده شوم اقتصادی بی اثر است. الا یک سیاست. که آنهم حمایت صددرصدی از سرمایه و سرمایه گذاری است. سیاستهای انقباضی رکود را بیشتر می کنند و سیاستهای انبساطی تورم را . رکود تورمی چاره ای جز سرمایه گذاری ندارد و بیشترین فعالیتهای داخلی و خارجی در جهت عدم شکل گیری سرمایه گذاری ها در ایران بوده است.
ما سرمایه کم نداریم اما به بدترین شکل ممکن مدیریت می شود.
اقتصاد ما با دو ابر چالش مواجه است که هر دو حول محور سرمایه گذاری است
یکی ابر چالش «ارزش افزوده صفر » و دیگری «صرفه اقتصادی منفی» .
با وجود آنکه خداوند سبحان در ۸ آیه ربا را محکوم کرده است، اما ربای ما هم شرعی شده است و هم قانونی! نرخ بهره در ایران بسیار بالاست که یک نوع تحریم سرمایه گذاری داخلی محسوب می شود. بهره غیر متعارف منشأ اصلی رکود تورمی در اقتصاد ایران است.
بخش بزرگی از سرمایه های کشور اکنون در بازاریهایی سرمایه گذاری شده است که ارزش افزوده تمامی آنها صفر مطلق است. ما به غلط تصور می کنیم سرمایه گذاری در این بازارها ارزش و قدرت خرید سرمایه های ما را حفظ می کند. اما متاسفانه همگی داریم از ترس مرگ خودکشی می کنیم.
با مردم که صحبت می کنیم خیلی زود متوجه می شویم که آنها به دولت و سیاستهای اقتصادی آن، اعتماد ندارند. این به سرمایه گذاری های مولد آسیب جدی زده است .
اقتصاد ایران اقتصادی نیست. تا رقم تورم ، بازدهی تمام فعالیتهای اقتصادی منفی است و پس از رسیدن به نقطه سربه سر، تولید کننده باید مالیات و سایر هزینه ها را هم بدهد .
در اقتصاد ما در یک بلاهت آشکار ، پول معاف از مالیات است و تولید و سرمایه گذاری تا جایی مشمول مالیات قرار می گیرد که دیگر صرفه اقتصادی نداشته باشد.
هنوز در بازار بورس ما با وجود تورم دو رقمی تجدید ارزیابی دارایی ها، الزام قانونی نیست و هر سال به اندازه تورم از سرمایه های مردم در بورس ذوب و از بین می رود . هنوز در صورتهای مالی شرکتهای صادرات محور با وجود رانت عظیم نرخ ارز و افزایش حاشیه سود خیره کننده این شرکتها ، خبری نیست . آنها به ریال و یارانه ایی تولید و به دلار صادر می کنند و تلاش دارند هر روز نرخ ارز افزایش پیدا کند و دولت با صادر کنندگان برای بالا بردن نرخ ارز تبانی می کنند. این به سرمایهگذاری های ما آسیب جدی می زند. بخصوص سرمایه گذاری هایی که باید با واردات شکل بگیرند.
تخمین زده می شود ۴۰ درصد سرمایه های کشور در بخش مسکن حبس و رسوب شده است . این یک واقعیت تلخ است که کل نقدینگی کشور کفاف خرید حدود ۳۳ درصد ساختمانهای مسکونی تهران را دارد!
فعالین اقتصادی ما عموما سواد اقتصادی ندارند و حتی علیه کسب و کار خودشان توطئه می کنند . کارفرمای ایرانی دشمنی بزرگتر از کارفرمای ایرانی ندارد. آنها از تورم به شکل غیر قابل باوری استقبال می کنند و تلاش می کنند سهم بزرگتری از تورم داشته باشند .این درحالی است که آنها باید هزینه های سنگینی هر ساله برای بروز رسانی کسب و کار خود و جبران هزینه های تورم بپردازند و بدتر آنکه دولت از سود خالصی که باید صرف تورم شود ، مالیات می گیرد .اکنون در اقتصاد ایران تا رقم تورم صرفه اقتصادی تمام فعالیتهای اقتصادی منفی است.
بخش مالی اقتصاد ما بعلت رها شدگی، بشدت متورم و بخش تولید ما بشدت تحقیر شده است. رقابت بخش مولد اقتصاد با بخش های دلالی و سوداگری ممکن نیست. جهش های شدید بازارهای مالی مثل رمز ارزها و عدم سیاستهای مالیاتی کنترل کننده، به تولید آسیب جدی زده است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع